به گزارش خبرنگار مهر، نشست «خشونت و تکفیر دینی با نظر به اندیشههای سید قطب» ۵ اردیبهشت ماه با سخنرانی سارا شریعتی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، در تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
شریعتی در ابتدای این مراسم با تأکید بر اهمیت شناخت اندیشمندان کشورهای اسلامی، گفت: چون اغلب کشورهای اسلامی مبتلا به مسائلی هستند که ما نیز به آنها ابتلا داریم و زمینههای اجتماعی آنها به ما نزدیک تر است، بنابراین شناخت اندیشمندان کشورهای اسلامی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
وی با بیان اینکه تکفیر و خشونت دینی مفاهیمی است که سید قطب با آنها شناخته میشود، افزود: سید قطب در برخی از دورههای زندگی در برخی آثارش خشونت دینی را مطرح میکند. این موضوع پیچیدگی ایجاد میکند و پیچیدگی گیجی میآورد و در همین گیجی اندیشه ظهور میکند. کسی که میاندیشد تناقض و ابهام دارد و چون اندیشه یکپارچه و یکدست نیست و نیازمند دقت است، بنابراین زمانی که از تکفیر و خشونت دینی از نگاه سید قطب حرف میزنیم معطوف به برخی از آثار و برخی دورههای زندگی او هستیم.
وی ادامه داد: ما نمیخواهیم داوری کنیم و رویکرد تجویزی داشته باشیم، بلکه تنها میخواهیم ببینیم که ریشههای خشونت در اندیشه سید قطب چیست؟ اگر رگههایی از تفکر تکفیری در اندیشه سید قطب وجود دارد، ریشههای آن به چه برمیگردد؟ آیا ریشههای آن به آموزههای دینی بر میگردد یا باید ریشه آن را در آموزههای اجتماعی جستجو کرد؟ به هر حال من در سخنرانی خود تلاش می کنم با رویکرد جامعهشناسی به دنبال دلایل این موضوع باشم.
شریعتی افزود: با چنین رویکردی تصویر ساده سید قطب به عنوان یک بنیادگرای دینی شکسته میشود. چون سید قطب پیچیده تر از این کلیشههاست. او مانند اغلب کسانی که در کشورهای اسلامی زندگی میکنند، با مسایلی چون استعمار، استبداد داخلی، خرافات و ... مستهلک شده است. زندگی سید قطب یک رودخانه آرام نیست و پیچیدگیهایی دارد.
وی با طرح این سوال که چه ضرورتی دارد تا به سید قطب بپردازیم، گفت: با توجه به اینکه اسلام اخیراً موضوع مطالعه کشورهای اروپایی و آمریکایی هم شده، لازم است تا متفکران کشورهای اسلامی را بشناسیم. چون امروز غربیها فهمیدند با توجه به اینکه مسایل کشورهای آنها با مسایل مسلمانان آمیخته است، باید متفکران آنها را بشناسند و آنها را مطالعه کنند. از سوی دیگر اخبار جهانی نیز به نحوی است که با اخبار کشورهای اسلامی پیوند خورده است. امروز اخبار جریانات بنیادگرایی در صدر اخبار قرار دارد و داشتن دانش نسبت به این کشورها و متفکرانشان اجتناب ناپذیر است.
شریعتی با اشاره به اینکه اندیشه سید قطب منجر به جریان اجتماعی شده و از این جهت پرداختن به او ضرورت دارد تاکید کرد: در حالیکه بسیاری از متفکران اندیشههای شان محصور و زندانی میماند، اما اندیشهای که مطرح میشود، امکان عامیانه یا مبهم شدنش وجود دارد. ضرورت دارد که سید قطب را به دلیل نسبتاش با قدیمی ترین جریان سیاسی و اجتماعی در کشورهای اسلامی (اخوان المسلمین) بشناسیم. بنابراین لازم است دانش مان نسبت به اخوان المسلمین را بالا ببریم. همانطور که میدانید اخوان المسلمین از یک انجمن خیریه محلی به قدرت رسیده و بعد به یک قدرت بینالمللی تبدیل شده و از نظر سازمانی جریان مستقلی برای مطالعه است.
وی افزود: من در سه بخش سخنان خود را مطرح میکنم و نخست از دید تبار فکری به سید قطب میپردازم؛ سید قطب طی سالهای اخیر بسیار زیاد در ایران مطرح شده و نسبتهای درست و غلطی را به او داده اند. رویکرد دوم به سید قطب رویکرد زندگینامهای است. من در حوزه علوم اجتماعی از زندگینامه دفاع میکنم. چون در کشورهای ما یکی از مشکلات این است که تاریخ، زندانی و محصور حافظه هاست و از حافظهها در تاریخ استفاده نمیشود. برای شناخت و مطالعه کتاب و اسناد کافی نیست و باید حافظه افراد را برای مطالعه تاریخ احضار کنیم. در رویکرد سومی که به سید قطب خواهم داشت خشونت و تکفیر دینی را در کتاب آخرش «نشانههای راه» بررسی میکنم.
