یک استاد دانشگاه ضمن تأکید بر لزوم واکسینه کردن جامعه در برابر تهدیدات فرهنگی، «واکسینه شدن فرهنگی» را اغنا و الغاء فرهنگ مناسب توصیف کرد.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: دکتر مهدی گلجان عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس است و کتاب‌ها و مقالات متعددی درخصوص مسائل فرهنگی ـ اجتماعی  و علمی ـ ‌سیاسی به رشته تحریر درآورده است. وی همچنین سخنرانی‌های متعددی در این خصوص داشته‌ و در همین راستا هم این اواخر پیشنهاد مهندسی معکوس در پروژه نفوذ در دانشگاه‌ها را مطرح کرده است.

پیرامون آسیب‌شناسی توجه نهادها و ارگان‌های دولتی و غیردولتی به مقوله «فرهنگ» به گفتگو با این استاد دانشگاه پرداختیم.

* به نظر شما امنیت فرهنگی یک کشور چگونه می‌تواند مورد هجوم فرهنگ بیگانه قرار گیرد و راه‌های مقابله با آن چیست؟

ابتدا عرض کنم که شناسایی ابعاد و روش‌ها و ابزار‌های تهدید فرهنگی علیه امنیت ملی و تقویت کارآمدی و هماهنگی دستگاه‌های ذی‌ربط در این خصوص بسیار مهم است و شاید بتوان از آن به عنوان رکن اساس کار نام برد. آنچه امنیت ملی یک کشور را تهدید می‌‌کند از  دو جهت قابل بررسی و تامل است.

۱ ـ امنیت ملی متناسب با فرهنگ و ساختار اجتماعی و اقتصاد کشوری که هنوز تن به پروژه جهانی‌سازی نداده و از خود در مقابل تهدیدها و نفوذها و اصلا هویتی نیست یا باقی نمانده تا از آن دفاع شود. بسیاری از کشورها را ببینید از زبان گرفته تا خط و پوشش و تعلیم و تربیت همه و همه را واداده‌اند خودشان و هم می‌گویند چاره‌ای نداشیم نمی‌توانستیم مقاومت کنیم به تعبیری بهتر واکنش نشان می‌دهد.

۲ ـ‌ امنیت ملی که خود را در بستر جهانی‌سازی دیده و هویت ملی خاصی وجود ندارد که مورد هجوم قرار گیرد.

مفهوم نخست آسیب‌پذیر است به دلیل این‌که هویت ملی در پروژه جهانی نمی‌تواند مقاومت کند و مجبور به عقب‌نشینی است، لذا تهدیدات فرهنگی در آن به صورت جدی مطرح می‌شود و اثرگذار است به حدی که نسل‌های جدید اصلا در مورد آداب و سنن خود چیز نمی‌دانند. ولی مفهوم دوم فی‌نفسه خود یک روش مقابله با تهدید فرهنگی به حساب می‌آید.

کافی است شما هویت‌های ملی، دینی، عقیدتی‌تان را شناسایی و در حفظ آن کوشا باشید، بنابراین با توجه به ابعاد این مساله ابزارهای تهدید و تهاجم فرهنگی عقیم می‌مانند و کارایی لازم را از دست می‌دهند.

* یکی دیگر از ابعاد قابل توجه در این حوزه واکسینه کردن فرهنگی جامعه در مقابل تهدیدات است. آیا به نظر شما می‌توان فرهنگ خودی را در مقابل فرهنگ بیگانه واکسینه کرد؟

همان‌گونه که شما از نظر پزشکی و فیزیکی نیاز به واکسیناسیون دارید، جامعه نیز در مقابل تهدیدات فرهنگی بایستی واکسینه شود. واکسینه شدن فرهنگی به معنای اغنا و الغاء فرهنگی مناسب است به طوری که جامعه از یک حس خود اغنائی و عدم نیاز به غیر در فرهنگ برخوردار است و به آن فخر می‌فروشد و می‌بالد و در آن غرور ملی، فرهنگی و عقیدتی ایجاد می‌کند، غروری که تحت عنوان عزت و اقتدار ملی و فرهنگی از آن یاد می‌کنند.

