خبرگزاری مهر- گروه هنر - فاطمه حامدیخواه: در بخش اول از نشست بررسی مسایل موزه هنرهای معاصر تهران که با حضور بهرام کلهرنیا هنرمند نقاش و استاد دانشگاه، مهدی حسینی هنرمند نقاش و استاد دانشگاه و احسان آقایی مدیر پیشین موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد، به بحث واگذاری موزه به بنیاد رودکی پرداختیم.
در بخش دوم این نشست به بخش دیگری از مشکلاتی که موزه با آن روبه رو است از جمله مشکلات فنی، ساختاری و محدودیت های موزه به لحاظ معماری و همچنین بحث معاوضه آثار هنری غیرقابل نمایش، استاندارد نبودن گنجینه، کمبود نیروی انسانی و کارشناس، نبود واحد مرمت، درآمد زا نبودن موزه، معضل واگذاری آثار غیرقابل نمایش موزه و... اشاره شده است.
در بخش سوم و پایانی این نشست به رویکرد موزه هنرهای معاصر تهران در برنامه ریزی و همچنین بحث خروج ۵۰۰ اثر هنری از گنجینه موزه پرداخته شده است.
در بخش پایانی این نشست با ما همراه باشید:
*رویکرد موزه در سال های گذشته و در دوره مدیریت های مختلف آن تغییراتی داشته است. زمانی آثار خارجی گنجینه به نمایش عموم درنمی آمد و جهانی تشنه دیدن این آثار بود. در دوره دیگری این آثار از گنجینه خارج شد و چندین بار به نمایش درآمد و امانت سپاری به دیگر موزه ها نیز صورت گرفت. پس از آن حجم برنامه ها و نمایشگاه های مناسبتی در موزه به شدت افزایش یافت. اکنون در دوران مدیریت آقای ملانوروزی شاهد تغییرات دیگری هستیم. ارتباطات بین المللی موزه افزایش یافته است و چندین نمایشگاه از آثار هنرمندان خارجی در موزه برپا شد. شما رویکرد موزه هنرهای معاصر تهران را در مقایسه با سایر موزه های معاصر دنیا تا به امروز چگونه ارزیابی می کنید؟
بهرام کلهرنیا: موزه باید یک برنامه قابل فهم داشته باشد که به شکل ماندگار رو به رشد حرکت کند. تاکنون موزه به صورت مقطعی و کمی سلیقه ای مدیریت شده است. در سال های اول مدیریت موزه، خاطرم است که نمایشگاه گلدوزی و شمع و ... هم در تالارهای موزه برگزار می شد که این اتفاق بیشتر به یک شوخی شبیه است. چون ما به آن پایه سقوط کرده بودیم که موجودیت موزه انکار می شد ولی امروز صحبت از ضرورت گسترش موزه به لحاظ فضا، مسائل فنی، ماشین آلات، تجهیزات و... است.
طرح نوسازی فضای موزه باید در دستور کار هیات امنای احتمالی قرار گیرد و در کنار آن باید برنامه اضطراری جامع برای مدیریت فرهنگی موزه طراحی شود. باید یک سناریوی موزه ای برای چگونگی نمایش آثار موزه ای داشته باشیم که بدانیم با توجه به کدام نیازهای اجتماعی این فعالیت صورت می گیرد.
در شرایط کنونی با وجود آن که چندین بار شانس نمایش آثار موزه ای فراهم شد اما در مجموع اهداف نمایش آثار به درستی مشخص نیست. سناریوی بلند مدت برای نمایش آثار موزه ای باید شکل بگیرد. باید بدانیم سناریو ما می خواهد چه تعریفی از موزه داشته باشد؟ چه کارهایی را به نمایش درآورد؟ چه نتایجی از نمایش آثار می خواهد به دست آورد؟ چگونه می خواهد مخاطب سازی کند؟ آیا این مخاطب فقط یک بازدید کننده ساده است که به دیدار آثار می آید یا این که همراه خودش ایده و تلاش و کار می آورد؟
موزه هنرهای معاصر تهران به یک پدیده تهرانی تبدیل شده است و لیست بازدیدکنندگان آن در طول سال محدود است. صرف نظر از بازدیدکنندگان خارجی که با نمایش آثار گنجینه، گذرشان به این موزه می افتد، جز تعدادی دانشجویان رشته هنر و هنرمندانی که شوق دیدن این آثار را دارند، این موزه بازدیدکننده دیگری ندارد.
