به گزارش خبرنگار مهر، برنامه «صفر صفر» شب گذشته پنجم فروردین ماه روی آنتن شبکه سه رفت و داریوش فرضیایی در این برنامه به سوالات رضا رشیدپور و مردم پاسخ داد.
رشیدپور در این برنامه هم سراغ سوالاتی چالشی رفت که اغلب در شبکه های مجازی سر و صدا کرده اند. وی در بخشی از برنامه از فرضیایی یا همان عموپورنگ درباره عکسی پرسید که وی با پدرش بعد از اینکه فوت کرد، گرفت و او پاسخ داد: گذاشتن چنین عکسی در صفحه اجتماعی به نظرم اشکالی نداشت، حتما که نباید عکس خود را در کنار گل و بلبل بگیریم اتفاقا بعضی از عکس ها می توانند هشداردهنده باشد.
ناراحتی از خواسته های مردم
وی همچنین درباره علاقه خود به پدرش سخن گفت و بیان کرد: من قبل از فوت پدر دچار نوعی تضاد شده بودم که در منزل باید از او مراقبت می کردم و به نوعی ناراحت حالش بودم و در استودیو باید ترانه های شاد می خواندم. من آن عکس را در شبکه های اجتماعی قرار دادم و هدفم نوعی تلنگر بود.
پورنگ در بخش دیگری از سخنان خود درباره ارتباطش با مردم در خیابان و اجتماع از ناراحتی خود نسبت به بعضی از برخوردها و خواسته ها گفت و اظهار کرد: بعضی تصور می کنند که من همیشه باید عموپورنگ باشم درحالیکه این عده باید به فرزندان خود بیاموزند که من همیشه نمی توانم فرزندانشان را در آغوش بگیرم و یا ماچشان کنم بلکه باید به یک لبخند راضی شوند.
نوذری از من تست گرفت به من گفت تو نمی توانی در کارت موفق شوی
فرضیایی به خاطره ای از منوچهر نوذری که پیش او برای اجرا تست داده است، اشاره کرد و گفت: زمانی که نوذری از من تست گرفت به من گفت تو نمی توانی در کارت موفق شوی و مرا از اتاق خود بیرون کرد اما من همان زمان برگشتم و گفتم که من حرفی برای گفتن در کار خود دارم. او ۱۰ سال بعد مرا برای برنامه «صندلی داغ» دعوت کرد و من آخرین مهمان بودم و انجا از این گفت که کار مرا دوست دارد.
وی همچنین با اشاره به سختی هایی که در کارش کشیده است، یادآور شد: من اوایل کار سختی های بسیاری کشیدم گاهی بعضی از افراد که نمی خواهم نامی از آنها ببرم به من می گفتند «آقا پسر بلند شو برو آب بیار»، زمانی هم گزارش هایی در میدان ۱۵ خرداد می گرفتم. یک شب در حال گریه به پدرم زنگ زدم و گفتم دیگر نمی خواهم کار کنم چون دارم خرد می شوم اما پدرم خاطره ای تعریف کرد و بعد بیان کرد که تو خرد نمی شوی بلکه در حال یاد گرفتن هستی.
نحوه ورود امیر محمد به برنامه پورنگ
در بخش دیگری از برنامه امیرمحمد در پاسخ به چگونگی پیوستن خود به گروه عمو پورنگ اظهار کرد: من مثل بسیاری از بچه ها یک بار به برنامه آمدم و بعد از آن چند شعر خواندم که موجب شد تهیه کننده برنامه شماره تلفن مرا بگیرد و اینگونه که بسیاری فکر می کنند با پارتی بازی به تیم عمو پورنگ پیوستم، نبود.
وی ادامه داد که قبل از کار در برنامه پورنگ مداحی می کرده و در تئاتر هم بازی داشته است.
امیرمحمد متقیان همچنین در پاسخ به پرسشی درباره سطح زندگی اش بعد از کار در تلویزیون اظهار کرد: من با کار در کنار عمو پورنگ به بالای شهر نرفتم ولی پیش از این در پایین شهر و میدان خراسان زندگی می کردم و بعد از ۱۰ سال همکاری به مرکز شهر منتقل شدم.
پورنگ نیز بیان کرد که در محله جوادیه به دنیا آمده است و درباره کارتون های مورد علاقه اش در کودکی گفت: پینوکیو می دیدم و گریه هم می کردم، سندباد را هم بسیار دوست داشتم.
وی در پایان درباره یکی از اخلاق هایی که باید در سال جدید صفر شود عنوان کرد که امیدوار است زود قضاوت کردن به صفر برسد.