خبرگزاری مهر - گروه هنر: در دو قسمت گذشته مروری داشتیم بر پیدایش یکی از بزرگترین کمپانی های فیلمسازی دنیا. استودیویی که از رویاهای مهاجر مجاری تبار جاه طلبی به نام آدولف زوکر بنا نهاده شد و اکنون هماهنگ با لوگوی معروفش، بیش از یک سده ست که همچون کوهی رفیع در صنعت سینما حضور دارد.
استودیوی پارامونت پس از گذر موفقیت آمیز از سال های بحران دهه ۳۰ اینک وارد فصل تازه ای از حیات خود می شد.
ماه عسل هالیوود در جنگ
سال های دهه ۴۰ برهه ای مهم در تاریخ سینمای کلاسیک جهان است. دوره ای که آتش جنگ در سراسر جهان شعله ور بود و استودیوهای بزرگ نیز به سهم خود جنگی نیابتی و فرهنگی را عهده دار بودند. توده های مردم که جوانان بسیاری را رهسپار جبهه های نبرد کرده بودند برای فراموش کردن دوران سخت اقتصادی دهه قبل، مصائب جنگ و یا حتی به تحریک احساسات وطندوستانه توسط پروپاگاندای تبلیغاتی به سالن های سینما هجوم می آوردند. بسیاری از تحلیل ها، دوره ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۶ را از پر بازده ترین برهه ها و سال ۱۹۴۶ را مشخصا پر تماشاچی ترین سال در تاریخ سینمای آمریکا می دانند. سالی که آمار از حضور هفتگی ۸۰ میلیون آمریکایی - برابر با ۵۶ درصد از جمعیت کل کشور - در سالن های سینما خبر می دهد.
کمپانی های فیلمسازی بیشترین بهره را از این موقعیت بردند. سینمای ناطق دوران بلوغ خود را می گذراند و تجهیزات ساخت و پخش فیلم، نور، رنگ و تصویر به دانش و سیستم های جدید مجهز شده بودند و فیلم ها رنگ و بویی مدرن داشتند. پارامونت نیز از این موقعیت بی بهره نبود و در آن دوران که استودیو های بزرگ هر کدام به تنهایی سالی نزدیک به ۳۰۰ فیلم روانه پرده های سینما می کردند، سهمی بزرگ در این بازار داشت.
این ماه عسل رویایی اما به دلایل متعدد دوامی بلندمدت نداشت و همچون یک خواب شیرین، کوتاه بود.
جنگ تمام شده بود و کشور که گویی به انتهای یک فیلم سینمایی نزدیک شده باشد به فکر زندگی واقعی افتاده بود. سربازان تازه از جنگ برگشته تشکیل خانواده می دادند و اکثرا به مناطقی خارج از مرکز شهر کوچ می کردند. خانواده ها ترجیح می دادند به جای بلیت سینما، پول خود را صرف خرید ملزومات زندگی کنند. دانشگاه ها رونق بیشتری پیدا کرده بودند و دانشجویان کمتر سراغ فیلم های تازه می رفتند و بچه دارها به رادیو رغبت بیشتری نشان می دادند.
تنها در سال ۱۹۴۷ تعداد حضور تماشاچیان در سالن های سینما به نصف کاهش پیدا کرد. این سقوط آزاد اما غیر از این ها یک دلیل بسیار مهم تری داشت و آن حضور یک مدیوم نو ظهور و تازه نفس بود. رقیبی به نام تلویزیون!
درباره پدیده تلویزیون و چگونگی پا گرفتن آن در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ دلایل زیادی ذکر شده است، اما بی شک یکی از مهم ترین عوامل آن استودیوی فیلمسازی پارامونت است!
شاید تعجب آمیز به نظر برسد ولی حقیقت آن است که شکست استودیوی Paramount Pictures در یک پرونده حقوقی و کیفری در دادگاه عالی آمریکا آغازی بود بر پایان عصر «طلایی» سینمای هالیوود، اما برای اینکه ببینیم این پرونده چه بود و چرا چنین اثری در تاریخ سینما نهاد می بایست دوباره به سال ها قبل بازگردیم و پرونده ای قدیمی را بازگشایی کنیم.
جیب برها به بهشت وارد شدند
ماجرا به دهه ها قبل و شیوه بازاریابی آدولف زوکر بازمیگردد. از زوکر به عنوان بنیان گذار سیستم ستاره محوری در صنعت سینما یاد می شود. او با نبوغ ذاتی خود چهره های جذاب و مردم پسند و بازیگران با استعداد را شناسایی و پرورش می داد و از آنها به عنوان یکی از پایه های رشد کمپانی خود استفاده می کرد. به عنوان مثال تنها در سال ۱۹۱۸ پارامونت با شش ستاره از بازیگران بزرگ آن زمان قراردادی انحصاری داشت. هنرمندانی چون مری پیکفورد «Mary Pickford» و یا داگلاس فربنکس « Douglas Fairbanks».