اما چگونه می شود افراد این لیست را افزایش داد. گاهی در موزه های بیگانه مشاهده می شود که شاگردان مدرسه با معلمانشان به موزه ها می آیند و پای تابلوی هنرمندانی چون رامبراند ساعت ها می نشینند و معلم برای آنها توضیح می دهد. بحث های جدی پای این تابلوها صورت می گیرد. بچه ها از روی تابلو تصویر بر میدارند و ترسیم می کنند که با خودش ایده ای را به ذهن می آورد. موجودیت انسانی آنها مقابل تابلو رامبراند دگرگون می شود. این آثار اثر انسانی بسیار نیرومندی دارند.
تدوین سناریوی جامع نمایش آثار جزو اولویت های جدی موزه هنرهای معاصر تهران است و فکر می کنم که کارشناسان حوزه هنر برای تدوین این سناریو باید حضور جدی داشته باشند.
مهدی حسینی: تصور می کنم باید مجموعه ای از افراد متخصص را برای موزه در اختیار داشته باشیم تا بتوان شکل موزه ای به آن داد. در حال حاضر بخش پژوهش موزه های دنیا بسیار فعال است و بسیاری از درآمدهایشان از طریق فروش پژوهش هایی است که روی آثارشان انجام داده اند. بخش پژوهش موزه هنرهای معاصر تهران ضعیف است و باید چند نفر دکترای مبانی نظری هنر و تاریخ هنر باشند که بتوانند در این زمینه پژوهش کنند.
بخش آموزش و انتشارات هم از بخش های مهم هر موزه ای است و زمانی که بخش های پژوهش، آموزش، انتشارات، مرمت و ... دارای تیم قوی باشد، آن گاه مدیریت موزه یک مقام تشریفاتی می شود و تغییر مدیریت ها خللی در روند برنامه های موزه ایجاد نمی کند.
به نظر من اولویت اول موزه، جذب افراد متخصص و کارشناس در بخش های مختلف موزه است.
*آقای آقایی، برنامه ریزی های موزه در حال حاضر چگونه صورت می گیرد و اولویت های آن چگونه سنجیده می شود؟
احسان آقایی: برنامه ریزی موزه باید بر مبنای سیاست های کلان فرهنگی و اسناد بالادستی از یک سو و با توجه به دغدغه های روز جامعه هنری و در راستای جریان سازی هوشمندانه و آگاهانه برای جامعه هنری باشد. متاسفانه در کشور ما عموماً سلیقه ای رفتار می شود و هر مدیری بر اساس تجربیات، دانش و سلیقه خودش نمایشگاه ها را طراحی می کند نه بر اساس آن چه که باید انجام شود.
سال ها است که درهمه جای دنیا نمایشگاه هایی با مانیفست و یا مبانی نظری مستحکم برگزار می شود. یعنی با برگزاری هر نمایشگاه، چشم اندازی را پیش روی مخاطب قرار می دهند و بازدیدکننده ها قرار نیست که فقط چند تابلو را ببینند و بروند.
در دوره های گذشته، گنجینه موزه را از دوران امپرسیونیسم تا دوره هایپررئالیست ها به نمایش می گذاشتند، فقط برای این که به نمایش درآید. در حالی که این نوع نمایش آثار سال ها است که در دنیا از بین رفته است و نمایشگاه هایی را ترتیب می دهند تا مخاطب خود را به سمت و سویی هدایت کنند.
در طول هشت سال فعالیت من در این موزه، چه آن زمان که به عنوان معاون و مدیریت موزه حضور داشتم و چه اکنون که به عنوان مشاور و کیوریتور فعالیت دارم، سعی کرده ایم که نمایشگاه های موزه را به این شیوه امروزی برگزار کنیم اما به هر حال این برنامه ها، سازمان یافته نیست و ممکن است در مدیریت های آینده باز هم به شکل دیگری برگزار شود. در دولت تدبیر و امید، فضای بازتری ایجاد شده است که این فضا امکانات بهتری را در اختیار مدیران قرار می دهد.