وی با طرح این سوال که چرا تبار فکری مهم است، گفت: عدهای معتقد هستند انقلاب اسلامی ماحصل اندیشههای سید قطب است. اما من معتقدم این حرف معتبر نیست، میتوانم نشان بدهم قبل از انقلاب تنها چندین متن از سید قطب ترجمه شده و آن چند متن هم پراکنده بود و تاثیری در انقلاب نداشته است. اکثر کتابهای سید قطب بعد از انقلاب در ایران ترجمه شده و جامعه ایران با اندیشههای سید قطب دیر آشنا شده است. به طور مثال کتاب «نشانههای راه» در سال ۷۸ ترجمه شده است. یکی از افراد دیگری که شناختش برای ما اهمیت دارد، علی عبدالرزاق است. وی کتابی با عنوان «اسلام و مبانی حکومت» دارد که این اثر نیز اگرچه بسیار دیر وارد ایران شده، اما یکی از کتابهایی است که بعد از ظهور صنعت چاپ بیشترین تاثیر را در کشورهای مختلف داشته است. این کتاب نیز ۱۵ سال است وارد ایران شده است. جریان روشنفکری ما با چهرههای عربی آشنا نیست و متفکران غربی را بهتر میشناسد.
وی بیان اینکه بسیاری از کتابهای سید قطب بعد از انقلاب ترجمه شده و اخیرا گفتوگو و همایشهای زیادی درباره او برگزار شده است، گفت: یکی از دلایلی که سید قطب در دهههای اخیر بسیار مطرح شده، ظهور جریانات قطبیِ بنیادگرا و جهادی است. عدهای برای مطالعه این جریانات به سراغ متفکران و صاحبنظران این حوزه رفتند. سید قطب در قرن بیستم مطرح میشود، چون این دوره عصر بیداری است و اکثر کشورهای اسلامی در این دوره به استقلال رسیدند و جنبشهایشان به نتیجه رسیده است. در عصر بیداری چهرههایی که نقش تعیین کننده دارند، سید جمال الدین اسد آبادی و شیخ محمد عبده هستند. در علوم اجتماعی زوجهایی داریم که قابل مطالعه هستند. مانند مارکس و انگلس، سید جمال الدین اسد آبادی و شیخ محمد عبده و ... این دوستیها در علوم اجتماعی قابل مطالعه است. چون پروژههای آنها منجر به جریانات اجتماعی شده است.
این استاد دانشگاه افزود: جریان شیخ محمد عبده به عنوان جریان اصلاح دینی، عقلانی، مبارزه با خرافات، تقلید و باز کردن باب اجتهاد و ... شناخته میشود. میراث شیخ محمد عبده و سید جمال یک میراث پارادوکسیکال است که به همان میزانی که این اندیشه گسترده است، میتواند تحریف هم بشود. به گونه ای که جریان اصلاح دینی و بنیادگرایی هر دو خودشان را به جریان شیخ محمد عبده منتسب میکنند.
شریعتی در ادامه گفت: فیلالی انصاری در کتابش میگوید که همه چیز از میراث شیخ محمد عبده و سید جمال آغاز میشود. رشید رضا و علی عبدالرزاق میراث این دو هستند که رشید رضا نمایندگی جریان بنیادگرا را بر عهده دارد و علی عبدالرزاق هم نماینده تفکر لیبرالی و اصلاح دینی است. سید قطب شاگرد رشید رضا است و در واقع در ادامه تفکر اوست. این در حالی است که فضلالرحمان که کتابهایش نیز در ایران ترجمه شده، شاگرد عبدالرزاق است. پس ما در این میان دو جریان اصلاح دینی و بنیاد گرایی را داریم. سید قطب از نظر انصاری متعلق به جریان بنیادگرایی است و به نظر میآید که این دستهبندی خوبی است. اما با این وجود محدودیتهایی هم دارد و در برخی از مواقع ناکارآمد است. چون این دستهبندی تا حدی می تواند معنا داشته باشد.
وی تاکید کرد: این دستهبندی اصلاح گرایی دینی و بنیادگرایی با دو چهره رشید رضا و علی عبدالرزاق به ما کمک بسیاری می کند، در عین حال ما را دچار انحراف کند. رشید رضا شاگرد عبده است. اما ما متنی از رشید رضا سراع نداریم. چون او از متفکرانی است که مواضعی علیه شیعه دارد و شاید فقط شهید مطهری با رویکرد انتقادی به آن پرداخته است.