سیستم مرسوم او که بعدها به کل هالیوود تسری پیدا کرد امضای قراردادهای طولانی مدت و انحصاری با بازیگران بود. قراردادهایی سفت و محکمی که این ستارگان را متعهد می کرد تا تنها در فیلم های این کمپانی حضور داشته باشند. گرچه در بسیاری موارد این تعهدات به نفع ستارگان هم تمام می شد و پول کلانی را به جیب آن ها سرازیر می کرد، اما گه گاه و با بروز اختلافات این مدیران ارشد بودند که دست بالا را داشتند و با تکیه بر این تضمین ها می توانستند بازیگران را کنترل و یا حتی خانه نشین کنند؛ مساله ای که هر از گاهی باعث گشوده شدن پرونده های حقوقی مختلفی می شد.
این سیستم انحصاری اما تنها به بازیگران ختم نمی شد. پارامونت و به دنبال آن دیگر ابراستودیوهای فیلمسازی شروع به راه اندازی و به تملک در آوردن سینماهای زنجیره ای منحصر به خود کردند.
Studio Systemچه بود؟
تنها در دهه ۲۰ میلادی و هم زمان با ورود فیلم های ناطق، پارامونت بیش از ۱۲۰۰ سالن سینمای اختصاصی در سطح کشور را در اختیار داشت. سالن های که تابع سیاست های این کمپانی بودند و تنها فیلم های این کمپانی را پخش می کردند. اما هنوز سالن های سینمای بی شماری بود که در اختیار سینماداران مستقل بود و این آغاز ماجرای زیرکانه سیستم «Studio System» است که عموما آن را میراث آدولف زوکر می دانند. سیستمی که عمری به درازای دوران طلایی یا همان «Golden Age» هالیوود داشت.
«Studio System» اساسا به متدی از تولید، تهیه و پخش فیلم گفته می شد که تمامی این زنجیره از الف تا ی آن در اختیار، کنترل و مالکیت یک کمپانی باشد. این شیوه دست بالا و قابلیت کنترل بازار فوق العاده ای به صاحبان آن می داد. یکی از مهمترین تکنیک های آنان شیوه «Block booking» یا «فروش گروهی» محصولاتشان بود. اما این تکنیک چه بود؟
پارامونت برای صاحبان سالن و سینماداران مستقلی که خواهان پخش فیلم های شاخص و پرفروش آنها بودند این شرط را گذاشت که آن ها می بایست پکیج بزرگتری از محصولات این استودیو را خریداری کنند. پکیجی شامل ۱۳، ۵۲ و یا حتی ۱۰۴ عنوان فیلم کوتاه و بلند دیگر!
سینماداران مستقل قادر نبودند بسیاری این فیلم های اجباری را پیش از خرید بازبینی نمایند، چراکه اساسا اغلب آنها هنوز ساخته نشده بودند و به غیر از نام، ژانر و شاید اسم کارگردان و عوامل، اطلاعات دیگری در دسترس نبود!
معامله کور با سینماداران مستقل
زانوک و دیگر مدیران ارشد سینمایی با استفاده از این تکنیک که به «معامله کور» مشهور بود آینده کمپانی و فروش قطعی محصولات آینده خود را نیز تضمین می کردند و ریسک ضررهای مالی را به پایین ترین حد می رسانند و در واقع این ریسک را به سینماداران مستقل منتقل می کردند.
آنها با کمک این روش، سالانه تعدادی فیلم شاخص درجه یک با حضور بزرگترین ستاره ها تهیه کرده و با انبوهی از فیلم های بی کیفیت و درجه دوم «B Movies» در قالب این پکیج ها به فروش می رساندند.
در یک مورد پارامونت با قراردادهایی صاحبان سینما را مجبور می کرد تا ۱۰۴ فیلم تولیدی این استودیو را برای عرضه دو فیلم در هفته به مدت ۱۲ ماه پیشخرید کند و یا از کل محصولات پارامونت محروم باشد.
مجموعه این سیاست ها و تکنیک ها بازار مصرف را همچون موم در دست چند عرضه کننده قدرتمند هچون پارامونت قرار داده بود و آنها می توانستند با اندک فشاری جهت بازار را عوض کنند و بدون ترس و نگرانی، بی شمار فیلم بی کیفیت را در سینماها پخش و بخش عمده ای از سود را برای خود بردارند.
این شرایط اما سرانجام روزی می بایست به پایان می رسید. سینما به صنعتی بسیار گسترده تبدیل شده بود. تا پایان سال ۱۹۳۹ تعداد سالن های سینما در آمریکا به بیش از ۱۵۰۰۰ عدد - حتی بیشتر از شعبات بانک و سوپرمارکت ها - در سراسر کشور رسیده بود. با این حال بخش عمده سود به جیب افراد رده بالا سرازیر بود و شکست و ضررهای احتمالی بر دوش افراد مستقل قرار داشت.
اعتراض ها در حال اوج گیری بود و پوست اندازی در صنعت سینما احساس می شد.
ادامه دارد...