رمان «سوءقصد به ذات همایونی» نوشته رضا جولایی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سوء قصد به ذات همایونی» نوشته رضا جولایی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب در قالب هفتاد و نهمین عنوان مجموعه «کتاب‌های قفسه آبی» به چاپ رسیده است.

«سوء قصد به ذات همایونی» در سال ۱۳۷۴ برای اولین بار به چاپ رسید اما چاپ بعدی و مطرح تر آن در سال ۹۱ توسط نشر افکار صورت گرفت و حالا چاپ جدیدی از آن توسط نشر چشمه به بازار نشر عرضه شده است.

این رمان از نظر محتوایی، تاریخی است و جولایی با نوشتن آن، نگاهی نو به مفهوم تاریخ در داستان نویسی ایران داشته است. این رمان روایت اعضای یک جریان مارکسیستی در سال های استبداد محمدعلی شاه قاجار است. این گروه در تهران هستند و تلاش نافرجامی که برای ترور شاه می کنند، بهانه ای برای اعمال سرکوب گرانه او می شود.

نویسنده در این رمان با استفاده از خیال خود و تاریخ نگاری شخصی اش، فضایی را خلق کرده که بیم و هراس، تنهایی و روحیات انقلابی و آزادی خواهی در آن مشهود است. از جمله شخصیت هایی که در این رمان حضور دارند، می توان به استالین و صادق هدایت اشاره کرد. برخی از اتفاقات و سرنوشت هایی که در این رمان می خوانیم، در تاریخ رسمی ثبت نشده اند.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

تکان خورد. کریم بود که بازوی او را محکم گرفت و به عقب کشید «از دیروز دنبالت بودم. ما ... فکر می کردیم بهتر است تنها بمانی. اما ظاهرا زیادی تنها مانده ای. بچه بازی را کنار بگذار و دنبال من بیا. اوضاع آن طورها که فکر می کنی نیست.

«گوش کن رفیق من از دست رفته‌ام. خودت را برای من به زحمت نینداز.»

کریم خندید «بچه شده‌ای. بی تجربه‌ای. می‌خواهی بگذاری تو را زیر پای‌شان له کنند. با کشتن خودت باعث می‌شوی آن‌ها فکر کنند که حق داشته‌اند. هیچ کس دلش برایت نمی‌سوزد. باید زنده بمانی و از خودت دفاع کنی. کاری که تو در آن شرایط جسمی و روحی کردی در برابر اعمالی که هر یک از آن‌ها انجام داده‌اند اصلا به حساب نمی‌آید. منتها آن‌ها اعمال خود را با چسباندن به هزار نظریه توجیه و به آن مباهات می‌کنند. تو نه. قبول دارم که ضعف نشان داده‌ای و گول خورده‌ای، اما تنها کسی اشتباه نمی‌کند که هیچ عملی از او سر نزده. با من بیا و منطقی باش.»

می‌خواست مقاومت کند. اما میل پیوستن به آدم‌ها قوی بود. از مرگ می‌ترسید. کریم او را به خانه خودش برد. روز جمعه بود و تعطیل ایرانی‌ها. همه با او گرم برخورد کردند...

این کتاب با ۲۷۷ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۰۰ هزار ریال منتشر شده است.