یک پژوهشگر حوزه دانش اجتماعی مسلمین گفت: فقه در رقم‌زدن مهم‌ترین تغییر اجتماعی معاصر و شکل‌دهی به نهادهای اجتماعی کنونی ما تأثیر به سزایی دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، سومین نشست از سلسله نشست‌های علم اجتماعی مسلمین با موضوع «رویکرد فقهی در علم اجتماعی مسلمین» به همت انجمن مطالعات اجتماعی حوزه‌ علمیه‌ قم و با حضور حجت‌الاسلام مجتبی نامخواه (ارائه‌ دهنده) و حجت‌الاسلام دکتر قاسم ابراهیمی پور(دبیر علمی) در محل دانشگاه باقرالعلوم(ع) در شهر مقدس قم برگزار شد.

حجت‌الاسلام نامخواه در این نشست با اشاره به استلزامات طرح فقه به مثابه یک رویکرد در علم اجتماعی مسلمین گفت: تعاریف موجود از «فقه» و «علم اجتماعی» این ظرفیت را ندارد که ما فقه را به مثابه یک رویکرد در علم اجتماعی در نظر داشته باشیم و اتخاذ این موضع نیازمند بازتعریف نگاه‌ به این دو دانش است.

وی افزود: در تعریف علم اجتماعی باید از ارزش‌گذاری‌های استعلایی علم مدرن که همه‌ معرفت‌های دیگر بشری را ماقبل علم‌ می‌خواند عبور کنیم. در این صورت خواهیم دید که مسلمانان در طول تاریخ در پرداختن به مسائل اجتماعی، در تفسیر کنش‌های اجتماعی و در تجویز راهکارهای حل مسائل‌شان، علاوه بر روش های تجربی، از ظرفیت‌های عقل و وحی هم استفاده می‌کرده‌اند و علم فقه بخشی از کوششی است که در آن از خاستگاه وحیانی به تفسیر مسائل اجتماعی پرداخته می‌شود؛ از همین رو می‌تواند به مثابه یک رویکرد در علم اجتماعی مورد بازخوانی قرار بگیرد.

این پژوهشگر دانش اجتماعی مسلمین گفت: اینکه امثال فارابی علم مدنی را به دو شاخه‌ «حکمت عملی» و «فقه» تقسیم می‌کردند به همین دلیل است که فقه را یک رویکرد در تفسیر و جهت‌دهی کنش‌های اجتماعی و حل مسائل اجتماعی می‌دانستند؛ البته برای طرح فقه به مثابه یک رویکرد در علم مدنی و اجتماعی نیز نیاز به یک «رویکرد جدید در تعریف فقه» داریم؛ این به معنای «تعریف فقه جدید» نیست. تعریف علوم، اعتباری است و ما برای نیازی دیگر می‌توانیم یک تعریف جدید از فقه داشته باشیم که در آن «فعل مکلف» از آن حیث که یک کنش اجتماعی است موضوع مطالعه باشد؛ البته این نگاه اجتماعی به فقه با نگاه دنیایی غزالی به فقه تفاوت دارد. ضمن این‌که باید توجه داشته باشیم این بازتعریف یک‌سری استلزامات معرفت‌شناختی و روش‌شناختی را نیز در فقه به دنبال خواهد داشت که بازیابی نقش کانونی «عقل عملی» در فرایند استنباط از این جمله‌‌ است.

وی در جمع‌بندی این بخش از سخنانش گفت: بازتعریف علم اجتماعی و فقه و تن دادن به استلزامات معرفت‌شناختی این بازتعریف، از مقدمات بازشناسی فقه به مثابه یک رویکرد در علم اجتماعی مسلمین است که نگاه ما را به طبقه‌بندی علوم نیز تغییر خواهد داد. در این نگاه محور بحث فقه اجتماعی نیست، بلکه بحث این است که فقه تقریباً با هر حکمی که صادر می‌کند به یک رفتار اجتماعی جهت می‌دهد و بر این اساس تمام فقه به یک معنا علم اجتماعی به حساب می‌آید.

حجت‌الاسلام نامخواه در بخش دیگر از سخنانش به تاریخ و تطورات حضور اجتماعی فقه پرداخت و گفت: برای فقه از جهت نقشی که در شکل‌دهی به کنش‌های اجتماعی دارد می‌توان ادواری در نظر گرفت که این ادوار در ضمن ادوار تطور متنی و مفهومی فقه قابل بررسی است. فقه شیعه در دوران پس از اهل‌بیت‌(علیهم‌السلام) از مکتب محدثین قمی شروع می‌شود اگر چه در این دوره ما هنوز فقه به معنای مصطلح آن که مستلزم تفریع و اجتهاد است نداریم و تلاش بیشتر معطوف به حفظ و بهر‌گیری از میراثی است که در روایات فقهی داریم.

