دکتر حسین مروتی در گفتگو با خبرنگار مهر به بحث پیرامون آمار سقط جنین و دلایل آن در کشور پرداخت.
این پژوهشگر عنوان کرد: نخستین بار آمار سقط جنین در سال ۷۷ توسط مسئولین وزارت بهداشت اعلام شد که در آن تعداد سقط سالانه ۹۰ هزار مورد بیان شده بود که از این تعداد ۱۰ هزار مورد قانونی و مابقی غیرقانونی بود. برای بار دوم در سال ۹۲ آمار مربوطه اعلام شد و مشخص شد که تعداد سقط به ۲۵۶ هزار مورد رسیده است که در این میان تنها ۶ هزار مورد قانونی و مابقی غیرقانونی بوده است.
وی در ادامه گفت: مدت ها در کشور تصور می شد که اگر درصد بیشتری از مردم از وسایل ممانعت از بارداری استفاده کنند، از آمار ارتکاب به جنایت سقط جنین کاسته خواهد شد، در حالی که ما شاهدیم در فاصله ی سال های ۷۷ تا ۹۲ که آمار سقط تقریبا سه برابر شده، درصد پوشش وسایل ممانعت از بارداری نیز بیشتر شده است. یعنی با وجود این که خانواده ها، بیشتر از وسایل ممانعت از بارداری استفاده کرده اند، سقط نیز بیشتر شده است. جالب آن که این تجربه با برخی از تجارب بین المللی نیز همخوانی دارد تا جایی که در کتاب جنگ علیه خانواده ی ویلیام گاردنر آمده: ایالت هایی که در آمریکا، بیشترین پول را صرف تنظیم خانواده کرده بودند، بیشترین افزایش آمار سقط جنین را نیز داشته اند.
مدت ها در کشور تصور می شد که اگر درصد بیشتری از مردم از وسایل ممانعت از بارداری استفاده کنند، از آمار ارتکاب به جنایت سقط جنین کاسته خواهد شد، در حالی که ما شاهدیم در فاصله ی سال های ۷۷ تا ۹۲ که آمار سقط تقریبا سه برابر شده، درصد پوشش وسایل ممانعت از بارداری نیز بیشتر شده است وی در ادامه افزود: شاید بزرگترین درسی که از این مسئله می توان گرفت این باشد که "نمی توان با نگرش یکجانبه ی بهداشت و سلامت، برای یک آسیب اجتماعی پیچیده نسخه پیچید".
مروتی در مورد علت افزایش آمار سقط جنین گفت: به نظر بنده علت محوری افزایش آمار این آسیب اجتماعی «فرهنگ تنظیم خانواده» است. یعنی قریب به سه دهه است که ما به مردم گفته ایم: فرزند کمتر، زندگی بهتر. یعنی کودک و در حقیقت انسان را ابزاری کرده ایم برای مدیریت مسائل خانواده.
وی در پاسخ به این سوال که آیا سیاست تنظیم خانواده از ابتدا اشتباه بوده است؟ گفت: بحث در این زمینه مفصل است ولی این سیاست که به صورت مقطعی اتخاذ شده بود، در سال ۱۳۷۱ به اهدافش رسید ولی متاسفانه به دلیل کوتاهی مسئولان مربوطه متوقف نشد و ادامه پیدا کرد. در این سیاست در سطح کلان کشور تصمیم گرفته شد که به دلیل مشکلات اقتصادی پس از جنگ، مردم کمتر فرزند بیاورند، یعنی انسان ابزاری برای مدیریت اقتصاد شد و الآن هم شاهدیم که این طرز تفکر به سطح خانواده ها رسیده است. یعنی اگر بارداری ناخواسته رخ دهد، در خانواده به «جان بچه» به عنوان یکی از ابزار مدیریت زندگی نگاه می شود و مادر و پدر بعضا به بهانه های بسیار واهی مانند تعداد بچه ی کافی، حوصله نداشتن، ادامه تحصیل، دعوای خانوادگی، عدم تمکن مالی و ... جنایت سقط جنین را مرتکب می شوند.
علت عمده ی سقط جنین، روابط نامشروع نیست
وی در ادامه صحبت هایش افزود: بر خلاف تصور عموم مردم، علت عمده ی سقط جنین، روابط نامشروع نیست و اکنون بیش از ۹۰ درصد آمار سالانه ی سقط مربوط به پدر و مادرهایی است که تصمیم به قتل فرزندشان می گیرند. متاسفانه با تبلیغاتی که در طول سه دهه ی اخیر صورت گرفت، دیگر فرزند تا حد زیادی مطلوبیتش را از دست داده است و بچه که در نسل گذشته ی ما نعمت تلقی می شد، اکنون عامل نقمت، بدبختی و بیچارگی شمرده می شود.
کاهش سقط جنین در سالهای اخیر
مروتی در مورد وضع فعلی سقط جنین گفت: طبق آمار وزارت بهداشت، خوشبختانه در دو – سه سال اخیر سقط جنین کاهش یافته است و سال گذشته، نسبت به سال ۹۲، سی هزار مورد از آمار سقط کاسته شده است. یعنی در همین سال هایی که ارائه ی وسایل ممانعت از بارداری به دلیل تغییر سیاست های جمعیتی، تا حدودی محدود شده است، ما شاهدیم که آمار سقط کم شده است.
وی در تبیین علت کاسته شدن از آمار سقط در دو سال گذشته گفت: به نظر می رسد در این مدت، تبلیغات و کارهای فرهنگی صورت گرفته در زمینه ی فرزندآوری، نگرش مطلوبیت فرزند و ارزش شمرده شدن فرزندآوری را در نزد خانواده ها تقویت کرده است و همین مسئله باعث شده است که اگر کسی ناخواسته بچه ای در راه داشته باشد، کمتر به او به عنوان عامل بدبختی و ابزار مدیریت زندگی نگاه کند. به عقیده ی بنده تشویق مردم به فرزندآوری بیشتر و ایجاد این تلقی در ایشان که «بچه نعمت است» می تواند آمار جنایت سقط جنین را بسیار کاهش دهد.
بچه کمتر از آرامش خانواده کاسته است
وی در ادامه گفت: مردم باید باور کنند که «فرزند کمتر، زندگی بهتر» یک دروغ بزرگ بوده است. به عنوان یک نمونه، در حالی که فرزندآوری مادران ایرانی در سه دهه ی اخیر یک چهارم شده است، آمار نسبی طلاق قریب به ۵ برابر شده است. یعنی با بچه ی کمتر، شاید آسایش بیشتری نصیب مردم شده باشد، ولی قطعا از آرامش خانواده ها کاسته شده است.
این پژوهشگر در پایان گفت: آمار بیش از ۲۰۰ هزاری سقط جنین سالانه هرگز برازنده ی کشوری مانند ایران نیست و همانگونه که برای کاستن از آمار ۱۸ هزار مرگ و میر ناشی از تصادف های جاده ای کار فرهنگی صورت می گیرد باید برای کاستن از آمار بالای جنایت سقط جنین نیز کار فرهنگی صورت گیرد، که به نظر بنده در این زمینه نیز وزارت بهداشت موثرترین نهاد فرهنگ ساز به شمار می آید. متاسفانه در این زمینه بنده حتی یک برنامه از وزارت بهداشت سراغ ندارم که به صورت جدی با مراکز غیرقانونی انجام سقط مبارزه کرده باشند یا حداقل با کار فرهنگی مستمری مردم را نسبت به عواقب سقط جنین آگاه کرده باشند.