به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام حبیب مولایی در خصوص خدمت رسانی است که از نظر می گذرد.
قال رسول الله(ص): خصلتان لیس فوقهما من البر شی ء: الایمان بالله، و النفع لعباد الله، و خصلتان لیس فوقهما من الشر شی ء. الشرک بالله، و الضر لعباد الله.
پیغمبر گرامی اسلامی(ص) در حدیثی فرمودند دو ویژگی و خصلت است که از آن بالاتر نداریم و دو بدبختی است که از آن بدتر نداریم. آن دو نیکی، یکی ایمان به خدا و دیگری نفع رساندن به مردم است و دو بدی که بدتر از آن دو نداریم یکی شرک است(که خدا در قرآن می فرماید: خدا همه چیز را می بخشد غیر از شرک و شرک از رحمت خدا دور است.) دومی که کنار شرک قرار گرفته است ضرر رساندن به بندگان خداست.
ایمان و نفع رساندن به مردم بالاترین ارزش ها است و شرک و ضرر رساندن به بندگان خدا این دو ضد ارزشهاست.
رسول گرامی اسلام در حدیثی می فرمایند هشت ویژگی اگر در کسی باشد خدا این آدم را با انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین محشور می کند.
«ثمان خصالٍ مَن عَمِلَ بِها مِن اَمّتی حَشَرهُ اللهُ مَعَ النَبیینَ و الصّدیقینَ و الشهداءَ و الصّالحینَ ،قیل ما هِیَ یا رسول الله؟ فَقالَ مِن زَوَّدَ حاجّاً وزوج اعزبا و اَغاثُ مَلهوفاً و رَبّی یَتیماً و هَدی ضالاً و اَطعَمَ جائِعاً و اَروی عَطشاناً و صامَ فِی یَومِ حرٍّ شَدید.»
۱ ـ کسی که حاجی و زائر خانه خدا را تجهیز کند
۲ ـ کسی که درد و غم و اندوه کسی را بردارد (مانند ایجاد شغل، یا اصلاح بین دیگران، ازدواج جوانان)
۳ ـ سرپرستی یتیم
۴ ـ امر به معروف و نهی از منکر
۵ ـ اطعام
۶ ـ سیراب کردن
۷ ـ انفاق لباس، بی لباسی را بپوشاند
۸ ـ روزه داری در روز گرم (مجموعه ورام ج ۲)
جالب است در این حدیث شریف از هشت مورد، هفت مورد به مسائل اجتماعی و باری را از دوش مردم برداشتن اشاره دارد.
راوی می گوید: سر ظهر در گرمای کوفه دیدم امیرالمومنین(ع) در حال قدم زدن است. گفتم آقا در این شدت گرما دنبال چه هستید؟ فرمودند: شاید یک دردمندی و کسی که مشکلی دارد با من کاری داشته باشد، دارم می گردم چنین مراجعه کننده ای را پاسخ دهم. و اتفاقا هم همینطور شد. زنی که با شوهر خود دعوا کرده بود خدمت حضرت رسید. حضرت به دنبال او رفت و به خانه اش وارد شد. شوهرش را نصیحت نمود و دعوای این زن و شوهر را حل نمود. (سفینه البحار ج ۲)
این خدمت رسانی در سیره بزرگان از علماء هم همیشه وجود داشت.
همسر شهید عباس بابائی می گوید یک شب باران شدید می آمد. دیدم در می زنند، در را باز کردم دیدم یک خانمی در حالی که صورت و چشمش کبود است و از باران خیش شده و می لرزد، گفت: آقای سرهنگ بابائی هستند؟ گفتم ایشان نیامده. گفت من یک کاری با ایشان دارم. پشت در می نشینم تا بیاید. گفتم خانم در این باران شدید نمی شود پشت در بنشینید. بیائید داخل. وقتی شهید بابائی آمد، پرسید کار شما چیست؟ گفت با شوهرم سر یک موضوعی اختلاف پیدا کرده ایم و ایشان مرا کتک زده و از خانه بیرون نموده است. با دو سه بچه ای که در خانه دارم آواره شده ام و جائی جز خانه شما نیافتم.
همسر شهید می گوید: شهید بابائی آن قدر متاثر شد که با همان لباس خیس و با همان وضعیت خانم را برد به خانه اش و همسر آن زن هم که نظامی بود و احترام خاصی برای شهید بابائی قائل بود وساطت شهید بابائی را قبول می کند و اختلافشان حل می شود.
حضرت موسی فرمود: در شب میقات خداوند به من فرمود: ای موسی می دانی فرمانرواهای بهشت چه کسانی هستند؟ عرض کردم خدایا نمی دانم. خطاب شد موسی فرمانرواهای بهشت کسانی اند که مومنین را شاد می کنند.
حالا این شاد کردن مومن، شامل ابعاد مختلفی می شود.
آن روایت که حضرت رسول اکرم فرمودند هشت ویژگی داشته باشد با انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین محشور می شود. در ذیل آیه شریفه است که:
شان نزول آن این است که روزی شخصی به نام ثوبان خدمت پیغمبر گرامی اسلام (ص) آمد. او پیغمر را خیلی دوست داشت و به آن حضرت ارادت و محبت می ورزید. روزی به رسول اکرم عرض کرد یا رسول الله من شما را خیلی دوست دارم اما موضوعی مرا نگران کرده و فکر مرا به خود مشغول نموده است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند چه موضوعی؟
ثوبان گفت: شما فرمودید دنیا محدود است ما به محضر شما می رسیم و می رویم و اگر دلتنگ شویم دوباره می آئیم و شما را می بینیم. چیزی که فکر مرا مشغول کرده این است که اگر قیامت ما را بهشت ببرند و در یک مرتبه ای ببرند که شما را نبینیم چون بهشت هم درجات و متفاضلات، درجات مختلف دارد. چه باید بکنیم. یا رسول الله فکری که مرا مشغول کرده این است. مفسرین نوشته اند که این آیه نازل شد.