به گزارش خبرنگار مهر، نشست «تجربه ایرانی مواجه با علوم انسانی مدرن» به همت گروه فرهنگ ایرانی پژوهشکده فرهنگ معاصر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، روز گذشته با حضور رضا داوری اردکانی و سایر اساتید برجسته درپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
امیرعلی نجومیان نويسنده، نظريهپرداز، مترجم و دانشيار ادبيات انگليسي و نظريه ادبی دانشگاه شهيد بهشتی در این نشست نسبت میان علوم انسانی مدرن با نقد و نظریه ادبی را بررسی کرد.
وی گفت: علوم انسانی به علومی می گویند که درک و تجربه انسان در حوزه های متفاوت را بررسی می کند. به عنوان نمونه اگر موضوع «آب» را به تنهایی مورد بررسی قرار دهیم علوم طبیعی است ولی اگر نقش آب را در زندگی انسان مورد بررسی قرار دهیم، به حوزه علوم انسانی مربوط می شود. به عبارت دیگر علوم انسانی و علوم طبیعی موضوع مورد مطالعه شان یکی است ولی رویکردهایشان با هم تفاوت دارد.
نجومیان ادامه داد: نقد یک مقوله مدرن است چون کارش پرسشگری و ایجاد تردید در امور بدیهی است. ورود نقد به ایران را می توان همزمان با ورود مدرنیته به ایران دانست. در ایران از دوران نوشته های رضا براهنی به بعد نظریه نقد ادبی مطرح می شود.
این استاد دانشگاه شهدی بهشتی در ادامه به دلایل فقدان نقد و نظریه پردازی در ایران پرداخت و گفت: مسئله فرهنگی یکی از مهم ترین مسائلی است که باعث شده ما نقد و نظریه پردازی نداشته باشیم. ما هنوز که هنوز است برخی از متون هنری و ادبی را مقدس می دانیم در حالی که این تفکر اشتباه است. خودمداری از دیگر مشکلات نداشتن نقد و نظریه پردازی است.
نجومیان ادامه داد: دلیل دیگر اینکه از نظر زبان شناختی زبان تفکر ایرانی، زبان شعر است نه نثر به بیان دیگر ما همچنان تفکر شاعرانه داریم در حالی که زبان نقد، نثر است. علاوه براینکه ما از مفهوم نظریه درک غلط داریم و آن را نمی شناسیم به عبارت دیگر فضای گفتمان لازم را برای نظریه پردازی نداریم.
عضو گروه تخصصي نشانه شناسي هنر، فرهنگستان هنر در ادامه به ویژگی های نظریه پرداخت و تصریح کرد: در ادامه صحبتم به تعدادی از ویژگی های نظریه اشاره می کنم؛ نظریه در درون نظام گفتمانی شکل می گیرد، ساخت روایتی دارد، خنثی نیست، امری متعدی است، خودبسنده نیست، یک فرایند باز است نه محدود و بسته، سوءگیرانه و ارزش گزارانه است، در فضای عمومی شکل می گیرد نه در تنهایی فردی، امری فرهنگی است، امری زبانی است، امری بینامتنی است و پشت سران عامل فردی قرار ندارد و در نهایت اینکه تا وقتی نظریه مورد آسیب قرار نگیرد نظریه نمی ماند و به زوال می رود نظریه باید دائما مورد بحث و مناقشه قرار بگیرد تا آب دیده شود.
نجومیان گفت: متاسفانه ما یک تقلید استعماری از نقد و نظریه غرب داشتیم و درکمان از نقد یک مفهوم تقلیل گرایانه است. ما می خواهیم نقد و نظریه داشته باشیم ولی اندیشه انتقادی خیر؛
این استاد زبان شناسی در پایان به ویژگی های اندیشه انتقادی اشاره کرد و توضیح داد: اندیشه انتقادی درون چارچوب از پیش سامان یافته نیست، جسارت رفتن به راه های نو را دارد، در بند قلمرو و مرزها نیست، فرایند تفکر، فرایندی نیست که فکر کنیم می تواند به همه سوالات پاسخ دهد، به یک نقطه ختم نمی شود، به محدودیت ها و تنگناها آگاه است و خودش را درون تاریخ مشاهده می کند.
دانشيار گروه زبان و ادبيات انگليسی دانشكده ادبيات و علوم انسانی دانشگاه شهيد بهشتی در پایان گفت: نقد و نظریه ادبی در ایران راه درازی را طی کرده است؛ قدم اول آن ترجمه بود که با وجود همه مشکلات این حوزه، باز هم موفق بودیم. قدم دوم کاربست این نظریه ها را در آثار ادبیات است، اتفاقی که هنوزدر این حوزه رخ نداده است. در قدم بعدی باید از معادله روش به سوی متن از معادله متن به سوی روش حرکت کنیم و در نهایت لازمه وجود نقد و نظریه ادبی در ایران یک عزم همگانی و فضای عمومی برای ایجاد نظریه پردازی است ما باید تلاش کنیم اندیشه انتقادی را رشد دهیم و همواره به پدیده ها نگاه تاریخی داشته باشیم.