به گزارش خبرگزاري "مهر" به نقل از ايكرو شكيب تصريح مي كند: : ايران و هند از جهات مختلف مشتركات تاريخي، فرهنگي و تمدني دارند. مردم ايران با مردم بخشي از هند به ويژه در شمال اين سرزمين از نظر نژاد مشتركند و هر دو آريايي به شمار ميآيند؛ آرياييهايي كه 5 يا 7 هزار سال قبل از فلاتهاي شمالي به ايران و هند مهاجرت كردند. اين اشتراك نژادي را در شباهت ميان چهرةايرانيان و برخي از هنديان ميتوان مشاهده كرد.
شكيب ادامه مي دهد: جواهر لعل نهرو جملهاي معروف دارد به اين مضمون كه ايرانيان پسرعموي هنديان هستند. اين اشتراك نژادي از نظر خلق و خو هم مؤثّر بوده و خلق و خوي ايرانيها و اغلب هنديان به هم نزديك است. هنديان هم مثل ايرانيان خونگرم، مهربان، مهماننواز، مبادي آداب، متخلّق، شريف و نجيبند.
رايزني فرهنگي ج.ا.ايران در هند تأكيد دارد: پيش از ورد اسلام به ايران، روابط تاريخي و داد و ستدهايي ميان ايرانيان و هنديان وجود داشته است. در غارهاي معروف الورا و آجانتا در جنوب هند، نقاشيهاي قديمي مربوط به پيش از اسلام را ميبينيم كه در يكي از آنها سفير ايران در حال تقديم استوارنامة خود به آشوكا، امپراتور هند باستان ديده ميشود. آشوكا كسي است كه دورة او را به عنوان عصر طلايي اول هند ميشناسند. پس مشخص ميشود كه از حدود 2300 سال پيش روابطي در حد تبادل سفرا ميان دو سرزمين وجود داشته است. تمدن موهانجو دارو كه جزو اولين تمدنهاي بشري است و در درة سند و جنوب شرقي كشور ما نيز بقايايي از آن يافت شده است، نشانگر ارتباطات دو جانبه از عصر باستان به اين سوست.
شكيب در ادامه ابراز مي كند: در دورة اسلامي شاهد ارتباطات بسيار گستردة تمدن و فرهنگ اين دو سرزمين هستيم. به ضرس قاطع ميتوان گفت كه ورود اسلام به ايران و هند تقريباً همزمان بوده است. با به حكومت رسيدن غزنويان در ايران و لشگركشي سلطان محمود به هند، همراه با لشكريان او علما، محققّان، مورخان، نويسندگان و شاعراني هم به هند رفتند. از جمله دانشمند بزرگي چون ابوريحان بيروني طبق روايات تاريخي، مدت سيزده سال به هند رفت و آمد داشت. حاصل اين سفرها كتاب بزرگ تحقيقماللهند است. اين كتاب اولين دايرهالمعارف جامع درباره اديان، فرهنگ و فِرَق گوناگون هندي است كه همچنان پس ازگذشت دو هزار و اندي سال در نوع خود از معتبرترين تحقيقات به شمار ميرود. از آن زمان روابط فرهنگي دو تمدن شكل ديگري به خود گرفت. تعداد قابل توجهي از هنديان به اسلام گرويدند و اين امر برخلاف شايعات، در اثر هجوم لشكريان غزنوي يا مغولان مسلمان و تيموريان و گوركانيان نبوده است، بلكه نفوذ معنوي تمدن و فرهنگ اسلامي، عرفا، شاعران و اهل ذوق كه از ايران وارد اين سرزمين شدند، نقش اصلي را در گرايش هنديان به اسلام داشته است. در جاي جاي سرزمين كنوني هند، آثار حضور شخصيتهاي بزرگ اسلامي را شاهديم. برخي از اين شخصيتها در هند مقدس تلقي ميشوند. امثال «خواجه معينالدين چشتي»، «خواجهنظامالدين اوليا» و بسياري ديگر كه مزار آنان تنها زيارتگاه مسلمين نيست، بلكه پيروان اديان گوناگون به قصد تبرّك به زيارت مزار اين بزرگان ميروند.