کیومرث پور احمد که چند شب قبل مهمان برنامه «خندوانه» بود و پس از آن گفت و گویی را هم با خبرگزاری ایسنا داشت، به دلیل بازتابهایی که این مصاحبه داشت، یادداشتی را به شرح زیر منتشر کرد:
اولین سوال ایسنا این بود که چرا درباره فیلمت در "خندوانه" حرف نزدید؟ و من گفتم اسم فیلم برده شد و رامبد هم درباره فیلم حرف زد اما این بخش از حرفها حذف شده بود. من دقیقا گفتم "حذف شد" و نگفتم "سانسور شد". من خوب میدانم سانسور چیست و بدیهی است که در این مورد از واژه سانسور استفاده نمیکنم.
پوراحمد با اشاره به برنامهی "خندوانه" نوشته است: «وقتی میروی توی یک برنامه و دو سه ساعت مینشینی به گپ و گفت قاعدتاً نباید توقع داشته باشی همه حرفهایت پخش شود. اما در این موردِ بخصوص گفتم که تلویزیون همیشه نسبت به تبلیغ حساس بوده است. حتی مثال زدم که سالها پیش در سریال سرنخ اگر دوربین توی ماشین بود و خواه ناخواه تابلوی فروشگاههای مختلف دیده می شد تلویزیون حساسیت داشت که تابلوها دیده نشود و ما سعی میکردیم اگر تابلویی دیده میشود، تابلوهای معروف مثل بانکها در بک گراند تصویر نباشد. و خبرنگار باز پرسیدی دیگر چه حرفهایی حذف شد و من فقط یک مورد دیگر که یادم بود را گفتم.»
این کارگردان با اشاره به سوال دیگری که در نشست ایسنا پرسیده شده بود، درباره دلایل کار نکردن در تلویزیون در ادامهی این نوشته توضیح داده است: «آخرین دورهای که در تلویزیون کار کردم نیمه دهه هشتاد بوده و حال نیمه اول دهۀ نود است، شش، هفت سال است که برای تلویزیون کار نکردهام و آن چه که گفتم مشکلاتی بود که در تلویزیون شش، هفت سال پیش برای خودم پیش آمده بود (که در همان زمان همۀ این حرف ها را به خود آقای ضرغامی هم گفتم) یا از همکارانم می شنیدم، والا وقتی من این همه سال از سازمانی دور بودهام، وقتی در این فاصله مدیرعامل سازمان عوض شده و تغییرات وسیعی در کادر مدیریت آن بهوجود آمده من چطور میتوانم قضاوت درستی درباره سازمان داشته باشم و درباره حال و روز امروزش حرف بزنم.»
پوراحمد در ادامه خطاب به خبرنگار ایسنا از او بهعنوان امینترین روزنامهنگاری که در ده دوازده سال گذشته با او ارتباط خبری داشته اسم می برد و یادآوری میکند: «زمانی که کار صنفی می کردم همیشه بیانیه ها و اطلاعیه های صنفی را به شما می دادیم که منتشر کنید و شما تنها روزنامه نگاری بوده ای که هرگز تلفن شما را بی پاسخ نمی گذاشتم و شما هم همیشه به این خواسته برحق من احترام گذاشتهای که اگر حتی سئوال و جواب مختصری (تلفنی) بین ما انجام گرفته، شما دقایقی بعد تلفن می کردی و متن تنظیم شده را می خواندی و اگر من حک و اصلاحی داشتم انجام می دادم و بعد منتشر می کردی.روزی هم که با آقای کیانیان در ایسنا بودیم وقتی داشتم می رفتم شما گفتی : "پس مطلب خندوانه را بفرستم دیگه" و من هم گفتم : "حتماً." با قاعده نانوشته ای که طی سالها مراوده بین ما شکل گرفته بود "بفرستم؟" را به این معنی گرفتم که مطلب را برای من بفرستی و من آن را ویرایش کنم و بعد برای انتشار در اختیار شما بگذارم. اما نمی دانم چرا شما عهدشکنی کردی و درست برعکس آن قاعدۀ نانوشتۀ سالیان گذشته عمل کردی و به جای این که مطلب را برای من بفرستی، فرستادی برای انتشار.»
پوراحمد در بخش پایانی یادداشتاش آورده است: «من از طرف آقای سید علی احمدی تهیه کنندۀ خندوانه به این برنامه دعوت شدم. احساس می کردم حوصلۀ خندوانه را ندارم، دخترم گفت برو حالت عوض میشود. همین اتفاق هم افتاد. دوست زلال و دلپذیرم رامبد جوان با حرمت و محبت فراوان مرا معرفی کرد که در همان بدو ورود کلی انرژی گرفتم و بعد هم ساعات خوشی در کنار او و برنامه اش داشتم و پخش برنامه هم بازخوردهای خیلی خوب و شیرینی برای من داشت، این که بلافاصله روز بعدش خبرگزاریها پر بشود از گله های من از خندوانه و تلویزیون خیلی قدرناشناسی است. شما همۀ آن چه که من به خیال خودم نه مصاحبه که درد دلی کاملا دوستانه و مربوط به تلویزیون سال ها پیش است را گره زدی به خندوانه و یک جا منتشر کردی که معنی اش این می شود که من چنگ زده ام توی صورت رامبد جوان و سیدعلی احمدی. که این چنگ زدن ها در خصلت من نیست. من حیرت زده ام که شما چرا عهد ناگفته ای را که طی سالها بین ما شکل گرفته بود، نقض کردی و مطلب را پیش از انتشار برای من نفرستادی و باعث شدی من شرمنده دوستانم بشوم و متهم بشوم به اتهام های ناروا. مگر در این بلبشوی بیمارگونۀ فضای مجازی و شیفتگی به تیترسازی جعلی و جو سازی و گل آلودتر کردن آب گل آلود و... مگر می شود آب ریخته را جمع کرد. واقعا متاسفم!»