وی افزود: تاریخ کوشش‌های تفریعی و اجتهادی در فقه از زمان شیخ طوسی در بغداد آغاز می‌شود در این دوره فقه به تمایز‌های کلامی شیعی تعین رفتاری می‌بخشد؛ شیعه هویت عملی پیدا می‌کند، اگر چه این هویت هم در جامعه و هم در فقه، در حاشیه‌ی جریان غالب و عامه است. دوره‌ی دیگر با کوشش‌هایی است که امثال ابن‌ادریس حلی و محقق حلی دارند. کوشش ابن‌ادریس برای گشودن مجدد باب اجتهاد پس از شیخ طوسی و کوشش محقق حلی برای درانداختن طرحی نو در پیکربندی فقه، تحرک فقه شیعی آغاز می‌شود. حالا هویتی که با کار شیخ‌الطائفه تثبیت شده بود امکان تحرک پیدا می‌کند.

این محقق تصریح کرد: در راستای همین امکان تحرک است که فقهای جبل‌عامل فقه را به مثابه یک نسخه‌ی حیات اجتماعی- حکومتی مطرح می‌کنند. کتاب لمعه از مصادیق این کوشش‌های فقهی است. اگر چه این کتاب به مثابه نسخه‌ی فقهی برای یک حکومت نوشته شده است اما این اولین کوشش‌ها و تحرکات اجتماعی فقه شیعه است. فقهی که در تدوین و تبویب در حاشیه‌ فقه غالب بوده پس از چندی از این چارچوب خارج شده، امکان تحرک یافته و حالا این اولین تحرک‌هاست. با حضور فقهای جبل‌عامل در اصفهان و تماس نزدیک‌تر با امر اجتماعی و سیاسی، حضور اجتماعی فقه شیعه ملموس‌تر و بیشتر می‌شود.

نامخواه با اشاره به تداوم فقه پس از صفویه افزود: در دوران صفویه فقه از نزدیک با مسائل عینی مواجه می‌شود. اگر چه این طور نبود که در این دوره نظام حکومتی بر اساس فقه باشد؛ اما این طور هم نبود که مثل دوره‌ی قبل فقهایی که عاملیت تحرک اجتماعی فقهی شیعه را بر عهده داشتند شهید شوند خاکسترشان بر باد داده شود. مواجهه‌ی فقه و واقعیت در دوران صفویه نیاز به بسط فقه را پیش‌رو می‌گذارد و خلأ‌های موجود را هویدا می‌کند. این خلأ به طور طبیعی توجهات را به بسط فقه معطوف می‌کند.

وی تصریح کرد: بسط فقه دغدغه‌هایی به همراه دارد و از دل این خلأ و دغدغه است که اخباری‌گری به وجود می‌آید؛ مرحوم وحید بهبهانی در کربلا مکتبی بنیان می‌گذارند که عقل را به متن روش فقه بازمی‌گرداند. پس از آن حوزه‌ی اصول‌محور نجف با شاگردان و متأثران علامه وحید بهبهانی نضج می‌یابد. از سوی دیگر این عقل‌گرایی محض از تحرک اجتماعی حوزه‌ی نجف کم می‌کند. در این دوره میرزای شیرازی از سامراء بر می‌خیزد و از خاستگاه فقه یک حرکت استقلال‌طلبانه را شکل می‌دهد و بعد همین مکتب در مشروطه هم با تمام تفاصیلی که می‌دانیم فعال می‌شود.

این پژوهشگر با اشاره به فعال‌شدن ظرفیت فقه در دوران کنونی گفت: فقه در تغییر اجتماعی منتهی به انقلاب اسلامی و در نظام‌سازی پس از آن نقش‌محوری در تجویز راهکارهای عینی را دارد. این یک واقعیت است که فقه در رقم‌زدن مهم‌ترین تغییر اجتماعی معاصر و شکل‌دهی به نهادهای اجتماعی کنونی ما تأثیر به سزایی دارد و به همین دلیل در حال حاضر مطالعه‌ آن به مثابه یک رویکرد در علم اجتماعی مسلمین بیش از پیش ضرورت دارد.

گفتنی است این سومین جلسه از سلسله نشست‌های دهگانه‌ای است که در انجمن مطالعات اجتماعی حوزه‌ علمیه‌ی قم برای بررسی رویکردهای مختلف در علم اجتماعی مسلمین برنامه‌ریزی شده است.

علاقه‌مندان می توانند برای ملاحظه‌ گزارش نشست‌های گذشته و برنامه‌ نشست‌های آینده به وب‌سایت این انجمن به آدرس www.ssoq.ir مراجعه کنند.

منبع: طلیعه

برچسب‌ها