در نوشتار پیش‌رو دکتر وحید یامین‌پور با اشاره ­ای اجمالی به تاریخ مواجهۀ ایران معاصر با غرب و تاریخ تولد غرب­زدگی در ایران، به نحوۀ تأثیرگذاری پدیده‌های مدرن در سبک زندگی تأکید می‌کند.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو خلاصه‌ای است از جزوۀ «هجوم پنهان» که درس‌گفتارى از دکتر  «وحید یامین پور» در باب آثار پنهان تمدن غرب بر تمدن اسلامی می‌باشد؛ این درس‌گفتار حاصل سلسله جلسات پانزدهمین دورۀ آموزشى-تربیتى «والعصر» مى‌باشد که در شهریور ماه سال ۱۳۹۱ برگزار شده است و به همت موسسه علمی فرهنگی سدید، پس از پیاده سازى و ویرایش در اختیار علاقه‌مندان قرار مى گیرد.

مقدمه

موضوعی که بیان خواهد شد بیش از آن‌که یک درس­‌گفتار باشد و نیاز به تدریس و فصل­‌بندی داشته باشد، اجمالی است از حوزه‌­های مختلف تا توانایی آشنا شدن با یک منظومۀ فکری جدید را به ما بدهد. منظومه‌­ای که در حال حاضر جزء گفتمان‌ها و نگرش‌های باسابقه به حساب می‌آید. این مبانی فکری از یک طرف مربوط به مطالعات فلسفی است و از طرف دیگر مربوط به مطالعات تاریخ تمدن است.

سرگرمی فرهنگی

فعالان فرهنگی باید سعی کنند به خیلی از حوزه‌ها ورود پیدا کنند و کار فرهنگی را در کنار سایر کارهای قرار ندهند. متأسفانه بسیاری از ما کار فرهنگی را کار تلقی نمی‌کنیم و بیشتر به مثابۀ یک سرگرمی به آن می‌نگریم. باید کاری بکنیم که امام زمان و شهدا خوششان بیاید. یک برکتی که فتنه برای ما داشت این بود که به خیلی از ما اثبات کرد کار فرهنگی کار است؛ یعنی اثر دارد. مطالعه، دقت نظر و ظریف‌­بینی در این حوزه یک کار است.

اولین مواجهۀ با غرب

نقطۀ شروع و عزیمت­‌گاه مباحث، مواجۀ تمدن اسلامی ایرانی با پدیده‌­ای است که ما اسمش را غرب می‌گذاریم. البته غرب ابعاد و شقوق مختلفی دارد و اتفاقاً اول شئون غیرعمیق آن خودش را به ما نشان داده است. اولین باری که در ایران غرب را جدی گرفتیم، وقتی بود که فهمیدیم برخی از کشورهای غربی ابزارآلاتی مانند توپ و تفنگ دارند که با آن‌ها می‌توانند جنگ را ببرند؛ یعنی از ناحیۀ قدرت متوجه غرب شدیم. تا پیش از آن غرب را هیچ انگلی به حساب نمی‌آوردیم.

نقطۀ آغاز این اصطکاک و درگیری به ۱۵۰ سال پیش برمی‌گردد. از صفویه، زندیه و افشاریه رد شدیم و به قاجار رسیدیم به این دلیل که مواجهۀ ما با غرب در آن زمان خیلی کم بوده است. دقیقاً هم­زمان با اوج­‌گیری فلسفۀ مدرن و متأخر غرب و پی­ریزی تدریجی شئون جدید مدرنیته در غرب که معادل با قرن شانزدهم و هفدهم میلادی است، ما در داخل کشور در اوج قلۀ فرهنگ و تمدن اسلامی قرار داشتیم و یکی از طلایی‌ترین و باشکوه‌ترین دوره­‌های فرهنگی، فکری و تمدنی ما در این زمان است. زمانی که غربی‌­ها دکارت داشتند، ما ملاصدرای شیرازی داشتیم. در واقع شرق را پیامبران ساختند و غرب را فلاسفه.

کنار گذاشتن ایرانیت یا اسلامیت؟

مواجۀ با غرب به دو صورت اتفاق افتاد. نوع اول این بود که به طور کل ایران و اسلام و هر آنچه که این مختصات جغرافیایی در خودش دارد را نفی می‌کردند. دستۀ دوم پیکان حمله را نه به سمت کل تاریخ گذشتۀ ما بلکه به سمت اسلام برمی‌گرداندند. این افراد، باستان‌­گرا نام داشتند. دستۀ اول افرادی مانند طالبوف و آخوندزاده بودند که معتقد بودند ما برای این‌که انسانیت خودمان را اثبات کنیم راهی جز تمسک و تشخص به غرب نداریم و اسم این کار را آیین آدمیت می­‌گذاشتند. دستۀ دوم افرادی نظیر «صادق هدایت» و «کسروی» بودند که می‌گفتند مجد و شکوه هخامنشی و ساسانی ایران در تاریخ زبان­زد است. ما هرچه سرمان آمده است از دین عرب‌ها است و به عنوان یک دین قومی به آن نگاه می‌کردند.