وی گفت: رشید رضا زمانی که روزنامه عروةالوثقی منتشر میشود به دنبال سید جمال و عبده میرود و در آنجا با عبده آشنا میشود و در ادامه با یکدیگر نشریه المنا را تاسیس میکنند و رشید رضا صاحب المنا میشود. اما پس از مرگ عبده ما رشید رضایی داریم که دیگر وارث عبده نیست. بعد از شکست خلافت عثمانی این سوال پیش میآید که چه کسی باید حکومت کند؟ رشید رضا از خلافت عثمانی دفاع میکند و آن را تنها در میان اعراب میبیند و میگوید هر جا که ترکها، ایرانیها و یا هندیها حکومت اسلام را به دست گرفتند خیانت کردند. سید قطب هم اگرچه به رشید رضا ارجاع میدهد، اما زمانی که از ناسیونالیسم و ملی گرایی صحبت میشود با رشید رضا گسست پیدا میکند.
شریعتی با بیان اینکه سید قطب میگوید اسلام فقط عقیده نیست بلکه عمل است، افزود: وی معتقد است افرادی مثل شیخ محمد عبده تنها اهل کتابند و اهل عمل نیستند. بنابراین از همین جا با وی گسست پیدا میکند. در اینجاست که سید قطب از عبده، رشید رضا و مودودی گسست پیدا میکند و در کتابهای «نشانههای راه» نیز میتوان این موضوع را دید.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه زندگی سید قطب با عناصری چون استعمار پیوند خورده است ادامه داد: استعمار امروز یکی از شاخههای مطالعاتی است. زندگی سید قطب با استعمار و استبداد داخلی معنا گرفته و همانگونه که حسن بنا شهید دوره استعمار است، سید قطب شهید دوره استقلال است.
وی تاکید کرد: در کشور ما دین هسته اصلی سازنده جهان بینی ماست و نمیتوان بدون آن امر اجتماعی را مطالعه کرد. در زندگی سید قطب باید شرایط خاص اجتماعی آن دوره را در نظر گرفت. سید قطب در سال ۱۹۰۶ به دنیا می آید و با حسن بنا هم دوره است. در آن زمان مشروطه در ایران شکل گرفته و ۲۰ سال بعد هم مساله خلافت مطرح میشود. از سوی دیگر سید قطب در خانوادهای به دنیا میآید که اکثر افراد آن سیاسی هستند و سید قطب درس خوانده اما عالم دینی نیست. او تحصیلات ادبیات دارد و به چهرههای رماننویس مشهور آن دوره مصر نزدیک است. حتی زمانی که قرآن را مطالعه میکند رویکرد ادبی به آن دارد.
وی افزود: سید قطب در پس از سال ۱۹۴۶ که از آمریکا بر میگردد به اخوان المسلمین میپیوندد. وی برای مطالعه نظام آموزشی به آمریکا میرود اما پس از برگشت، این کشور را از لحاظ اخلاقی منحط میداند و آن را نقد میکند. در علوم اجتماعی دو سفر به آمریکا وجود دارد که جریان ساز میشود؛ یکی سفر توکویل به آمریکاست که در سال ۱۸۳۰ صورت میگیرد، اما توکویل آمریکا را مهد دموکراسی میداند و شیفته آن میشود. اما سید قطب پس از سفرش به آمریکا آن را تمدنی منحط می داند. به ویژه وقتی در سال ۱۹۴۹ حسن بنا را ترور میکنند او در آمریکا شاهد خوشحالی امریکایی ها است.
شریعتی با بیان اینکه سید قطب طی سه دوره زندگیاش، سه متن اتوبیوگرافی دارد گفت: در حالی که ما در سنت مذهبی خود متن اتوبیوگرافی نداریم، چراکه علمای بزرگ دینی چنین متن هایی ندارند و اصولاً در اخلاقیات ما نباید خود، موضوع مطالعه قرار گیرد و اگر قرار است متنی هم نوشته شود، شاگردان مینویسند که آن هم تبدیل به مداحی میشود. در متنهای اتوبیوگرافی دو عنصر پول و زن گم شده هستند. چون زن ها نیز از زندگی علمای دین ما غایب بودهاند. سید قطب از لحاظ اینکه سه متن اتوبیوگرافی دارد برای ما جذاب است. او در متون خود شرح عشق ناکامش را مینویسد و همچنین نامههای متعددی به خواهر و مادرش دارد در واقع زنان در زندگی او نقش مهم سیاسی و اجتماعی دارند.
