اروپایی ها علاوه بر تولید و توسعه تکنولوژی استعداد بسیار خوبی نیز در تولید ادیان جدید و انحرافی دارند به طوریکه از قرن ۱۹ تاکنون ادیان زیادی تولید و صادر کرده اند.

مجله مهر: بعد از انقلاب علمی و اصلاحات مذهبی یا به اصطلاح رنسانس در اروپا، گرایش به دین زدایی نیز قوت گرفت. سخت گیری های بیش از حد اهالی کلیسا به مردم موجب چندپاره شدن مسیحیت شد. اما خصومت دین زدایان تنها به مسیحیت ختم نشد. بسیاری از سران اروپایی  سعی کردند با به وجود آوردن انحرافات مختلف در ادیان الهی به خصوص اسلام  ضربات سنگینی به آن بزنند. از این رو در سیصدسال گذشته هربار با حمایت از منحرفین و از طریق دین سازی و فرقه گرایی بارها سعی در به وجود آوردن شکاف های عمیق میان مذاهب مختلف شدند. کارخانه جات دین پروری و فرقه سازی در کشورهای غربی به خصوص فرانسه و انگلستان باعث به وجود آوردن چندین فرقه و مذهب کوچک و بزرگ در اقصی نقاط دنیا شد. حالا می توان گفت در دوران جدید ادیان نوظهوری وجود دارند که تعداد آنها شاید تنها به ۱۰ هزار نفر برسد و محصول کارخانه جات تولید دین غربی هستند و حتی مطالب زیادی از آنها در رسانه ها وجود ندارد. با برخی از سرشناس ترین ادیان نوظهور و انحرافی در دو قرن گذشته آشنا شوید.

اسماعیلیه جدید

آنچه عموما درباره اسماعیلیان مطرح می شود. فرقه ای است که در قرن دوم هجری از شیعه امامیه جدا شد. از آنجایی که امام صادق (ع) به اسماعیل فرزند بزرگش بسیار محبت داشت. عده از شیعیان گمان می بردند بعد از ایشان او به امامت رسید اما او ۵ سال قبل از شهادت اما وفات یافت. با این وجود جمعی این مرگ را باور نکردند و او را غایب یا همان مهدی موعود نامیدند. این فرقه به مرور با فرهنگ و عقاید متفاوت در نقاط مختلف به کار خود ادامه داد. اما نقطه عطف این گروه را انگلیسی ها به وجود آوردند. انگلیسی ها که در قرن نوزدهم بارها به فکر تجزیه ایران افتادند. از شورش حسنعلی شاه چهل ششمین امام اسماعیلیه برای از دست ندادن حکومت کرمان حمایت کردند. او بعد از درگیری های پیش آمده به افغانستان و بعد از آن به هند رفت و این آغاز تاریخ اسماعیلیان آقاخانی معاصر بود. تاریخی که همراه با مستمری دائم این فرد و همراهانش از دولت انگلستان است و به مراسم سالانه وزن‌کشی آقاخان‌ها با طلا و بعد از آن الماس می‌رسد! یعنی آقاخان را به عنوان امام اسماعیلیان وزن می‌کنند و هم وزنش از پیروانش طلا و الماس می‌گیرند. هم اکنون این فرقه ضاله با بسیاری از سران بریتانیایی و غربی ارتباطات نزدیک دارند و تصاویر آنها بارها در کنارهم در نشریات مختلف منتشر شده است.

بابیت و بهائیت

ریشه این فرقه انحرافی به فرقه ای به نام شیخیه بر می گردد. فرقه ای که فردی به نام «شیخ احمد آحسائی» در عربستان و حدود ۴۰۰ سال پیش به راه انداخت. در این فرقه دین یک اصول چهارگانه داشت عبارت از توحید، نبوت، امامت و رکن رابع بود. رابع به معنی آن بود که هرکس به زهد کامل برسد به جایی می رسد که « باب» ارتباط مردم با امام زمان (عج) می شود. احسائی نیز خود را چنین می دانست. این تفکر به شاگردانش نیز منتقل می شود تا اینکه یکی از شاگردانش به نام «علی محمد شیرازی» ادعای بابیت می کند و خودش را «علی محمد باب» می نامد تا فرقه بابیه شکل بگیرد. باب بعد از مدتی پا را فراتر گذاشته و ادعا می کند که امام  زمان (عج) در وی حلول کرده و او امام زمان است. بعد از این ادعا کتابی به نام «بیان» می نویسد و قرآن را منسوخ اعلام می کند و درنهایت در چندین نوبت دستگیر و حتی یک بار توبه می کند اما در دفعات بعد توبه نکرده و در سال ۱۲۶۱ در ۳۱ سالگی اعدام می شود. بعد از کشمکش های پیش آمده بعد از اعدام باب یکی از شاگردانش به نام «میرزا حسن علی نوری» ملقب به «بهاء الله» قد علم کرد و فرقه بهائیه را پایه گذاری کرد. بهاء الله کتاب «بیان» را منسوخ اعلام کرد و کتاب دیگری با نام «اقدس» نوشت. اعتقادات نامشروع و غیراخلاقی  آنها را به یک فرقه ضاله و انحرافی تبدیل کرده است.