تهدید فرهنگی در زمینه‌های خالی و خلأها بروز می‌کند. خلأهای فرهنگی در امور مختلف دینی، سیاسی، ملی و تخریب هویت‌های مربوط به آن زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود می‌آورد. آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روش‌ها و ابزارهای تهدید است. جنگ نرم مقوله‌ای است که دشمن برای تهدید فرهنگی روی آن خیلی حساب می‌کند. در سوره بقره، آیه  ۱۹۴ داریم؛ «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم» وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند شما هم با آنها مقابله به‌مثل کنید مانند خودشان (یعنی نوعی مهندسی معکوس را پیشنهاد می‌کند، البته با حفظ اصول و مبانی اسلامی و شرعی)

یا در نامه حضرت علی(ع) به مردم مصر در نهج‌البلاغه (نامه ۶۲) داریم: «ان اخاالحرب الارق و من نام لم کنم غه. آن کس که همواره با جنگ همراه است هرگز به خواب نمی‌رود و کسی که بخوابد دشمن او بیدار است.»

مفاهیمی چون غرب‌زدگی، روشنفکران غربی، سکولار، ‌ لائیسم، جدایی دین از سیاست و... اینها نتایج به‌کارگیری روش‌هایی است که توسط فرهنگ رقیب جا افتاده‌اند.

* اگر امکان دارد در رابطه با راه‌های مقابله با این تهاجم یا نفوذ با مهندسی فرهنگی هم به نکاتی اشاره کنید؟

بله، ‌ ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی (جنگ نرم) را می‌توان به این صورت دسته‌بندی کرد؛

الف: صنایع فرهنگی شامل ۱ ـ سینما، ۲ ـ کارتون انیمیشن، ۳ ـ ماهواره، ‌ ۴ ـ اسباب‌بازی‌ها، ۵ ـ بازی‌های رایانه‌ای و ۶ ـ موسیقی اصیل و سنتی.

ب: ابزارهای رسانه‌ای شامل ۱ـ مطبوعات، ۲ ـ رادیو، ۳ ـ تلویزیون، ۴ ـ خبرگزاری‌ها و آژانس‌های خبری، ‌ ۵ ـ اینترنت و فناوری‌های نوین، ۶ ـ اس‌ام‌اس، ۷ ـ تلگرام، ۸ ـ واتس‌آپ، ۹ ـ لاین و ۱۰ ـ تانگو.

من واقعا نمی‌خواهم خیلی وارد مصادیق شوم، ولی آنچه می‌تواند ما را با این ابزار در مقابل تهاجم مقاوم کند را می‌توان به این صورت تشریح کرد؛

۱ـ تقویت و الحاق، وفاق و آرامش عمومی و ایجاد هماهنگی مستمر میان قوای سه‌گانه و مهار تنش‌های سیاسی و تنظیم سیاست‌های لازم از سوی شورای امنیت ملی برای الزام همه جریانات و گروه‌ها به رعایت مصالح کشور:

در بحث اتحاد و وفاق و آرامش عمومی ۴ موضوع باید تبیین شود: 1 ـ دشمن مشترک کیست و چه می‌خواهد؟، ۲ ـ منافع مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟ و ۳ ـ زبان مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟

این موضوع حول یک محور اصلی به نام عقیده و ایدئولوژی مشترک ملی، سیاسی و از همه مهم‌تر دینی شکل می‌گیرد؛ بنابراین داشتن محور اصلی و تقویت آن به عنوان عمود خیمه بسیار مؤثر است در تقویت سه ضلع دیگر. این مثلث که از آن به عنوان مثلث ثبات هم یاد می‌کنند.

* در بحث مهار تنش‌های سیاسی عمدتاً شما با مبحثی به نام کنترل اپوزیسیون مواجه می‌شوید که بخش عمده‌ای از آن برمی‌گردد به شناخت از افکار عمومی و استفاده از فضای عمومی و افکار عمومی در این میان نقش شورای عالی امنیت ملی چیست و چگونه  می‌تواند به وظیفه شرعی و عرفی و سازمانی خود عمل کند؟ آن هم به عنوان سیاستگذاران کلان؟

شورای عالی امنیت ملی قطعاً بدون توجه به مقوله‌ای به نام افکار عمومی نمی‌تواند به نقش اصلی خود بپردازد. راه‌های رصد کردن افکار عمومی هم تنها مراکز رصد و نظرسنجی رسمی نیستند. ما دماسنج‌های اجتماعی متفاوتی داریم که در جای خود جواب‌های مناسبی هم از این دماسنج‌های اجتماعی دریافت کردیم.