*بنابراین رویکرد موزه بیشتر تحت تأثیر شرایط سیاسی است تا سلایق مدیران؟
آقایی: نه. موزه ها چندان هم تحت تاثیر شرایط سیاسی قرار نمی گیرند. در دولت قبل و در همین موزه، فعالیت هایی در تعامل با موزه های خارجی برگزار شد. از جمله نمایشگاه آثار ارنست بارلاخ و کته کولویتس. حتی مقدمات برگزاری نمایشگاه اتوپینه هم در دولت قبل فراهم شد و با تغییر دولت اجرایی شد.
فعالیت های هنری موزه چندان تحت تاثیر فضای سیاسی نیست و مادامی که این حرکت ها طبق سلیقه مدیران نباشد، می توان این حرکت ها را به سمت جلو هدایت کرد. اما لازم است که این سیستم، ساختاری داشته باشد که در هر دولتی طبق برنامه مشخص و از پیش تعیین شده خودش جلو برود.
این گنجینه با گوناگونی آثارش این قابلیت را دارا است که بتوان نمایشگاه های متعدد با مبانی نظری مشخص برگزار کرد. بنابراین تا زمانی که این ساختار منسجم با حضور کارشناسان زبده در موزه تشکیل نشود، رویکرد موزه در این جهت کوتاه مدت است. البته این شیوه در کلِ وضعیت فرهنگی کشور حاکم است و معتقدم چنان که در حوزه سیاست، منافع ملی داریم در حوزه فرهنگ، منافع ملی نداریم. چون برنامه مشخصی که قابلیت اجرایی داشته باشد، نداریم و هر مدیری در هر دوره ای با سلیقه شخصی خودش کار را پیش برده است.
*مرمت آثار موزه چه وضعیتی دارد؟ آیا مرمت گر متخصص برای آثار ایرانی داریم؟ برای مرمت آثار خارجی چه پروسه ای باید طی شود و چند اثر خارجی گنجینه نیاز به مرمت دارند؟
آقایی: فرزین بنکدار مرمت کار قدیمی موزه است که تحصیل کرده اروپا است و در زمینه آثار ایرانی کار می کند. در بخش آثار خارجی معمولاً کارهایی که نیاز به مرمت دارند از طریق مذاکره با بنیاد هنرمندان خارجی، از آنها می خواهیم که کار مرمت را انجام دهند. البته اگر اعتبارات ما اجازه دهد یا آن که اسپانسر به این منظور پیدا شود.
مثلاً برای نمایش آثار موزه هنرهای معاصر تهران در برلین که ماه دسامبر برگزار می شود، گزارش برخی آثار را که نیاز به مرمت دارند به آلمانی ها ارایه کرده ایم و از آنها خواسته ایم که متخصصان خود را تا پیش از برگزاری نمایشگاه برای مرمت به ایران بفرستند.
یکی از این آثار خارجی که نیاز به مرمت دارد، تابلو «تاریخ طبیعی» ماکس ارنست است که لازم است در ایران مرمت شود و تابلو دیگر اثر آنتونیو سائورا است که وضعیت کلی کار خوب است اما بخشی از آن نیاز به مرمت دارد.
البته لازم است تاکید کنم که تاکنون هر جای دنیا آثار گنجینه را ارسال کرده ایم، وضعیت آثار موزه ما به نسبت بهتر از آثار دیگر موزه ها است که البته به این معنا نیست که ما آثار موزه را خیلی بهتر نگهداری کرده ایم بلکه به این دلیل که این آثار کمتر جابجا شده و اغلب در گنجینه ثابت بوده است، آسیب بسیار کمتری در طول زمان به آنها وارد شده است. در حالی که در جهان غرب آثار هنری را همه ساله برای نمایش عرضه می کنند و حمل و نقل، جابجایی و در معرض نور بودن باعث آسیب هایی به آثار هنری می شود.
به طور مثال تابلو «نقاش و مدلش» اثر پیکاسو را سه بار در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش گذاشته شده و یک بار امانت سپاری شده است. یعنی در طول چهل سال که از خریداری این اثر می گذرد، در مجموع یک سال به نمایش درآمده است.
بنابراین شرایط کلی آثار ما به گواه متخصصان خارجی، شرایط خوبی است اما به هر حال همه آثار هنری به صورت طبیعی و به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی، دما، نور، رطوبت و ... در معرض نابودی قرار دارند و هدف مرمت کار، افزایش عمر اثر است.
