دومین جشن سلام ماه ویژه تجلیل از شاعران متولد اردیبهشت در موسسه فرهنگی شهرستان ادبی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، دوره تازه جشن ادبی «سلام ماه»، عصر روز پنج‌شنبه بیستم اردیبهشت در محل شهرستان ادب، دومین نشست خود را برگزار کرد. شاعران و نویسندگان متولد این ماه ضمن بریدن کیک تولد، خاطرات خود را مرور کردند و از آرزوهای خود گفتند.

عباس براتی‌پور، شاعر انقلاب، در ابتدای این برنامه یادی از شاعران درگذشته از جمله قیصر امین‌پور کرد و گفت: «اخیراً خوابش را دیدم و خیلی هم سر حال بود، این را من به فال نیک می‌گیرم».

وی همچنین به جوانان توصیه کرد که قدر سلامتی خود را بدانند: «من الان با عصا راه می‌روم، چشمانم کم‌سو شده است. قبلا به راحتی کتاب می‌خواندم الان باید مدام آب به صورتم بزنم تا ساعتی مطالعه کنم. موقعی که جوان بودم از دبیرستان عضو کتاب‌خانه مجلس شورا بودم و کتاب می‌خواندم تا وقتی که چراغ‌ها را خاموش کنند. قدر جوانی را بدانید و بیشتر مطالعه کنید و کار کنید. شعر در جوانی بیشتر سراغ آدم می‌آید.»

این شاعر متولد ۱۴ اردیبهشت ۱۳۲۲ در تهران، هم‌چنین خاطره‌ای از حسین منزوی تعریف کرد که در یکی از مراکز اجازه ورود به او نداده بودند و او دلخور شده بود: «من از رفتار این دوستان با منزوی بسیار ناراحت شدم و سعی کردم از دلش دربیاورم. چند سال گذشت و ایشان در جای دیگری نزد من آمد و شعری را که برای من سروده بود به دستم داد که این‌طور شروع می‌شد: «تا حسد ز پای افتد، چشم حاسدانت کور/ با تو تا ببارد عشق، چشم بد ز رویت دور». این کاغذ را به یادگار نگه داشتم.»

دو طیف مخاطب شعر به روایت یک شاعر

در ادامه غلامرضا طریقی، شاعر غزل‌سرا از زندگی و شعر خود گفت. در این بخش محمدحسین نعمتی از شاعران حاضر در مراسم، از او که با حسین منزوی نیز انس و الفتی داشته است پرسید و طریقی پاسخ داد: اگر با منزوی آشنا نمی‌شدم شاید به سراغ غزل نمی‌رفتم و ادبیات را از مسیر دیگری دنبال می‌کردم. او در ابتدا به من توصیه کرد که او را شاعری کلاسیک تلقی کنم نه نوگرا، همان‌طور که در زمان شروع کارِ او، رهی معیری شاعری کلاسیک محسوب می‌شود و بنابراین از من خواست تا شیوه‌ای نو بسرایم.»

وی سپس درباره اهمیت مخاطب در شعر نیز اظهار داشت: دو طیف مخاطب در شعر داریم، یکی نوجوانانی که تا سن ازدواج‌شان در ۲۵ سالگی عاشق می‌شوند و شعر می‌خواندند و گاه شاعری را قهرمان خود می‌کنند، بدیش این است که آن‌ها وقتی به سراغ زندگی خود می‌روند آن شاعر را نیز از یاد می‌برند و در نهایت نسل دیگری با شاعر دیگری می‌آید که قهرمانش هم طور دیگری است. طیف دیگری از مخاطب هم داریم که واقعا شیفته ادبیات هستند و از نوجوانی شعر می‌خوانند و تا آخر عمر هم ادامه می‌دهند، این عده تعدادشان کمتر است اما مخاطب واقعی ادبیات همین عده هستند. این عده نگاه‌شان تغییر نمی‌کند و شاعرانِ خود را فراموش نمی‌کنند، حتی اگر شاعر محبوب‌شان مدتی شعر را رها کند. این مخاطب گروه دوم برایم مهم است، چون این عده سخت‌پسند هستند و در حجم عظیم ادبیات ما اگر شما را بپذیرند واقعا خوشا به حال شمای شاعر!»

