خبرگزاری مهر- گروه هنر: در قسمت گذشته مروری داشتیم بر سیاست های کنترلی استودیوهای بزرگ سینمایی بر بازار مصرف کننده؛ سیستمی موسوم به Studio System و تکنیک های زیرکانه ای چون «فروش گروهی» و یا «معامله کور»که پارامونت و مشخصا «آدولف زوکر» بنیانگذار این غول سینمایی پرچمدار آن بودند، اما مانند هر سیاست یک طرفه و قابضی در دنیا این سیستم نیز در حال فروپاشی بود.
اولین حساسیت ها درباره سیاست های کنترلی و استعمارگرانه استودیوهای فیلمسازی بزرگ در سال ۱۹۲۱ برانگیخته شد و کمیسیون تجارت فدرال آمریکا دستور تحقیق در این باره را صادر کرد، اما قدرت صاحبان صنعت سینما بیشتر از آن بود که این تحقیقات به جایی برسد.
مورد عجیب ۱۹۴۸؛ رستاخیز مستقل ها
دومین برخورد جدی اما ۸ سال بعد به وقوع پیوست. دیوال عالی عدالت آمریکا با اقامه پرونده ای علیه نام های بزرگ آمریکا آنها را متهم به تجمع سرمایه و از بین بردن بازار رقابتی در صنعت سینما کرد، اما خوشبختانه یا متاسفانه این پرونده نیز به با زمانبندی نامناسب خود به جایی ختم نشد و همزمانی و تصادف آن با دوران رکود بزرگ دهه ۳۰ پرونده را مسکوت گذاشت.
۸ سالِ دیگر زمان لازم بود تا این دیوان دوباره پای به ماجرا بگذارد. این بار اما همزمان و به صورت تصادفی شکایتی دیگر نیز در حال شکل گیری بود. در ۱۹۳۸ اتحادیه فیلمسازان مستقل آمریکا به رهبری مری پیکفورد و والتر واگنر شکایتی علیه سیستم پخش پارامونت مطرح کردند. این اولین نمونه از شورش تهیه کنندگان علیه یک سیستم بزرگ پخش فیلم بود. مراحل دادرسی اما کند و زمانبر بود و این شکواییه در ۱۹۴۲ به صورت رسمی به ثبت رسید.
در طی این مدت پارامونت و چهار ابراستودیوی بزرگ دیگر در اقدامی پیشگیرانه و برای بی اثر کردن این تلاش ها تفاهمنامه ای داخلی به ثبت رساندند. طبق این تعهدنامه که به دادگاه نیز ارائه شد این ۵ کمپانی بزرگ متعد شدند تا:
۱- تعداد فیلم های پکیج اجباری فروشی خود را به ۵ فیلم کاهش دهند.
۲- فیلم های کوتاه و حلقه های خبری «News Reel» از این بسته ها حذف شوند.
۳- «معاملات کور» حذف و تمامی فیلم ها قبل از فروش برای نمایندگان مجمع ایالتی سینماداران اکران شود.
این تلاش موقتا کارساز بود و دادگاه سه سال پرونده را به تعویق انداخت تا میزان رضایت صنعت سینما از این تفاهم مشخص شود.
اما گویا شانس از پارامونت و دیگران رخت برکنده بود چراکه درست سه سال بعد یعنی در اکتبر ۱۹۴۵ و درست یک ماه بعد از پایان جنگ جهانی دوم پرونده بار دیگر و اینبار علیه Big ۸ یا ۸ استودیوی بزرگ به جریان افتاد تا در نهایت در سال ۱۹۴۸ قانون بسیار مهم ضد سرمایه هالیوود - که به پرونده «مورد ۱۹۴۸ پارامونت» مشهور شد - به تصویب رسد. یکی از مهم ترین مواد رای دادگاه الزام استودیوهای فیلمسازی به منحل کردن سیستم زنجیره ای تولید و پخش فیلم بود. بدیم معنا که این کمپانی ها دیگر نمی توانستند مالکیت زنجیره ای سینماها را در اختیار داشته باشند. سیستم قدرتمند استودیویی هالیوود را درهم شکسته بود و تهیه کنندگان و سینماداران مستقل قد برافراشته بودند.
ماه عسل تلویزیون
یکی از مهمترین عواقب این پرونده این بود که استودیوها و از جمله پارامونت که دیگر تضمینی برای فروش فیلم هایشان نداشتند تولیدات سینمایی خود را به طرز معناداری کاهش دادند. قراردادهای انحصاری با بازیگران، کارگردانان، تهیه کنندگان و دیگر عوامل سینمایی لغو شد. با پاشیده شدن این ساختار، گروه زیادی از هنرمندان به تلویزیون کوچ کردند تا دوران حرفه ای خود را در آن جا پی بگیرند و ستارگان سینما یکی بعد از دیگری در قاب جادویی تلویزیون ظاهر شدند.
پرونده «مورد ۱۹۴۸ پارامونت» یکی از مهمترین عوامل رونق تلویزیون در دهه ۵۰ میلادی بود و این استودیو که دوران طلایی هالیوود را خود گشوده بود، خود آن را نیز به پایان برد.
