با وجودي كه ايران و عراق در تابستان 1367 قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد را مبني بر آتش بس جنگي 8 ساله پذيرفتند، رژيم بعث عراق پس از مدتي با حمله به جبهه هاي جنوب توجه نيروهاي موثر را به سمت اين منطقه معطوف كرد و راه را براي حمله 15هزار منافق كه ظرف 24 ساعت از سراسر جهان جمع شده بودند را هموار نمود كه در جريان اين تجاوز ، رزمندگان ايران طي «عمليات مرصاد» در مقابله با «عمليات فروغ جاويدان» سازمان مجاهدين خلق ايران، ضربه سنگيني برپيكره اين گروه وارد نمود.

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر؛ سازمان منافقين، موسوم به سازمان مجاهدين خلق ايران (سمخا) در سال 1344 تأسيس شد. اولين رهبر سازمان مجاهدين خلق ايران با نام «علي اصغر بديع زادگان» در سال 1350 با بازداشت مسعود رجوي، توسط ساواك شناسايي و پس از مدتي به اعدام محكوم شد.

رجوي كه در آن زمان دانشجوي رشته فني بود به خاطر اين نوع خوش خدمتي ها از مجازات مرگ نجات يافت و خود رهبري سازمان را بر عهده گرفت و پس از پيروزي انقلاب نيز مدعي مبارزات انقلابي و شكنجه درزندان هاي رژيم پهلوي شد. 

مسعود رجوي در اوايل پيروزي انقلاب با نزديك كردن خود به بني صدر(رئيس جمهور وقت ايران) و تظاهر به دفاع از او به نظام جمهوري اسلامي ايران اعلام جنگ مسلحانه داد. رجوي با استفاده از سلاحهايي كه اعضاي سازمان در دوران پيروزي انقلاب از پادگان ها و مراكز نظامي سرقت كرده بودند دست به جنايات فراواني زد و نهايتا در سال 1360همراه بني صدر با پوششي زنانه توسط معزّي خلبان شاه معدوم از ايران به فرانسه فرار كرد.

بني صدر و رجوي در فرانسه با بالا گرفتن اختلافاتشان جنگ لفظي شديدي را عليه هم در نشريات وابسته به خود راه انداختند ؛روز به روز فاصله سياسي آنها بيشتر شد و بنابر اين دليلي براي ازدواج سياسي نيز باقي نماند و رجوي دختر بني صدر را طلاق داد.

اعضاي اين سازمان پس از مدتي به اين نتيجه رسيدند كه براي ايجاد فشار مضاعف بر انقلاب اسلامي وسقوط آن راهي جز همكاري علني و رسمي با صدام ندارند. براين اساس، رجوي به عراق رفت و تلوزيون عراق تصوير روبوسي وي با صدام را پخش كرد. اعضاي منافقين هم به تدريج در عراق مستقر شدند و رجوي سعي كرد با استفاده از نيروهاي سازمان براي رسيدن به اهداف پليد خود ارتش تشكيل دهد.

سازمان منافقين با علني كردن همكاري خود با آمريكا و صدام و آغاز جنگ مسلحانه خود- در 30خرداد 1360- با نظام و مردم ايران در حقيقت ضربه مهلكي بر پيكره خود وارد نمود، چراكه با استفاده از امكانات عراق در كنار دشمنان بعثي براي از بين بردن تماميت ارضي ،نواميس و مليت كشور خود وارد جنگ شد. در طول اين سالها برخي از اعضاي اين سازمان دستگير و يا به كشورهاي غربي و برخي از كشورهاي منطقه پناهنده شدند و تعداد قابل توجهي از آنان نيز دست از همكاري كشيده و توبه كردند.

سازمان مجاهدين خلق براي رسيدن به مقاصد پليد خود از هر شيوه اي استفاده مي كند به طوريكه نام اين سازمان در ليست گروههاي تروريستي جهان ثبت شده است. روابط نامشروع و فحشاء مفرط با نام انقلاب به اصطلاح ايدئولوژيك، قتل وغارت، كشتار مردم بي گناه، ترور مسئولين ايران(72تن شهيدان حزب جمهوري اسلامي وشهيدان رجايي و باهنر )و حتي ترور اعضاي ناراضي سازمان، جاسوسي براي صدام و همكاري رسمي وعلني با آمريكا، نمونه هايي از روش اين سازمان در طول اين سالها بوده است.  

رهبري اين سازمان پس از 25 سال با سقوط صدام يكي از حاميان اصلي خود را از دست داد و در طول سه سال اخير در پي جايگزين مطمئني براي ادامه اقدامات جنايتكارانه خود مي باشد. هم  اكنون بسياري از اعضاي اين سازمان خواهان جدايي از اين سازمان و بازگشت به كشور هستند و تعداد قابل توجهي از اعضاي فريب خورده اين سازمان با اظهار پشيماني از گذشته خود به ايران بازگشته اند و كميته اي متشكل از اعضاي جدا شده اين سازمان براي نجات ديگر افرادي كه خواهان خروج از قرارگاه اشرف هستند تلاش مي كنند.