سبک زندگی مدرن

مدرنیته تنها به عنوان یک فضایی که چند تا روشن­فکر روزنامه در بیاورند و با ما منازعه داشته باشند، نیست. مدرنیته به عنوان یک سبک زندگی، لباس، معماری، شیوه‌­های تعلیم و تربیت، علم، سیاست خارجی، اقتصاد، و رسانه خود را بروز می­‌دهد به این دلیل که مدرنیته یک تمدن است و تمدن یعنی مجموعه‌­ای در هم تنیده از همۀ شئون زندگی.

شمه‌­ای از سبک زندگی غربی

یکی از درگیری‌های ما این است که با مدرنیته و همراه آن، می‌خواهیم بخشی از زندگی‌مان را نظم اسلامی بدهیم غافل از این‌که آن بخش دیگر را نمی‌­توانیم نجات دهیم. در واقع نظم زندگی مدرن خودش را به انسان تحمیل می‌کند. به عنوان مثال سبک زندگی مدرن ایجاب می‌کند که انسان، کم بچه بیاورد به این دلیل که یکی از ابعاد تمدنی مدرنیته این است که مسئولیت قبول نکنیم. در مدرنیته مفهوم زن از مادری به همدمی تغییر کرد و به دلیل این‌که ادراکات زن و مرد از هم متفاوت شده است، طلاق‌ها هم زیاد شده است. اکنون جوانان ازدواج نمی‌کنند که مادر بچه‌هایشان را پیدا کرده باشند، بلکه ازدواج می‌کنند که یک همدم لحظه­‌های عاشقانه پیدا کنند. این تأثیر مدرنیته است؛ فرزندآوری و خانوادۀ گسترده بودن با ادراکات مدرنیتۀ ما جور در نمی‌آید.

پنج مرحله از انقلاب اسلامی تا تمدن اسلامی

مسئلۀ مواجهۀ تمدنی با غرب، مسئلۀ حوزۀ سیاست‌گذاری و تصمیم­‌گیری نیست؛ یعنی معنایش این نیست که یک روز متحول بشویم و بگوئیم از امروز به بعد در اسارت غرب نخواهیم بود یا به جامعه ابلاغ کنیم که از امروز اسلامی زندگی کنید. یکی از اساتید می‌گفت ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ روز پیروزی انقلاب اسلامی نیست، بلکه آغاز انقلاب اسلامی است. پیروزی انقلاب اسلامی زمانی است که بتوانیم ادعا کنیم تمام شئون تمدنی را مبتنی بر تفکر انقلاب اسلامی تأسیس کرده‌­ایم. تمدن ما مقدمه­‌ساز ظهور است. مقام معظم رهبری فرمودند انقلاب ما پنج مرحله است؛ انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، حکومت اسلامی، دولت اسلامی و تمدن اسلامی. [۱] مرحلۀ آخر، تمدن اسلامی است و ما اکنون در مرحلۀ دولت اسلامی هستیم. ایشان در سال ۱۳۷۴ بحث الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت را مطرح کردند[۲] و گفتند تمدن‌سازی ایرانی- اسلامی باید صورت بگیرد.

تغییر تمدنی افکار

در جامعه‌­شناسی اقشار و طبقات بحثی به نام جامعه‌­شناسی اشاعۀ فرهنگی وجود دارد که در آن سیر تغییر طبقۀ متوسط جدید شهری از نظر مبدأ میل، بررسی می‌­شود. در این حالت، کم کم از یک چیزی خوششان می‌آید و از یک چیزی بدشان می‌آید بدون این‌که مبدأ نگرشی داشته باشند. به عنوان مثال نگاه افراد نسبت به زن عوض می­‌شود که این تغییر نگاه تحت تأثیر یک نگاه تمدنی است.

یکی از تفاوت‌های بنیادین ما با دنیای مدرن این است که ما برای یک سری چیزها ارزش قائل هستیم و آن‌ها را اصیل می­‌نامیم؛ یعنی مبدأ ارزش‌­گذاری آن‌ها قدیمی است. مثلاً جامعۀ علوی را مطرح می‌کنیم و ۱۴۰۰ سال پیش را مبنای ارزش‌­گذاری جامعۀ امروز خود می­‌دانیم. جامعۀ مدرن می‌گوید آن‌چه جدیدتر است، مدرن است؛ امروز بهتر از دیروز است و آن چیزی که فردا می‌آید کامل‌تر از امروز است. این یکی از تفاوت‌های عمدۀ ما با جامعۀ مدرن است؛ یعنی در نگرش‌های ما نسبت به عالمی که ما را احاطه کرده است، برای ما تفاوت مبنایی ایجاد شده است و این جزئیات، سبک زندگی و شئونات تمدنی ما را شکل می‌دهد.