آنچه مهم است اعتمادسازی است، افزایش رضایت‌مندی عمومی و امید به آینده با ارتقا کارآمدی اجزا حکومت: ارتباط میان دولت و حکومت با مردم بسیار مهم است و در این اعتمادسازی دولت نقش اول را بر‌عهده دارد موضوعی که در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید شد. از میان سه گزینه؛ ارتباط حلقه‌ای، ارتباط ردیفی و یا ارتباط نقطه‌ای.

به نظر می‌رسد حکومت می‌بایستی برای اعتمادسازی و افزایش رضایت فعلی از روش‌ ارتباط نقطه‌ای استفاده کند. یعنی با توجه به شرایط حاکم بر فضای ارتباطات از موبایل گرفته تا فضای مجازی... روش باید روش نقطه‌ای باشد.

این اعتماد هم دائم باید رصد و تقویت شود و دارای چهار ویژگی باشد؛ ۱ ـ دائمی باشد، ۲ ـ صحنه مردمی جامعه را پوشش دهد نه تنها قشر الیت نخبه را،   ۳ ـ چالش‌های جدی را زود فهم و پیشگیری کند و ۴ ـ عدم خستگی در مورد مردم را مد نظر داشته باشد یعنی مردم نباید بگویند خسته شدیم.

در کنار مقوله افکار عمومی و هم‌عرض آن مساله‌ای به نام وجدان عمومی هم وجود دارد که دولت‌ها برای ارتقای کارآمدی خود دائماً باید خود را به این وجدان عمومی عرضه کنند.

* از بین بردن زمینه بحران‌های اجتماعی از قبیل محرومیت، تبعیض و... همیشه در دستورکار دولت‌ها برای کنترل نظم و امنیت اجتماعی بوده است، اما آیا این مساله و موضوع به صورت جدی و با اهمیت خاص پیگیری می‌شود؟

دولت و حکومت در زمینه بحران‌های اجتماعی باید توجه جدی به مسائلی کند که به سرنوشت مردم بستگی دارد. آنچه مردم را در بحران‌های اجتماعی آسیب‌پذیر می‌کند و دولت را دچار عدم کنترل و مهار آن می‌گرداند بحت عدم توجه به مسائل جدی و سرنوشت‌ساز مردم است. مثلاً دولت برای ترمیم برخی از شکست‌های خود بدون تفکر به سراغ شعارها یا ایدئولوژی‌های شکست‌خورده نزد افکار عمومی می‌رود، بنابراین نه‌تنها نتیجه نمی‌گیرد، بلکه برعکس می‌شود؛ یعنی شناخت گفتمان حاکم در هر عصر و دوره‌ای از مهم‌ترین وظایف دولت و حکومت برای از بین بردن بحران‌های اجتماعی است.

بحران اجتماعی وقتی شکل می‌گیرد که مردم نسبت به ارزش‌های اجتماعی‌ بی‌اعتماد می‌شوند، آنها را مهم نمی‌شمارند، هنجارها تبدیل به ضدهنجار شده و برعکس ضدهنجارها تبدیل به هنجار می‌شود و به قول غربی‌ها علمای جامعه‌شناسی در غرب مؤلفه‌های اجتماعی یک دوره در دوره دیگر تبدیل به ضدخودش می‌شوند. خوب‌ها بد می‌شوند و بدها خوب می‌شوند. ارزش‌ها ضدارزش می‌شوند و برعکس در اینجا می‌گویند بحران اجتماعی رخ داده است.

