خبرگزاری مهر، گروه جامعه- مسعود بُربُر: سرزمین آب و آفتاب هنوز از خسارت سیلابهای اخیر کمر راست نکرده که آرام آرام باید آمادهی مهمان هر ساله شود: ریزگردها. مردم این خطهی ارزشمند کشور بیشترین زیان را از تغییرات اقلیمی دیدهاند و با وجود این هنوز هم بیشترین تهدید طرحهای انتقال آب و سدسازی متوجه این استان است.
خوزستان تشنه است و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد
اظهار نظر تازه استاندار یزد درباره انتقال آب از سرشاخه های کارون به یزد موجب رنجش اقشار مختلف مردم خوزستان شده است.
یک فعال محیط زیست ساکن خوزستان در این باره به خبرنگار مهر میگوید: موضوع بحران کم آبی در خوزستان جدی است و سیلاب اخیر در خوزستان نشانهای برای پر آبی خوزستان نیست. وقتی طی روزهای گذشته محدودیت کشت در بخشهایی از خوزستان به مانند دیگر فصول سال اعلام میشود یعنی اینکه خوزستان تشنه است و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد.
مجتبی گهستونی تصریح میکند: خسارتهای جبرانناپذیر ناشی از فعالیتهای ناصحیح بر منابع آبی کشور باعث شده تا حیات خوزستان با خطر مواجه شود. مردم خوزستان که همواره حافظ منافع ملی بودهاند و در مدت هشت سال جنگ تحمیلی متحمل خسارتهای سنگین روحی، روانی و جسمی شدهاند میگویند آیا نابودی خوزستان و به تاراج رفتن کارون را میخواهند با چهار طرح انتقال آب بیرگان از منطقه کوهرنگ، بهشت آباد از منطقه اردل، سبزه کوه از منطقه چغاخور و ونک در منطقه لردگان به یزد تکمیل کنند؟
به گفته وی در نتیجه همین طرحهای خطرناک انتقال آب بینحوزهای و سدسازیها است که امروز شاهد نابودی و آلودگی اکوسیستمها و برهم خوردن تعادل اکولوژیک اقلیمی هستیم.
گهستونی تأکید میکند: همه آنهایی که فکر می کنند اصرار مردم خوزستان به جلوگیری از انتقال آب از سرشاخه های کارون فقط برای بقای مردم خوزستان است سخت در اشتباه هستند چون اگر این حساسیت درباره کارون و سایر رودخانه های خوزستان وجود نداشته باشد علاوه بر اینکه خوزستان نابود می شود کل سیستم کشور دچار نابودی می شود. اگر رودخانه های کارون، دز، مارون و کرخه توسط مردم و فعالان محیط زیست خوزستان و سایر استانها نگاهبانی نشود به وجود آمدن هر مشکل دیگری در اکوسیستم خوزستان و خسارت های بعدی آن برای کل کشور خواهد بود.
برای مردم خوزستان منشأ داخلی یا خارجی ریزگردها تفاوتی ندارد
خشکیدن بیش از یکصد رود کشور و خشک شدن دریاچههای ارومیه، حوض سلطان، بختگان و خشکیدن بخش هایی از تالابهای جازموریان، گاوخونی، انزلی و شادگان پیامد اجرای طرحهایی است که برای توسعه صنایع ناسازگار و مصارف نامولد و پرمصرف و بدون در نظر گرفتن پیامدهای حقیقی بر مردم و جوامع بومی ساخته و اجرا شدهاند. مهمترین راهکارها برای مهار کانونهای داخلی ریزگرد مانع شدن از انتقال آب سرشاخههای رودخانهها و احیای عرصههای طبیعی تخریبشده مانند تالابها، مناطق مرطوب و مراتع است. انتقال آب کارون از ۱۷ سرشاخه کارون بزرگ که شامل رودخانه دز هم می شود باعث شده تا انتقال ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب از سال ۱۳۳۲ از طریق تونل کوهرنگ یک، ۲۵۰ میلیون متر مکعب از سال ۶۷ از طریق کوهرنگ دو، ۱۲۰ میلیون متر مکعب از چشمه لنگان و ۴۰ میلیون متر مکعب از خدنگستان، ضمن کاهش دبی رودخانه ها، کم شدن حجم مخزن دریاچه ها و ممنوعیت بسیاری از کشت ها، باعث گسترش ریزگردها با منشا داخلی شود.
گهستونی میگوید: برای مردم خوزستان فرقی نمی کند که این ریزگردها که مرگ تدریجی مردم خوزستان را رقم می زند منشا داخلی یا خارجی دارند. اکنون ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی مرغوب و حاصلخیز دشت خوزستان در نتیجه عواملی نظیر تغییر اقلیم از یکسو و اثرات سوء برخی طرح های عمرانی و سوء مدیریت منابع آب تبدیل به کانون های ریزگرد شده اند.
