در تاریخ انقلاب، مقاطع و اتفاقاتی هم وجود دارد که نه تنها کم نظیر، بلکه بی‌نظیر است و مشابه آن را نه تنها در تاریخ انقلاب، بلکه در تاریخ جهان هم نمی‌توان یافت.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ - حسن شیخ‌حائری: در تاریخ انقلاب اسلامی، مقاطع کم‌نظیری وجود دارد که می توان درباره آنها به تفصیل سخن راند؛ یکی از این اتفاقات بی نظیر در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ اتفاق افتاده است که امروز، سی و ششمین سالگرد آن است.

واقعه ای که حضرت روح الله در جملاتی حیرت انگیز و تامل برانگیز درباره اش فرمود: «آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند. شن‌ها مامور خدا بودند. باد مامور خداست.»

و همین باد و شن بود که باعث شد تا نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نه در این کشور، بلکه در صحرای طبس ایران رقم بخورد و کارتر، انتخابات را به رقیبش واگذار کرده و در جمله‌ای ماندگار اعتراف کند که «من در سال‌های آخر ریاست جمهوری، گروگان آیت الله خمینی(ره) بودم.»

این حادثه منحصر به فرد باعث شد تا حضرت امام(ره) در کنار آن جملات به یاد ماندنی، بحثهای مهم دیگری نیز مطرح فرمایند: «ملت رزمنده ایران دخالت‌های نظامی آمریکا را شنیدند و عذرهای کارتر را شنیدند، اینجانب که کرارا گفته‌ام کارتر برای وصول به ریاست جمهوی حاضر است به هر جنایتی دست بزند و دنیا را به آتش بکشد، شواهد آن یکی پس از دیگری ظاهر شده و می‌شود و اشتباه کارتر در آن است که گمان می‌کند با دست زدن به این مانورهای احمقانه می‌تواند ملت ایران را که برای آزادی و استقلال خویش و برای اسلام عزیز از هیچ فداکاری رویگردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند؛ کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی رو به روست و با چه مکتبی بازی می‌کند.»

حضرت امام در ادامه می‌فرمایند: «ملت ما، ملت خون و مکتب ما، مکتب جهاد است. کارتر باید بداند که ملت ۳۵ میلیونی ما با مکتبی بزرگ شده‌اند که شهادت را سعادت و فخر می‌دانند و سر و جان را فدای مکتب خود می‌کنند... کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت آمریکا چنان اثری خواهد گذاشت که طرفداران او را، مخالفان او خواهد کرد. کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه، حیثیت سیاسی خود را به صفر رساند و از ریاست جمهوری باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است...»

اینگونه است که حمله حساب شده نظامیان آمریکا و شکست مفتضحانه آنان به وسیله باد و شن‌های تفتیده بیابان طبس، همگان را به یاد واقعه اصحاب فیل و حمله پیل سواران ابرهه به بیت‌الله الحرام و منهدم شدن آنان توسط سجیل‌های فرو ریخته از منقار ابابیل می‌اندازد که به تعبیر قرآن کریم، آن یال و کوپال، مانند «پنبه زده شده» فرو ریخت و البته ابهت آمریکا هم در این واقعه، به همین شکل فرو ریخت و جملاتی عجیب از زبان مقامات آنان ایراد شد که از آن جمله می‌توان به جمله وزیر دفاع وقت آمریکا درباره علت حادثه اشاره کرد: «آیت الله خمینی در بالکن محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکتِ دستِ او، یک هواپیما به زمین افتاد.»

این اتفاق آنقدر مهم است که رهبر حکیم انقلاب هم در مقاطع گوناگون به آن اشاره داشته اند: «اولین باری که دخالت نظامی در این مناطق انجام گرفت، سال ۱۳۵۹ بود که نیروهای امریکا به فرمان رئیس‌جمهور دمکرات، به قصد اینکه خود را به تهران برسانند، به طبس حمله نظامی کردند. البته از همان نیمه ‌ی راه، جسدهای سیاه‌ شده و جزغاله شده‌ شان برگشت! عجیب است! کشور عزیز و ملت بزرگ و منطقه‌ ی تاریخی ما، آزمایشگاهِ چه تجربه‌‌های بزرگی است.»

معظم له در جای دیگری هم می‌فرمایند: «رئیس جمهور آمریکا برای نجات این گروگان‌ها [لانه جاسوسی]، دست به حمله ‌نظامیِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج کردند، مقدمات فراوانی فراهم کردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلی‌کوپتر و هواپیما حمله کردند، آمدند که طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگان‌ها را خلاص کنند و ببرند؛ که آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد. خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیماها و هلی کوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند.»

اشاره دیگر ایشان به این حادثه غیبی الهی با توجه دادن به توطئه‌های مکرر امریکایی ها علیه جمهوری اسلامی همراه است: «آنها دائم علیه جمهوری اسلامی و این ملت توطئه می ‌کنند. البته سرشان هم دائم به سنگ می ‌خورد؛ امّا ادب نمی ‌شوند. یکی از رئیس جمهورهای امریکا، به داخل این کشور هلی‌کوپتر فرستاد و سر و کارش با توفان طبس، یعنی جنودِ غیبیِ الهی افتاد. اینها چه می‌گویند؟! می‌فهمند چه می‌کنند؟! می‌فهمند چرا؟! با کی مواجهند؟! این یاوه‌هایی که می‌گویند علیه کیست؟! جوابش با کیست؟! ملت ایران، ملت بزرگ و نیرومندی است. ملت ایران، ملت متّحد و با فرهنگی است. من تعجّب می‌کنم چرا اینها از گذشتگان خودشان، عبرت نمی‌گیرند؟! دائم علیه جمهوری اسلامی و ملت و مسؤولین ایران یاوه‌ گویی و دروغ‌ پراکنی می‌کنند! سران و بزرگان آنها، دائم راجع به جزایر خلیج فارس، تسلیحات ایران، انرژی اتمی و سلاح شیمیایی دروغ پراکنی می‌‌کنند. اگر روزنامه‌ها بنویسند، آدم می‌گوید خوب؛ روزنامه نگارند. برای نانشان مجبورند دروغ بگویند! رؤسای مجلس و رئیس جمهورشان می‌گویند! انسان تعجّب می‌کند که چرا یک نظام، باید این قدر دچار انحطاط و نکبت معنوی شود که به درون این مزبله دروغگویی بیفتد.»

چنین بود که عملیات موسوم به «پنجه عقاب» با استفاده از آخرین امکانات نظامی و تکنیک‌های جنگی روز و با برنامه‌ریزیِ حرکت هلی‌کوپترها به سمت تهران و فرود در ورزشگاه شهید شیرودی – به عنوان نزدیک‌ترین جای مناسب به سفارت آمریکا – و آزادسازی گروگان‌های لانه جاسوسی، طرح ریزی شد و همه پیش‌بینی‌ها نشان از آن داشت که در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹، هوای صحرای طبس، آرام و مهتابی است؛ اما ناگهان بادها به فرمان الهی به حرکت درآمدند و با برخورد برخی از هلی کوپترها و هواپیماهای دشمن به یکدیگر و هلاکت هشت نیروی نظامی آمریکایی، این عملیات لغو و یک شکست فراموش نشدنی برای آمریکا ثبت شد؛ شکستی که البته تا به امروز هم ادامه دارد و ان شاء الله ادامه خواهد داشت.

شایسته است در سالروز این اتفاق عظیم، یاد و خاطره شهید محمد منتظرقائم هم به عنوان تنها شهید این حادثه زنده نگه داشته شود؛ رحمت خدا بر او و بر تمامی شهدا، جانبازان و ایثارگران.