*روند مستند کردن آثار موزه به کجا رسیده است؟
آقایی: ما بر اساس مدیوم جلو می رویم. فعلاً کتاب آثار نقاشی را در دست داریم و امیدوارم بتوانیم ظرف سال جاری، کار مجموعه آثار را تمام کنیم.
*آثار غیر قابل نمایش چه؟ آن ها هم در این کتاب مستندسازی می شود؟
آقایی: شاید بتوان به گونه ای این آثار را هم مستندسازی و منتشر کنیم. مثلاً قسمتی از آن را چاپ کنیم و یا آن که بخش های برهنگی اثر را غیرواضح کنیم.
*کل آثار گنجینه مستندسازی می شود؟
آقایی: درباره آثار گنجینه گاهی غلو می شود. در بخش خارجی گنجینه موزه، حدود ۱۵۰۰ اثر داریم که از این میان چکیده و آثار شاخص آن که ما به آنها می بالیم حدود ۲۰۰ اثر است. مابقی ارزش این دسته را ندارند بنابراین درجه بندی آثار خارجی موزه متفاوت است. در آن دوره کارشناسان موزه، آثاری را از پیکاسو و گوگن خریداری کردند که بسیار ارزشمند بوده است. اما همان دوره آثاری را از هنرمندان جوان هم خریداری کردند که پیش بینی می کردند در آینده این آثار رشد کند که البته برخی هم رشد کردند و برخی نیز مورد توجه قرار نگرفته اند به گونه ای که در حال حاضر نام و نشان چندانی از آن ها در دسترس نیست. در زمان خریداری این آثار، اوج دوره پاپ آرتیست ها بوده است. برخی از آنها همان زمان اسم و رسمی برای خود داشتند مثل اندی وارهول اما برخی به آن ابعاد و اندازه نبودند اما بعدها رشد و پیشرفت داشتند مثل جاسپر جونز و جیمز داین. برخی هم اصلاً رشد نکردند.
در شمارش و ثبت آثار هم اشتباهاتی در آن دوران اولیه کار موزه، صورت گرفته است. مثلاً کار «سه لته» فرانسیس بیکن را سه تا برچسب اموال زده اند در حالی که یک اثر است ولی در آمار سه اثر حساب شده است. یا مجموعه ای چاپی از پیکاسو داریم که شامل ۳۱ اثر چاپی است و ۳۱ اثر هم حساب شده است در حالی که مجموعاً یک اثر است. چنین اشتباهاتی در ثبت آثار گنجینه صورت گرفته است.
برخی آثار هم نام گذاری های عجیبی دارند. مثلاً یکی از آثار حجمی بوچنی را «سرباز خشمگین» نامگذاری کرده اند و بعد که با دقت بررسی کردیم متوجه شدیم که عنوانش «فرم های تداوم بدیع در فضا» است یا یکی از آثار بدون عنوان استاد مهدی حسینی را به سلیقه خودشان «صندلی راه راه آبی و سفید» نامگذاری کرده اند که در حال حاضر در پروسه اصلاح است تا چاپ شود.
*هراز گاهی اخبار و شایعاتی مبنی بر خروج و فروش برخی آثار گنجینه موزه شنیده می شود. این اخبار چقدر موثق است و اساساً چه آثاری متعلق به گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران وجود دارد که در حال حاضر در گنجینه نیست؟
آقایی: برخلاف شایعات منتشر شده هیچ اثری از موزه هنرهای معاصر تهران خارج نشده است. تابلو «زن شماره ۳» دکونینگ هم که معاوضه شد، ابتدا وارد ایران شده و در موزه نگهداری می شد. ماجرای این تابلو از این قرار بود که ۶ ماه قبل از انقلاب، این اثر را برای نمایشگاهی از اکسپرسیونیست های انتزاعی در واشنگتن امانت می گیرند. بعد از انقلاب، آمریکایی ها طی نامه ای به دکتر شفیعی منفرد مدیریت وقت موزه، خواستار خریداری این تابلو می شوند و دکتر شفیعی هم پاسخ می دهد که این اثر را نمی فروشیم و باید به موزه هنرهای معاصر تهران بازگردانده شود که سوابق این نامه ها نیز موجود است.
