آیت الله مظاهری گفت: از چيزهايی که پيغمبر اکرم(ص) و ائمّۀ طاهرين(ع) يا قرآن دربارۀ حضرت زهرا(س)گفته‌اند، ما فی‌الجمله، قطره‌ای از دريا، پی می‌بريم که زهرا(س) کيست.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن درس اخلاق اخیر آیت الله مظاهری برای علاقه مندان در پی می آید.

به مناسبت شهادت حضرت صديقۀ طاهره، امّ‌الائمّه فاطمه زهرا(س)  بحث ما باشد برای بعد، ان‌شاء‌الله؛ و امشب مقداری دربارۀ حضرت زهرا(س)  صحبت کنم و اميدوارم امام زمان حاضر در جلسه شوند و نظر لطفی به جلسه عنايت کنند.

زهرا کيست؟

جواب اين سؤال کار مشکلی است يا برای ما ممکن نيست؛ اما از چيزهايی که خودشان يعنی پيغمبر اکرم(ص)  و ائمّۀ طاهرين(ع) يا قرآن دربارۀ حضرت زهرا(س) گفته‌اند، ما فی‌الجمله، قطره‌ای از دريا، پی می‌بريم که زهرا کيست.

دربارۀ حضرت زهرا(س) ائمۀ طاهرين(ع)  فرموده‌اند: «نَحنُ حُجَجُ اللَّه عَلَى خَلقِه وَ جَدَّتُنَا فَاطِمَة حُجّة اللَّه عَلَينا» آقا امام زمان فرموده‌اند: «فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»

معنای اينها را نمی‌فهميم، اما معلوم است از همين نفهميدگی و فی‌الجمله، يک معنا به ذهن می‌آيد و شاد می‌شويم، يعنی مثل اينکه دل ما کلمات ائمۀ‌طاهرين((س)  را درک می‌کند. وارد بر پيغمبر اکرم(ص) می‌شد و پيغمبر اکرم سرتاپا بلند می‌شدند و وقتی زهرا می‌رفتند، به دنبال زهرا می‌رفتند. بعضی اوقات دست زهرا را می‌بوسيدند و بعضی اوقات سينۀ زهرا را می‌بوسيدند و می‌فرمودند: بوی بهشت را از اين دل می‌بويم.  گفتم معنای اينها را نمی‌فهميم، اما يک نشاطی هم برای ما پيدا می‌شود. يک معنای فی‌الجمله‌ای برای ما پيدا می‌شود، سواد داشته باشيم يا نداشته باشيم و در اين باره‌ها کار کرده باشيم يا نکرده باشيم و بالاخره قطره‌ای از دريای فضايل زهرا را درک می‌کنيم.

فاطمه را فاطمه نامیده‌اند، يعنی از طرف خدا، ‌ پيغمبر اکرم فاطمه را فاطمه گفت. وقتی به دنيا آمد، اسم او را از طرف خدا، فاطمه گذاشتند.  بزرگان و مخصوصاً اهل معرفت، هفت‌هشت‌ده معنا برای اين فاطمه نقل کرده‌اند، البته نمی‌گويند حتماً اين است. گفتم که نمی‌شود کُنه معرفت او را به دست آورد، اما علی کل حالٍ هفت‌هشت‌ده معنا برای فاطمه شده است.

معنای اول همين حرف‌هايی است که من زدم:

«إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ مَعْرِفَتِهَا»

فاطمه را فاطمه گفته‌اند برای اينکه هيچکس فاطمه‌شناس نيست. هيچکس نمی‌تواند کُنه معرفت زهرا را به‌دست آورد به جز خدا که گفته است اسم او را فاطمه بگذار. جز پيغمبر اکرم و جز ائمّۀ طاهرين «سلام‌الله‌عليهم»  که فرموده‌اند فاطمه اسوه و سرمشق برای همۀ ماست، ‌ مخصوصاً سرمشق در زمان ظهور است. آقا امام زمان با خرق عادت ظاهر می‌شوند و  «يَمْلَأَ اللَّهُ‌ الْأَرْضَ‌ بِهِ‌ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً».در عرض بيست‌و‌چهار ساعت يعنی يک شبانه‌روز با خرق عادت بر جهان مسلّط می‌شوند و به شش شبانه‌روز و با ارادۀ حق، ‌ در جهان مستقر می‌شوند. اين مصحف، قانون اساسی می‌شود و به قول آقا امام زمان، اسوه و سرمشق می‌خواهد و سرمشق زهراست. قانون اساسی هم مصحف زهراست. به قول حضرت امام  «رضوان‌الله‌تعالی‌عليه»  برترین فضیلت‌ها.  ما نمی‌دانيم فاطمه کيست، اما اين را می‌دانيم که در سه ماه، ‌يک کتاب نظير قرآن از طرف خدا به واسطۀ جبرئيل بر زهرا نازل شده است. کاتب وحی هم اميرالمؤمنين علی(ع) بوده است.  مثل قرآن که از طرف خدا به واسطۀ جبرئيل بر پيغمبر نازل می‌شد و کاتب وحی اميرالمؤمنين بود، ‌ چه در مکه و چه در مدينه؛ در اينجا هم در اين دو سه ماه، کاتب وحی اميرالمؤمنين بود؛ اما احدی نمی‌داند اين مصحف چيست. برای اينکه ما هرچه بخواهيم در قرآن هست:  «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‌ءٍ»