به گفته وی در هورالعظیم با توجه به شیب غالب زمین از سمت ایران به سمت عراق تصمیم برآن گرفته شد که با ساخت خاکریزی مهندسی شده قسمت ایرانی تالاب با آب کرخه آبدار و مرطوب نگاهداری و از توسعه سطح تبخیر جلوگیری شود بنابرین به ناچار با استفاده از خاکریزهای ساخته شده زمان جنگ معروف به جاده های آنتنی این تالاب ارزشمند به ۵ مخزن تقسیم بندی شد تا به شکلی مهندسی شده آب در بین آنها تقسیم شود. شرکت نفت هم با جاده سازی های غیر اصولی راه آب را در بسیاری از مناطق سد کرده و هیچ دهانه آبرویی وجود ندارد.
گهستونی با بیان اینکه با دیدن هور خشک شده و خالی از هر زندگی که منشا تولید ریزگرد شده دل هر دلسوزی به درد میآید تصریح میکند: فعالیت های اکتشاف نفت هیچ کمکی به توسعه منطقه نکرده و هیچ پیشرفتی و تولید ثروتی در منطقه دیده نمی شود و زندگی فقیرانه ای در منطقه جاری است و تصاویر روستاها و شهرهای خالی از رونق بسیار اسفبار است.
این سیلاب حقآبه کارون است
هیچ کارشناسی نمی پذیرد که خوزستان، لرستان و چهارمحال بختیاری با اراضی حاصلخیز و منابع آبی که دارند اراضی شان به صورت دیم کشت شود و ایران مرکزی با اراضی ماسه ای و تبخیر ۳۰۰۰ میلی متر در سال، با انتقال آب از استان های خوزستان و لرستان و چهارمحال بختیاری در اراضی ماسه ای کشت پنبه و طالبی و هندوانه و ... داشته باشند.
به علت حجم کم سابقه بارندگی در اول اردیبهشت حجم مخزن سد دز تکمیل و برای تخلیه مقداری از آب پشت سد دریچه های آن باز شد که با بازکردن دريچه های سرريز سد هر ثانيه ۹ هزار ليتر آب سرريز شد که با هشدار به مردم از آنان خواسته شد تا از مسیرهای مربوط به رهاسازی آب این سد دوری کنند که در پی افزایش دبی رودخانه دز سیلاب از شمال به سمت جنوب سرازیر شده و منجر به ایجاد مشکلات فراوان برای بیش از ۷۰ روستا در خوزستان شد و ساکنان برخی مناطق بحران زده در زمان وقوع افزایش سیلاب یا به مناطق امن منتقل شدند و یا سعی شد نیازهای خوراکی روزانه آنها تامین شود. در آن مقطع با مدیریت اعمال شده و با توجه به حجم بارش ها به مردم دزفول، شوشتر، شوش و اهواز هشدارهای پی درپی داده شد. حال با توجه به اینکه در اردیبهشت ماه شاهد سیلاب بودیم و حجم باران پیش بینی نشده منجر به ایجاد خسارت های فراوان به مردم خوزستان شد این نگرانی وجود دارد آیا با توجه به اینکه به نظر میرسد ذخیره برفی حوزه بالا دست از بین رفته باشد آیا در تابستان هم با عدم ورودی مناسب در پشت سدها مواجه خواهیم بود.
گهستونی هشدار میدهد: خوزستانی ها معتقد بودند که مرکز نشینان با بزرگ نمایی طغیان رودخانه ها در استان به دنبال القای این تفکر هستند که استان خورستان مشکل آب ندارد و همه خبرهای قبلی در خصوص خشکسالی شایعه و جریان سازی بوده است. وجود چنین دغدغه هایی نشان از نگرانی های بی شمار در مردم خوزستان است.
وی ادامه میدهد: با اینکه به دلیل عدم لایروبی بستر رودخانه های اصلی خوزستان و نیز ساخت و سازهای غیرمجاز در اطراف رودخانه و کاهش عرض بستر، شاهد بروز سیل در دشت خوزستان بودیم باید بپذیریم سیل اخیر در خوزستان، نه تنها می تواند اراضی شور جلگه خوزستان را آبشویی کرده و مواد حاصلخیز فراوانی به آن تزریق کند، بلکه با ورود به خلیج فارس از طریق بهمن شیر و اروندرود، می تواند جریان پس رونده حاکم در مصب ورودی به خلیج فارس تا خورموسی را متحول کرده و میزان تخم ریزی ماهی ها را به شکل محسوسی افزایش دهد.
گهستونی تأکید میکند: در واقع پر آب شدن رودخانه های جنوب غرب ایران، سیل محسوب نمی شود و این، حقآبه طبیعی رودخانه های کارون، دز و... است که به خاطر ساخت و ساز غیر اصولی انسان ها در حریم رودخانه و از بین رفتن نصف حجم آن، به حالت سیلاب جلوه می کند. با این حال ورود یکباره این حجم آب به تالاب ها موجب ادامه زندگی در تالاب و حیات جانداران بومی آن است. من این تاثیر را در بازدید اخیرم از تالاب هورالعظیم دیدم.