* به نظر شما مقابله همه‌جانبه با گروه‌های تجزیه‌طلب، ضدانقلاب، برانداز و مخل امنیت نیازمند چه پارامترهایی است که دولت و نظام بایستی آن را در دستورکار داشته باشند؟

الزام دولت و نظام به مطالبه و ارائه شفاف اطلاعات. بهترین راه شناسایی و بعد مقابله با این جریانات هست. به‌وجود آوردن واقعه مرکزی وقتی موج‌ها می‌آیند بهترین فرصت برای دولت‌ها است تا از آسیب‌های احتمالی جلوگیری کنند. مثلاً ایجاد خبر مرکزی همیشه از وجود شایعه‌پراکنی جلوگیری می‌کند. شکل‌گیری یک نظام واحد مرکزی با ارائه اطلاعات شفاف و ایجاد احساس اعتماد عملاً پیوندی ناگسستنی پدید می‌آورد و شرایط را برای گروه‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب بسیار سخت می‌کند. ایجاد واقعه مرکزی هم مثل خبر مرکزی کارش همین است یعنی جلوگیری از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی و ایجاد اتحاد و محور برای گفتمان‌سازی و تقویت گفتمان حاکم و مسلط در برابر سایر گفتمان‌های رقیب و غیرمسلط که می‌توانند برای گفتمان مسلط حاکم تهدید به حساب آیند.

به لحاظ تاریخی مساله تجزیه‌طلبی در ایران امری شناخته‌شده است و سابقه دارد با مراجعه به متون تاریخی و بررسی این متون می‌توان به مقایسه آنها و شناخت نقاط ضعف و قوت آنها پرداخت و به نوعی از آنها درس گرفت و شبیه‌سازی کرد و فرمول‌های مشترک را از آنها استخراج کرد.

همچنین بررسی کودتاهای صورت گرفته در ایران از کودتای اسفند ۱۲۹۳ گرفته تا کودتای ۲۵ و ۲۸ مرداد در ایران و بعد از انقلاب هم از کودتای نوژه می‌توان استفاده کرد و با شناسایی و بازشناسی مفاهیم آن بهره‌برداری لازم را انجام داد. معروف است که کودتا در جوامع با آگاهی کمتر و بدون آگاهی صورت می‌گیرد و اصلاحات و انقلاب در جوامع با آگاهی بیشتر و به تعبیری آگاهی مردم می‌تواند کودتا و انقلاب را معین کند یا اصلاحات را.

* اصلاح فرهنگ عمومی و افزایش مقاومت در برابر تهدیدات فرهنگی بویژه  در نزد جوانان همیشه به نوعی دفاع از هویت فرهنگی و اجتماعی محسوب شده. آیا نزد علما و دانشمندان و به تعبیری قشر فرهیخته نیز این موضوع مورد توجه ویژه قرار دارد؟

فرهنگ عمومی از جمله مسائل مهمی بوده و هست که دانشمندان و علما به آن توجه ویژه داشته و دارند. چنان‌که از قدیم‌الایام میان علما و دانشمندان رسم بر این بوده که حتی‌‌المقدور یک کتاب فرهنگی در فرهنگ عامه علاوه بر علوم تخصصی برای عموم مردم برجای گذارند ـ که همان فرهنگ عامه نیز نامیده می‌شود و تقریباً زیربنای افکار عمومی جامعه را می‌سازد ـ فرهنگ‌های مختلف اقوام، عشایر، قبایل و گروه‌های خاص اجتماعی و طبقات آنها البته منحصر‌ در خودشان است و نمی‌تواند کل جامعه را تغذیه کند، به همین جهت موتور محرک در کل جامعه همان فرهنگ عمومی است. شامل کلیات آداب، رسوم، عقاید و اخلاقیات مردم می‌شود و بیشتر در کتبی مانند گلستان سعدی یا کشکول شیخ بهایی مورد توجه قرار گرفته است و هم‌اکنون نیز می‌گیرد از کتاب کوچه‌های احمد شاملو گرفته تا چرند و پرند مرحوم دهخدا همه و همه در برگیرنده تلاش برای باقی‌ماندن این فرهنگ است.