نمی‌شود چيزی در قرآن نباشد. قرآن مظهر علم خداست و معنا ندارد چيزی از عالم وجود باشد و در قرآن نباشد. پس می‌گوييم «مصحف» قانون اساسی برای زمان ظهور است؛ برای وقتی که جهان تحت سيطرۀ آقا امام زمان شود؛ وقتی به دست شيعه و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمين افراشته می‌شود. لذا معنای اوّل که معنای خوبی است، اينکه احدی نمی‌تواند زهرا را بشناساند به جز خدا و جز کسانی که علمشان علم ماکان و مايکون و ما هو کائن از طرف خداست. اين يک معناست و انصافاً معنای خوبی است.

معنای دوّم که نظير همين معناست و برای ما از نظر ذوقی خيلی شيرين است: «إِنَّهَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ‌ عَنِ‌ الطَّمْث» اطمه را فاطمه گفته‌اند برای اينکه آيۀ تطهير دربارۀ زهرا نازل شده است. از هر پليدی منزّه و پاک است. اين آيۀ تطهير در پيش شيعه خيلی اهميّت دارد و در پيش پيغمبر اکرم (ص)  خيلی اهميّت دارد؛ لذا پيغمبر اکرم (ص)  بهانه درست می‌کردند برای اينکه آيۀ تطهير نازل شود و آيۀ تطهير اقلاً پنج‌شش مرتبه نازل شده است: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»

طرز زمينه‌سازی نيز هميشه چنين بوده است که پيغمبر اکرم زير عبايی استراحت می‌کردند و پنج تن آل عبا يکی‌يکی حاضر می‌شدند و بعد جبرئيل از طرف خدا نازل می‌شد و آيۀ تطهير را می‌آورد و برای پيغمبر می‌خواند و پيغمبر تبليغش را برای مردم می‌کرد و اين آيۀ تطهير برای شيعه فوق‌العاده ارزش دارد. مسلّم است نزد پيغمبر اکرم و ائمۀ طاهرين ارزشش از بهشت بالاتر است. اهل معرفت که در اين باره‌ها صحبت می‌کنند، حتماً در نزد آنها بهشت يک طرف و اين آيۀ تطهير يک طرف است و ارزش آيۀ تطهير از بهشت خيلی بالاتر است. اين هم معنای دوم برای فاطمه است. معنای سوم فاطمه که آن هم خيلی عاليست، و از این عبارت گرفته می‌شود، اینکه فاطمه را فاطمه گفته‌اند برای اينکه فاطمه زهرا آن خون‌هايی که زن‌ها می‌بينند، ايشان نديد:  «فُطِمَتْ‌ عَنِ‌ الطَّمْث».

در اين‌باره صحبت‌ها شده و حرف‌هايی زده شده و امّا يک جمله هست که اين جمله همه را خاموش می‌کند و آن اينست که در اين دو‌سه روزه، محسنِ حضرت زهرا را سقط کردند و همان وقت بلافاصله ایشان به مسجد آمد و در وقتی به مسجد آمد، فوراً پرده کشيدند و آرامش عجيبی با خرق عادت پديد آمد و زهرای مرضيه خطبه خواندند و ساعت‌ها در مسجد بودند و علی کل حالٍ در حالی که محسنشان سقط شده بود، اما به مسجد آمدند. معلوم می‌شود آن خون نفاسی که زن‌ها می‌ديدند، حضرت زهرا نديد. اين معنای سوّم هم معنای خوبی است، اما مصداق معنای دوّم است و مصداق همان آيۀ تطهير است.