وهابیت

«محمد ابن عبدالوهاب» پدر وهابیت امروزی در سال ۱۱۱۵ هجری از نسل یهودیان ترکیه به دنیا آمد. پدر او به تحصیل علوم دینی می پردازد و به شغل قضاوت  مشغول می شود. محمد فرزند او بعد از پایان دوره مقدماتی راهی مدینه می شود. گفته می شود رفتار وی با مسلمانان و مطالبی که بیان می کرد حکایت از اعتقادت خاص او داشت. او در زمان حضورش در بصره آنقدر عقاید مسلمانان را به سخره  گرفت که از این شهر اخراج شد. محمد ابن عبدالوهاب علاقه خاصی به مطالعه زندگینامه مدعیان دروغین نبوت داشت. اما آشنایی او با «همفر» جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی نقطه عطف زندگی او بود. این جاسوس بریتانیایی به ترکیه آمد و با تغییر نامش به «محمد» بسیاری از مسائل و علوم اسلامی را فرا گرفت. او بعد از ملاقات با محمد این عبدالوهاب از جاه طلبی او با خبر شد و بعد از مدتی به دروغ خوابی که از پیامبر اسلام دیده بود نقل کرد. خواب دروغینی که در آن پیامبر اسلام بر منبری نشسته و برای مسلمانان سخنرانی می کند و در حین سخنان حضرت محمد ابن عبدالوهاب  اعلام می کند که نمی تواند علم و عقیده خود را برای مردم برملا کند و از شر مردم می ترسد و پیامبر بر او تاکید می کند او هیچ ترسی را به خود راه ندهد. همین خواب دروغین این جوان جاه طلب را به نشر عقاید انحرافی خود تشویق می کند و مذهب خود را راه می اندازد. همفر نیز از موقعیت مناسب بسیار خوب استفاده کرد و در فکر این عبدالوهاب خواسته هایش را جا داد که از جمله آنها کافر خواندن مسلمانانی به جز مذهب وهابیت و تخریب خانه خدا و دیگر بارگاهها بود. همه این مسائل باعث شده که «وهابیت» فرقه ای تماما انگلیسی بین مسلمانان مطرح باشد.

قادیانیه

یکی دیگر از فرقه های دست ساز انگلیسی ها که از دل جامعه اسلامی بیرون آمد فرقه انحرافی «احمدیه قادیانیه» بود. موسس این فرقه فردی به نام «غلام احمد قادیانی» است. غلام احمد در سال ۱۸۳۹ میلادی در روستایی به نام «قادیان» هند به دنیا آمد. او کتاب های زیادی در حوزه اسلامی نوشت. اما در سال ۱۸۸۹ درست در سن چهل سالگی اعلام کرد که مورد وحی و الهام الهی قرار می گیرد و از جمله کسانی است که هرصدسال یکی از آنها برگزیده می شود تا دین اسلام را تجدید کنند از طرف خدا مامور است از مردم بیعت بگیرند. وی ادعا می کرد که مخالفانش به صورت غیرطبیعی کشته خواهند شد و زمانی که بیماری طاعون انتشار یافته بود به واسطه او بیماران به صورت معجزه آسایی شفا یافته اند و این امور دلیل محکمی بر حقانیت اوست.پدرم غلام احمد طبیب ماهری بود که در جریان قیام ضد استعماری مردم هند علیه انگلستان در صف بریتانیایی ها ایستاد و به آنها کمک مالی کرد. ین فرقه هیئت های تبلیغی قوی ای دارد واکنون مرکز آن در انگلستان است وبنابر اعلام خودشان حدود ۱۰ میلیون نفر به این فرقه وفادارند که حدود ۴ میلیون ازآنها درپاکستان زندگی می کنند، اما بیشترین فعالیت آنها در آفریقاست.سه سال قبل نیز جمعی از اعضای این فرقه در مصر در تلاش بودند اندیشه تغییر مکان حج از مکه مکرمه به شبه جزیره هند را تبلیغ کنند که دستگیر شدند.

کائودای

دیگر دین تازه وارد قرن بیستم که در ۱۹۱۹ پایه گذاری شد، «کائودای» است. نمادهای این دین از جمله «تک چشم» شباهت زیادی به نمادهای شیطان پرستی دارد. این دین بیشتر در شرق آسیا به خصوص ویتنام رواج دارد و البته پیروانی نیز در انگستان و استرالیا نیز دارد و هنوز شناخت درستی نسبت به آن وجود ندارد اما عده زیادی آن راشیطان پرستی شرقی می نامند.

راستافازی

جنبش راستافاز از سال ۱۹۳۰ همزمان با تاج گذاری پادشاه «هایله سلاسی» در جامائیکا شکل گرفت. گاهی راستافازی به عنوان یک دین نیزمطرح می شود اما از سوی برخی پیروانش به عنوان یک راه زندگی نیز شرح داده می شود.

دانش شناسی (ساینتولوژی)

ساینتولوژی یا مکتب علم گرایی و دانش شناسی بیش از آنکه خودش فرقه یا مذهبی خاص باشد دوست دارد که خودش را به شکل یک فرقه و مذهب نشان دهد تا کسانی که به فرقه هایی همچون بودیسم. نهیلیسم و هولیسم ها گرایشی ندارند جذب چنین چیزی شوند. هم اکنون برخی از کشورها مانند آفریقای جنوبی، استرالیا، آمریکا، مکزیک از این فرقه به عنوان یک دین رسمی یاد می کنند. ساینتولوژی درون خود حرف جدیدی ندارد بلکه از هر فرقه‌ای حرفی گرفته است. مدعی است که ارواح انسان جاودانه است، از قوه های و استعدادهای بی‌کرانی برخوردار است، اما به دلیل قطع اتصال با اصل خود، ماهیت اصلی خود را نیز فراموش کرده و به همین دلیل دچار ضعف و فنا گردیده است. این فرقه نوظهور نیز تولیدی یکی از کارخانه جات دین سازی در غرب است که هرسال با عرفان تازه ای سعی در جمع کردن پیروانی برای خود دارد.