هیچکاک و دوستان
اما پارامونت در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی جز ماجراهای مربوط به این پرونده مهم، با کارگردانان بزرگی چون ارنست لوبیچ، جوزف فون اشترنبرگ، بیلی وایلدر و آلفرد هیچکاک فقید نیز فیلم های مهمی به سینما عرضه کرد.
بیلی وایلدر، کارگردان تهیه کننده و فیلمنامه نویس اتریشی تبار یکی از بزرگترین نام ها در میانه سده قبل بود. او که در دهه ۲۰ در برلین به فیلمنامه نویسی مشغول بود با ظهور نازیسم در اروپا، به آمریکا مهاجرت کرد. بیلی وایلدر در طول عمر حرفه ای خود با اکثر استودیوهای بزرگ هالیوود همکاری کرد اما بخشی از مهمترین آثار او در پارامونت رقم خورد.
اولین همکاری او - در مقام فیلمنامه نویس- با پارامونت به ساخت جلوی سحر را بگیرید (۱۹۴۱) منجر شد. فیلم در ۶ رشته از جمله بهترین فیلمنامه اقتباسی، نامزد جایزه اسکار شد.
اما غرامت مضاعف (۱۹۴۴) یک اتفاق بزرگ بود. درامی جنایی با بازی «فرد مک موری» که وایلدر علاوه بر فیلمنامه، کارگردانی آن را هم بر عهده داشت. فیلم پنج برابر بودجه ساخت یک میلیون دلاریش فروش کرد و به خوبی نظر منتقدان را به خود جلب کرد.
فیلم وایلدر این بار در ۷ رشته نامزد جوایز اسکار گردید که باز هم در کمال شگفتی موفق به کسب هیچ کدام نشد، اما اهمیت فیلم در تاثیریست که بر ژانر فیلم های نوآر «Film Noar» گذاشت. تا جایی که بعضی معتقدند این فیلم آغازگر این سبک از درام های سیاه جنایی است. غرامت مضاعف در سال ۱۹۹۲ در فهرست ملی آثار شاخص فرهنگی محافظت شده توسط کتابخانه کنگره ایالات متحده و در سال ۱۹۹۸ در رده ۳۸ صد فیلم برتر قرن بیستم، به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا قرار گرفت.
پارامونت و وایلدر اما سرانجام به صدر افتخارات سینمایی رسیدند. درام تعطیلی از دست رفته (۱۹۴۵) ۱۱ برابر بودجه ساخت خود فروش کرد و این بار چهار اسکار را هم برای آنان به همراه آورد.
اما شاید مهمترین اثر وایلدر در پارامونت به ۱۹۵۴ بازگردد. سان ست بلوار (۱۹۵۴) درام سیاه یا در واقع فیلم نوآری بود که به شدت از سوی جامعه هنری مورد توجه قرار گرفت. فیلم که نام خود را از بلواری مهم در منطقه هالیوود لس آنجلس وام گرفته، روایت فیلمنامه نویسی است که در پی فرار از دست طلبکاران خود به طور اتفاقی وارد خانه نورما دزموند ستاره سابق هالیوود - با بازی گلوریا سوانسون - شده و در نهایت به دست او کشته می شود. راجر ایبرت، منتقد بزرگ سینما این فیلم را را بهترین درام ساخته شده درباره سینما می دانست. سانست بلوار در ۱۱ رشته نامزد و در سه بخش برنده جایزه اسکار شد و هم اکنون در رده دوازدهم ۱۰۰ فیلم برتر قرن بیستم جای دارد.
اما نقطه اوج پارامونت در این سال ها فیلمی از آلفرد هیچکاک فقید بود. پنجره پشتی (۱۹۵۴) که در ایران با نام «پنجره رو به حیاط» شناخته می شود تریلری فوق العاده از این کارگردان افسانه ایست که بسیاری از سینمادوستان آن را بهترین اثر هیچکاک و بالاتر از دیگر فیلم های او چون روانی و سرگیجه می دانند.
«پنجره پشتی» با بازی جیمز استوارت و گریس کلی روایتگر عکاسی خبری است که به علت شکستگی پا خود را با دید زدن پنجره های مشرف همسایگان سرگرم می کند که در این بین پی به وقوع جنایتی در ساختمان رو به رو می برد. این فیلم علاوه بر کسب ۴ جایزه اسکار در گیشه نیز درخشان عمل کرد و تنها با یک میلیون دلار هزینه ساخت، بیش از ۳۶ میلیون دلار فروش کرد و به بسیاری از فهرست های بهترین فیلم های سینما راه پیدا کرد.
پارامونت بعد از ماجراهای سال ۱۹۴۸ مجدانه می کوشید تا در این بازار رقابتی هویت و مقام خود را حفظ کند. آنها حتی با خرید ایستگاه های تلویزیونی بخت خود را در این حوزه نیز آزمودند و حتی برای بدست آوردن منابع مالی بیشتر از فروش آرشیو فیلمهای خود نیز نگذشتند.
روزگار اما تقدیر دیگری برای پارامونت در نظر گرفته بود.
ادامه دارد...