یک داستان‌نویس می‌گوید:چند وقت است که برای اینکه مردم بخوانند، داستان‌نویسان از پول، عمر، توان و حتی خانواده می گذرند اما صلواتش می رسد به روح اموات بازیگران!

داود ملکی صیدآبادی داستان‌نویس و مدیر انتشارات برزآفرین در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: چند وقت است که تا اسم هنر برده می‌شود همه به بازیگران و کارهای تصویری تلویزیون و سینما فکر می‌کنند، و خلاصه هنر فقط شده بازیگری.

وی افزود: چند وقت است که برای اینکه مردم بخوانند، داستان نویسان از پول، عمر، توان و حتی خانواده می‌گذرند اما صلواتش می‌رسد به روح اموات بازیگران! به این فکر می‌کنم که اگر بشود بروم سراغ دوستی با بازیگران تا اگر هنری هم نداشته باشم، بازهم هنرمند حسابم کنند. فقط و فقط کافی است که متنی بنویسم حالا هرچه می‌خواهد باشد. راحت تر! اما گاهی هم غبطه می‌خورم که چرا من هم برادر یا همسر یک بازیگر نشدم تا وقتی اعلام جلسه‌ای کنم علاقه مندان به هوای دیدن بازیگر مورد علاقه شان هم شده بیایند و شاید قسمتی از کتابی را بخوانند.

مدیر انتشارات برزآفرین گفت: چند وقت هم هست که در نمایشگاه کتاب هم وقتی اسم از هنر برده می‌شود، بازیگری بیشتر جلوه دارد تا نویسنده همان کتاب‌ها. اما هرچه فکر می‌کنم نمی‌دانم این خوب است که مردم کتاب یک نویسنده را به خاطر فکری که در آن نهفته بخرند و بخوانند، یا اینکه تنها گوشه‌ای از آن را فلان بازیگر خوانده که وای چقدر زیبا هم خواند، پس کتاب خوبی است.

صیدآبادی ادامه داد: این هم شده آشفته بازاری که ناشران برای فروش هنر کس دیگری بیایند. نمی دانم چند وقت است ولی چند وقت است که همه جا و همه جا شده فرش قرمز بازیگران حال با کدام پشوانه هنری؟ الله اعلم!

این داستان نویس در پایان گفت: واقعا نمیدانم نویسندگی هنر است یا نه؟ وقتی فکرش را می‌کنم که چقدر تلاش می‌کنی تا بنویسی، بسازی، خلق کنی، بیاندیشی و با این دید؛ تمام اندیشه‌ام اگر در ارشاد گیر نکند زیر سایه آقا و خانم بازیگر حتما گم می‌شود، به این نتیجه می‌‌رسم که دولت آبادی، هدایت، همینگوی، سارتر و... دیوانگانی بیش نبوده‌اند و نیستند. من که جای خود دارم.