پس از انقلاب، ظاهرا برخی افراد می گویند که این اثر که شما به دنبال آن هستید یک اثر غیر قابل نمایش است و به درد ما نمی خورد. به همین دلیل آن زمان تصمیم گرفته می شود که این اثر را با اثر ایرانی دیگری جابجا کنند. بنابراین به جز این تابلو دکونینگ، هیچ اثر دیگری از گنجینه موزه بیرون نرفته است که معاوضه شده باشد یا به فروش رسیده باشد.
*تاکنون ۱۴ اثر از آثاری که موزه قبل از انقلاب خریداری کرده و به دلیل وقوع انقلاب، به ایران تحویل داده نشده بود به موزه بازگردانده شده است. چه تعداد از این آثار تحویل نشده هنوز باقی مانده است که باید برای بازگرداندن آنها پیگیری شود؟
آقایی: ما برای گرفتن این آثار از طریق دادگاه بین المللی لاهه اقدام کرده ایم و تاکنون توانسته ایم دو مجموعه از آثار نقاشی های معمارانه را به موزه بازگردانیم و بقیه نیز در حال پیگیری است. یکی از آنها مربوط به پیتر آیزنمن است که صهیونیست بسیار افراطی است و به همین دلیل آثار را به ما تحویل نمی دهد.
*همه آثاری که در موزه نگهداری می شود اسناد و پرونده مشخصی دارند؟
آقایی: خوشبختانه همه آثاری که وارد موزه شده است در گنجینه موجود است. من همه این آثار را در طول این هشت سال فعالیتم در موزه دیده ام و پرونده های آنها را بررسی کرده ام.
برخی آثار پرونده مشخصی ندارد و بسیاری دیگر هم پرونده دارد که از کجا و به چه قیمتی خریداری شده است. به طور مثال طبق اسناد موجود، تابلو جکسون پولاک ۴۷۰ هزار دلار در آن زمان خریداری شده است که الان بالای ۲۵۰ میلیون دلار قیمت دارد. در آن زمان برای خرید آثار از مراکز مختلف استعلام گرفته می شد. به غیر از دو اثر روتکو که در موزه موجود است اسناد استعلام دو اثر دیگر از روتکو نیز وجود دارد که البته خریداری نشده است.
واقعه انقلاب بعد از افتتاح این موزه باعث شد که موزه به صورت کامل تحویل نشود به دلیل این که برخی از مدیران از ایران خارج شدند. اما به جرأت می توان گفت که همه مدیران موزه تلاش خود را کرده اند که این آثار حفظ شود. خوشبختانه این آثار در اختیار دولت است و فروش آنها نیازمند مصوبه مجلس است. بنابراین هیچ فردی نمی تواند برای فروش آنها تصمیم بگیرد.
*موضوع خارج کردن ۵۰۰ اثر از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران چه بود و چگونه این تصمیم گرفته شد؟
آقایی: فضای گنجینه موزه بسیار اندک است و هم اکنون بسیاری از آثار ایرانی موزه روی زمین است. به این دلیل که بعد از انقلاب کمی بی رویه آثار ایرانی خریداری شد و استاندارد لازم را برای خرید در نظر نگرفتند.
نفس خارج کردن برخی آثار از موزه درست بوده است. چون جایی برای نگهداری آنها در گنجینه وجود نداشت به همین دلیل این آثار را به آرشیو دیگری منتقل کردند. اما شبهه ای که وجود دارد این است که برخی آثاری که از آرشیو خارج شده است بسیار قوی تر از دیگر آثار باقی مانده است. ما هم اکنون از میان آثاری که خارج شده است ۴۵ اثر قوی را بازگردانده ایم. اما مابقی آثار واقعاً کارهای شاخصی نیستند و می توان آنها را به موزه های معاصر دیگر شهرها پس از طی روال قانونی اهدا کرد. البته باید بگوییم که به نسبت سایر آثار موجود در گنجینه، آثار شاخصی نیستند.
البته من همچنان تاکید می کنم که کمبود جا در گنجینه داریم و لازم است این پالایش انجام شود تا کارهای ضعیف تر از گنجینه خارج شود. مثل برخی آثار که در دوره ای به گنجینه موزه اهدا شده است و اتفاقاً کارهای بسیار ضعیفی است اما نظیر این آثار در گنجینه باقی مانده و آثار بهتر خارج شده است.