آيۀ تطهير می‌گويد زهرا(س)  آلودگی و نقص و عيب، چه در ظاهر و چه در باطن نداشت. از نظر علم، ‌ علم ماکان و مايکون و ما هو کائن داشت و ذرّه‌ای جهل در زهرا نبود. آيۀ تطهير می‌گوید چيزی پيدا نمی‌کنيد که زهرا نداند. ذرّه‌ای نقص در زهرا نبود. چيزی پيدا کنيم که برای کسی نقص باشد چه در زن و چه در مرد، در زهرا نبود. چيزی پيدا کنيم که حضاضتی پيش مردم داشته باشد، در زهرا نبود. و بالاخره از نظر ظاهر و از نظر باطن، پاک و طاهر و مطهر بود و آيۀ تطهير از نظر ذوقی معنای بالايی برای شيعه است و از نظر استدلال هم استدلال بالايی است. لذا پيغمبر اکرم اين معنا را خيلی دوست داشت.

معنای ديگر، «سُمِّيَتْ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِيعَتَهَا مِنَ‌ النَّار»؛  فاطمه را فاطمه گفته‌اند برای اينکه شيعۀ او به جهنّم نمی‌رود. مسلّم است اگر کسی به راستی شيعۀ زهرا باشد، جهنّم معنا ندارد. اصلاً گفتم در روز قيامت سعۀ وجودی اميرالمؤمنين محشر را می‌گيرد و مهر ولايت به پيشانی شيعه می‌زنند و او را به لب حوض کوثر می‌آورند و حوض کوثر حقيقت زهراست. وقتی آوردند در حوض کوثر، در آنجا به دست ولايت و گاهی به دست زهرا يا به دست اميرالمؤمنين يا به دست يکی از ائمۀ طاهرين، آبی می‌نوشد که حقيقت زهراست. حضرت زهرا سه حرکت دارد. قوس صعودي، قوس نزولی و قوس اولش در ازل که تجلی خداست. به قول حضرت امام(ره) خدا تجلّی کرد با همۀ اسماء و صفاتش در ازل، ‌ حتی اسماء‌ و صفات مستأثره‌اش و ولايت پيدا شد و چهارده معصوم پيدا شد. تجلّی ديگر کرد با همۀ اسماء و صفاتش حتّی اسماء ‌و صفات مستأثره‌اش و قرآن پيدا شد:  «فَجَعَلَكُمْ‌ فِي‌ بُيُوتٍ‌ أَذِنَ‌ اللَّهُ‌ أَنْ‌ تُرْفَعَ‌ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»

به قول زيارت جامعه، اينها از ازل در عرش خدا با خدا بودند تا اينکه مقدّر شد يکی پس از ديگری به دنيا بيايند و اين تجلّی خدا با همۀ اسماء‌ و صفات، مربوط به زهراست. برای اينکه چهارده معصوم نور واحدند و همينطور که در زيارت جامعه داريم، قوس نزولی آنها را چهارده تا کرده است. آنگاه يک قوس نزولی دارد و اينکه آمد در دنيا و هيجده سال عالم را تکان داد و هيجده سال علم و قدرت خدا را فهماند. بعد هم قوس ديگری به نام قوس صعودی است و آن  «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»  و حوض کوثر پيدا شد و شيعه از اين حوض کوثر به دست زهرا و به دست بچه‌های زهرا و به دست شوهر زهرا می‌نوشد. انسان اگر بي‌سواد باشد، ‌باسواد می‌شود و اگر عيبی داشته باشد، بی‌عيب می‌شود و اگر مرضی داشته باشد، سالم می‌شود و بالاخره يک انسان کامل می‌شود و برای اين انسان کامل، محشر پنجاه هزار سال، برایش يک لحظه است و به دنبال اهل‌بيت به بهشت می‌رود.

«إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»؛  يا رسول الله! کوثر را به تو داديم و اين حقيقت زهراست. حوض کوثر حقيقت زهراست. آن هيجده سال با آن همه عظمت، حقيقت زهراست. زندگی پيش خدا در عرش خدا، در ازل، قوس صعودی زهراست. لذا زهرا کسی است که اين چند چيزی که گفتم و نمی‌دانيم حقيقت چيست، اما می‌دانيم يک حقيقت و يک واقعيّت است و پروردگار عالم اينقدر به ما درک داده که منبر امشب را من بگويم و شما بشنويد و درک کنيد و لذت ببريد. من بگويم و ان‌شاء‌الله زهرا از جلسۀ ما راضی باشد. ان‌شاء‌الله حضرت زهرا امشب نظر لطفی به جلسۀ ما بکند.