البته وقتی جامعۀ اسلامی دینی را با جامعۀ مدرن مقایسه می‌کنیم و جامعۀ مدرن را نقد می‌کنیم، معنایش بازگشت به تمدن اسلامی پیشا مدرن نیست و نمی­خواهیم بگوئیم همه موبایل‌ها و تلویزیون­ها را دور بیندازند. تمدن بر اساس تحول باطنی انسان‌ها ساختنی است.

منازعۀ هستی­‌شناسانه

ما آدم هستیم و متأثر از عالم تمدن، موسیقی و رنگ هستیم. در تعلیمات دینی ما آمده است که رنگ و چهره، روی ما تأثیر می‌گذارد. روایت داریم که بروید به چهرۀ عالم نگاه کنید زیرا این کار عبادت است و خشیت شما را زیاد می­‌کند. روح ما که این اندازه لطیف و تأثیرپذیر است چه‌طور از شئون تمدنی که ما را در حوزۀ سیاسی، شهرسازی، تعلیم و تربیت و اقتصاد احاطه کرده است تأثیر نپذیریم و آرام آرام ادراکمان از هویت خود تغییر نکند؟

وقتی می‌گوئیم منازعۀ ما با غرب یک منازعۀ تمدنی است، منظورمان یک منازعۀ سیاسی صرف یا یک منازعه از نوع قدرت نظامی نیست بلکه منازعۀ دو انسان است. منازعۀ ما با غرب، منازعۀ هستی‌­شناسانه و انسان­‌شناسانه است. ما عالم را طور دیگری می­‌بینیم و آن‌ها عالم را طور دیگری می­‌بینند. ما نمی‌توانیم همدیگر را تحمل کنیم و اصطلاح «صلح کل» شدنی نیست. سعدی می­‌گوید:

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست       در و دیوار گواهی بدهد کاری هست

جبهۀ حق و باطل حتماً با هم درگیر می‌شوند زیرا این قاعدۀ تاریخ است. اگر ما با باطل کار نداشته باشیم، او با ما کار دارد. فضای تمدنی چنین اقتضائی دارد. این رویۀ تمدن غرب است که با ما منازعه می‌کنند.

راهکار ایجاد تمدن اسلامی

ما یک سری چیزهایی داریم که طبق قول شهید آوینی «عین نجاست» است؛ یعنی نمی­‌توانیم آن‌ها را کاری بکنیم و باید از آن‌ها پرهیز کنیم. یک سری چیزها هم شئون مدرنیته است که باید با آن منازعه کنیم و آن‌ها را در خدمت سنت و دین بیاوریم. انسان آگاه که دچار غفلت مضاعف نیست و مسئله‌هایش را می‌شناسد، اگر مهندس ساختمان هم بشود، خانه را جوری می‌سازد که از آسیب‌های ذکر شده به دور باشد. سپس در همۀ حوزه‌ها اعم از اقتصاد، بانک­داری، دانشگاه، تعلیم و تربیت و لباس تحول باطنی ایجاد می‌شود و تمدن اسلامی آینده را درست می‌کند. تمدن اسلامی، نازل شده و هبوط یافته از فرهنگ اسلامی است. اگر فرهنگ اسلامی را تقویت کنیم و تحول باطنی ایجاد کنیم، کم‌کم رفتار انسان‌هایی که در این شهر زندگی می‌کنند اسلامی می‌­شود و آن چیزی از تمدن غرب که به دردشان نمی‌خورد را از زندگی خود حذف می‌کنند.

مدل صحیح مواجهۀ با غرب

برخی افراد نگرش‌هایی مانند دیدگاه حجتیه به سنت و تجدد دارند و تا می‌گوئیم سنت و تجدد، می‌گویند اشتباه کردید انقلاب کردید و حکومت تشکیل دادید، زیرا ساختار حکومت، مدرن است. نگاه ما تمدن‌­ساز است و بر این باور هستیم که باید با شئونی که ما را احاطه کرده است مواجهۀ فعال داشته باشیم، در آن رسوخ کنیم و شکلش را عوض کنیم.

[۱] بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران ۱۲/۰۹/۱۳۷۹

[۲] بیانات در دیدار وزیر و مسئلان وزارت ارشاد و اعضاى شوراهاى فرهنگ عمومى کشور ۱۹/۴/۷۴