زندگی واقعی یعنی زندگی با ادبیات

مهدی رضایی، شاعر دیگری بود که از دلیل انتخاب این نام گفت: «تولد من مصادف با نیمه شعبان بود و مادرم می‌خواست نامم را مهدی بگذارد اما پدرم گفت چون من تنها پسرش هستم باید اسمش را محمد بگذاریم یا حسین و در نهایت نام اصلی من در شناسنامه شد محمدحسین.»

این شاعر درباره اهمیت مخاطب در کار ادبی نیز توضیح داد: «معمولا برای من هم هنر اهمیت است اما نه در حدی که سرشار از تکنیک شود و مخاطب را فراری دهد. نظر مخاطبان برایم مهم است حتی کسانی که توهین می‌کنند، آن‌ها هم مهم هستند.»

این شاعر در پایان اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم سال‌های آینده زندگیم هم همنشین خانواده‌ام و اهل ادبیات بگذرد. چون در این صورت فکر می‌کنم واقعا زندگی کرده‌ام.»

شعر بدون مخاطب بی معناست

افسانه غیاثوند مولف مجموعه «عشق ناگهان است» شاعر دیگری بود که درباره شروع کار خود گفت: «شعر را با خواندن کتابی در کودکی شروع کردم که حدس می‌زنم از نظامی بود. بعدها با مطالعه کتاب‌هایی از فروغ و مشیری و سپس حافظ در دبیرستان به صورت جدی به سراغ شعر رفتم. آثار شاعران زیادی از سیدحسن حسینی گرفته تا شاملو را می‌خواندم.»

غیاثوند از اهمیت مخاطب نیز حرف زد: «کسی که شعرش را منتشر می‌کند قاعدتاً مخاطب برایش مهم است.»

مجتبی فدایی، متولد چهارم اردیبهشت ۱۳۶۸ در مشهد نیز نویسنده جوانی بود که درباره نام خود توضیح داد: «چون تولدم نزدیک تولد امام حسن مجتبی (ع) بود برایم انتخاب کردند.»

ویدرباره دلیل علاقمندی خود به ادبیات نیز توضیح داد: «من در خانواده‌ای اهل مطالعه بزرگ شدم و بخصوص از کتاب‌خانه پدرم استفاده می‌کردم. مطالعه این آثار و بخصوص کشکول‌ها، من را به ادبیات علاقمند کرد.»

شاعری که نامش یادآور همایش سوختگان وصل است

فاطمه نانی‌زاد آخرین شاعری بود که تولد خود را در شهرستان ادب جشن گرفت. این شاعر که در برگزاری سوختگان وصل نیز شرکت دارد در ابتدای سخنان خود از این همایش یاد کرد و گفت: «باعث افتخارم است که نام من این همایش شاعرانه را به یاد می‌آورد، هفته گذشته سوختگان وصل را برای شهیدان مدافع حرم برگزار کردیم، و اتفاق خوبی که افتاد این بود که از ۲۲ کتاب مربوط به همایش سوختگان وصل رونمایی شد، ده جلد داستان و دوازده جلد مجموعه شعر.»

وی افزود: «در همایش اخیر، ما بدون این‌که به خانواده شهدا خبر بدهیم از ۱۱۰ نقاش خواستیم تا چهره شهدا را بکشد. این کار خانواده‌ها را بسیار خوشحال و شگفت‌زده کرد. آن‌ها خیلی از نقاشان تشکر کردند و صحنه‌های زیبایی از منقلب شدن نقاش‌ها نیز خلق شد. این شهدا بر همین نقاش‌ها هم تأثیر زیادی گذاشته بود.»

این شاعر از دوران کودکی خود و علاقه‌اش به ادبیات گفت: «از خردسالی به واسطه کتاب‌هایی که در خانه بود با ادبیات آشنا شدم. مادرم در این زمینه نقش زیادی داشت. خودم شعر را بیشتر دوست داشتم و از خانواده می‌خواستم تا کتاب شعر برایم بخرند. اشعار کودکانه شاعران بزرگ کودک به من انگیزه زیادی داد تا خودم نیز به سراغ شعر بروم. از دبیرستان به بعد با محافل ادبی آشنا شدم و کار برایم جدی شد.»