عمليات مرصاد

عمليات مرصاد در 5 مرداد 1367 با رمز مبارك يا علي (ع) و به منظور مقابله با منافقين در منطقه اسلام آباد و كرند غرب در استان كرمانشاه آغاز گرديد.

منافقين در پي اعلام پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران آن را نشانه فقدان پشتوانه مردمي نظام جمهوري اسلامي تلقي كرده و شروع به جمع آوري اعضاي خود از سراسر جهان نمودند و براساس يك برنامه زمان بندي شده 33 ساعته با بهره گيري از 25 تيپ كه مجموعا 15هزار نفر را در بر مي گرفت، قصد داشتند خود را در پنج مرحله- با عبور از شهرهاي سر پل ذهاب، اسلام آباد، همدان و قزوين- به تهران برسانند. اين نيروهاي فريب خورده به طمع كسب پست و مقام، بدون اينكه اطلاعي از فنون نظامي داشته باشند با سلاحهاي اهدايي صدام حسين، حمله گسترده خود را به نام «كودتاي فروغ جاويدان» در غرب كشور و كرمانشاه آغاز نمودند. اما نيروهاي مسلح ايران در كنار مردم منطقه طي «عمليات مرصاد» با ضربات مهلكي كه بر اين سازمان وارد نمود، ديگر نتوانست قواي خود را بازيابد.

 

هر چند كه منافقين با پشتيباني هوايي رژيم بعث عراق از« تنگه پاطاق» گذشته و موفق به تصرف شهر «كرند» شدند اما اين عبور آسان ترفندي براي به دام انداختن آنها در داخل كشور بود. در شرايطي كه منافقين در ماشينهاي صفر كيلومتر اهدايي صدام تصور مي كردند همه مردم از آنها استقبال كرده و با عبور از همه موانع هيچ چيز پيشروي آنان را مختل نخواهد كرد و ظرف چند ساعت به تهران خواهند رسيد، ناگهان خود را در منطقه «چهار زبر» 34 كيلومتري كرمانشاه، در كمينگاه نيروهاي اسلام ديدند كه از دو طرف آنها را محاصره كرده و راه بازگشتي برايشان نمانده است. 

با تدبير اين استراتژي نظامي، نيروهاي خودي موفق شدند ضرباتي را به عقبه دشمن وارد ساخته و در نهايت آنان را منهدم كنند. تعداد زيادي از منافقين كه به دشت ها و كوه ها متواري شده بودند توسط نيروهاي اطلاعاتي، ارتش ، سپاه و با كمك مردم منطقه، دستگير شدند و عده اي كه به شدت مقابله مي كردند بعد از مدتي با قرص هاي سيانورخودكشي كردند.

اقشار مختلف مردم ايران اعم از پير، جوان، دانش آموز، دانشجو، كشاورز، صنعتگر و... با شنيدن حمله منافقين به غرب كشور در قالب نيروهاي بسيجي و يا آزاد به هر وسيله اي خود را به مناطق غرب و كرمانشاه رساندند. در واقع شباهت«عمليات مرصاد» با اوايل جنگ به خاطر همين حضور نامنسجم و در عين حال پيوسته و خودجوش مردم ايران بود.

منافقين با چهره هايي شبيه رزمندگان در داخل شهر تردد مي كردند تا بتوانند هر كسي را به راحتي از بين ببرند به طوريكه ابراهيم حاتمي كيا فضاي آن زمان را اينگونه توصيف مي كند:«... وقتي در شهر راه مي‌رفتيم حس مي‌كرديم همه به هم مظنونيم. چند نفر از منافقين را هم كه دستگير كرده بودند ديديم، آن‌ها كاملاً خودشان را از لحاظ ظاهري شبيه ما كرده بودند و عملاً آدم از ديدن اين وضعيت گيج مي‌شد. ماشين "لندرور" آقا مرتضي(آويني) براي ما دردسر شده بود. چندين‌بار نزديك بود بچه‌هاي خودي ما را اعدام كنند! كه فرياد زديم،‌ نزنيد ما خودي هستيم. بعداً‌ مجبور شديم در و بدنه ماشين را پر كنيم از نوشته "گروه روايت فتح"».

عمليات سه روزه مرصاد در روز اول با هدف سد كردن هجوم منافقين و در روز دوم با حركت نيروي زميني صورت گرفت كه با پشتيباني بسيار قوي نيروي هوايي و هوانيروز در روز سوم يگان هاي منافقين به كلي منهدم شد.

در اين عمليات بيش از 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر 90 قبضه خمپاره انداز 80 ميلي متري، 150 قبضه خمپاره انداز 60 ميلي متري و 30 قبضه توپ 106 ميلي متري منهدم شد. علاوه بر آن ده ها دستگاه تانك، نفربر، خودرو و نيز صدها قبضه سلاح سبك و نيز مقاديري تجهيزات پيشرفته الكتريكي و مخابراتي به غنيمت نيروهاي اسلامي درآمد. در اين عمليات نزديك به 5000 نفر از منافقان كشته و زخمي شدند.