شریعتی گفت: سید قطب پس از برگشت از آمریکا در فاصله سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۶ به عنوان یک تئوریسین و مبارز رادیکال شناخته میشود. اندیشه سید قطب نیز در طول زمان رادیکالیزه میشود.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه در ایران بیش از ۲۰ کتاب سید قطب ترجمه شده و کتاب عدالت اجتماعی اش مورد توجه قرار گرفته، گفت: او در سال ۱۹۵۴ پس از انحلال سندیکاها توسط دولت محاکمه و به ۱۵ سال زندان محکوم میشود و در زندان دو کتاب «در سایه قرآن» و «نشانههای راه» را مینویسد. او در زندگی ۵۰ و اندی ساله خود ۱۱ سال زندان بوده همانند گرامشی که ۱۱ سال از عمر کوتاهش را در زندان سپری می کند.
وی با تاکید بر اینکه کتاب «نشانههای راه» متن زندان اوست، افزود: ما ژانری داریم که میتواند منجر به مطالعات ادبیات زندان شود. نوشتههای زندان ویژگی مشترکی دارند و آن کمبود ارجاع به منابع است. در زندان شما مجبور هستید یا کتاب را انتخاب کنید یا کاغذ و قلم را و سید قطب کاغذ و قلم را انتخاب میکند. بنابراین این نوشتهها محصور هستند و با این وجود جذابیتشان در طرح پرسشهایی است که از پاسخها مهمتر است. سید قطب در کتاب «نشانههای راه» این سوال را مطرح میکند که چرا زمانی که قرآن بر امتی بی سواد نازل شد، آن امت توانست امپراطوری تشکیل بدهد، اما امروز با وجود افراد تحصیلکرده فراوان قرآن نمیتواند در زندگی مسلمانان تغییری ایجاد کند؟
وی ادامه داد: این کتاب در سال ۱۳۷۷ به فارسی ترجمه شده و آخرین کتاب سید قطب است و به تعبیری این کتاب مانیفست جریانهای بنیادگرایی است و زبان و جهان آن میگوید که یک مانیفست است. سید قطب تاکید میکند که اسلام تنها عقیده نیست و عمل است. به همین دلیل در این کتاب کلمههایی مانند «فقط» و یا واژههای دوقطبی مثل «جاهلیت و اسلام» را میتوان دید.
شریعتی با اشاره به اینکه سید قطب در این کتاب از ضرورت تشکیل امت اسلامی پیشتاز دفاع میکند، گفت: او در این کتاب سوال چه باید کرد؟ را مطرح میکند. سوالی که پیش از این افرادی چون لنین را در ذهن ما متبادر میکند. البته شریعتی هم در ایران آن را مطرح میکند و پاسخش را هم آموزش، تحقیق و کار فکری میداند.
این استاد جامعهشناسی همچنین اضافه کرد: کتاب «نشانههای راه» به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده و ترجمههای آن نیز بی زمان، بی نام و بی جا است و به همین دلیل قابل کنترل نیست. بنابراین بسیار محتمل است که مفاهیم اصلی سید قطب سابیده شده باشد و در برخی مواقع تیزتر و در برخی مواقع کندتر شده باشد.
وی ادامه داد: این کتاب ۱۲فصل دارد که همه ارجاعاتش نیز به قرآن است و به جز مودودی ارجاع دیگری ندارد و اگر به کتاب نگاه کنید، تقاطع اندیشه و واژههای متقاطع مانند جاهلیت و اسلام و ... را میتوان در آن دید.
شریعتی گفت: سید قطب در ابتدای این کتاب میگوید که بشریت امروز در لبه پرتگاه قرار گرفته چون شرق و غرب شکست خورده و اکنون اسلام، آلترناتیوی است که ترکیبی از عقیده و عمل است. از دیدگاه سید قطب راه نجات، تشکیل جماعت پیشتاز است و این جماعت باید در ابتدا جهاد اکبر(مبارزه با نفس) کنند و از همین مفهوم است که جاهلیت و تکفیر در می آید و از دل جهاد نیز خشونت استخراج میشود، هر چند سید قطب در کتابش مصادیق خشونت و تکفیر را مشخص نکرده و برخی از طرفدارانش این مفاهیم را قطبی کردند.
شریعتی در پایان گفت: به همین دلیل برخی معتقدند چون سید قطب در این کتاب میگوید، حکومت فقط متعلق به خداست آن را متنی اتوپیایی میدانند چراکه مصادیقی ندارد. برای یافتن دلایل خشونت و تکفیر نباید به سراغ کتابها برویم بلکه باید در درون جوامع به دنبال نشانههای ابژکتیو خشونت بگردیم. خشونت روی کاغذ سید قطب ناشی از ساختارهای اجتماعی است. او خشونتهای اجتماعی را در متنهایش آشکار میکند و ما باید برای یافتن تکفیر و خشونت دینی دورههای مختلف زندگی سید قطب را بررسی کنیم.