اصول فرهنگ عمومی در جامعه یا شاخص‌های اصلی آن عبارت هستند از:

۱ ـ ضرب‌المثل‌های رایج و کاربردی در جامعه و توجه مردم به آن
۲ ـ آداب و رسوم معاشرتی در رفت و آمدهای روزانه مردم
۳ ـ تکیه‌کلام‌های مردمی در دوره‌های متفاوت با ادبیات مخصوص همان دوره یا عصر
۴ ـ اشعار عامیانه یا ادبیات کوچه و بازاری مردم
۵ ـ بازی‌های سنتی و ورزش‌های همگانی عمومی در متن جامعه
۶ ـ غذاهای سنتی و تغذیه عمومی مردم در برابر آنچه امروزه رستوران‌های مدرن و فست‌فود به کار می‌رود.

* صیانت مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری بویژه رسانه‌های همگانی در برابر حضور و نفوذ و تاثیرگذار عوامل بیگانه چقدر موثر است و در این خصوص چه گام‌هایی برداشته شده است؟ به نظر شما آیا این گام‌ها به قدر کافی و لازم بوده؟

مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری و رسانه‌های همگانی به عنوان یکی از ارکان مهم در مثلث جامعه ـ حکومت ـ رسانه به حساب می‌آیند. تاثیر فراوان رسانه‌ها به حدی است که براساس نظریه مارشال مک لوهان ـ‌ امروزه پیام به اندازه رسانه و رسانه به اندازه پیام اهمیت دارد ـ  یکی از راه‌های نفوذ بیگانه از همین مجاری مهم اطلاعاتی است که دشمن می‌تواند با نفوذ در آن مجاری و مداخل اطلاعاتی به تغییر یا انحراف یا انسداد اطلاعات بپردازد و شروع به جریان‌سازی مطابق نیاز خود کند.

حراست و حفاظت دقیق این سازمان‌ها و نهادها کاملا! امری مهم و استراتژیک به حساب می‌آید و ضامن بقای حکومت است. مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی به علت اثرگذاری‌شان و نقش مهمی که برای ورود اطلاعات به جامعه دارند همیشه مورد توجه دشمن هستند و به دشن همواره در تلاش برای رسوخ و نفوذ در آنجاهاست، ‌ اکنون این اهمیت به دلایل متعدد از ابعاد مختلفی هم برخوردار است. از طرفی این مراکز قابلیت عملیات معکوس را دارند یعنی همان‌طور که می‌توانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند، همان‌گونه اگر بدرستی حفاظت شوند و به آنها توجه شود می‌تواند در خدمت جامعه و مردم و حکومت و نظام باشند و با ارائه اطلاعات کمی و کیفی مورد نیاز موانع پیشرفت را از سر راه برداشته یا به برداشته شدن آنها کمک کنند.

* تمرکز روی اصول پنجگانه حفظ امنیت ملی بسیار کاربردی است. آیا می‌توانید آنها را برشمرده و درخصوص آن توضیحاتی را ارائه کنید؟

بله این اصول عبارتند از:
۱ ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت ملی مانند زبان، خط، آداب و رسوم
۲ ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت دینی مانند مراسم‌ها و فرایض، روضه‌ها و اعیاد اسلامی
۳ ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت سیاسی به مفهوم دشمن‌شناسی دیرینه و همیشه به دشمن فکر کردن به قول سامورایی‌ها «سامورایی که به دشمنش فکر نمی‌کند، شمشیرش کند می‌شود.»
۴  ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر اقتصادی مانند تثبیت قیمت‌ها، حل مشکلات بیکاری و کنترل نظام ارزی
۵ ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر نظامی برای دفاع از هر گونه حمله احتمالی دشمن (تقویت سیستم دفاعی)

* یکی از معضلات بسیار پیچیده فرهنگی، خصوصا در جایی که مقام معظم رهبری از ولنگاری فرهنگی هم سخن به میان می‌آورند مساله اوقات فراغت جوانان است که فصل تابستان در راه است. چه راهکارهایی برای استفاده از این فرصت وجود دارد و چگونه می‌توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد؟

تلاش برای برآوردن نیازهای اساسی جوانان بویژه از طریق تسهیلات لازم جهت اوقات فراغت: شناخت اوقات فراغت و پر کردن آن ازجمله موارد لازم و اساسی برای حکومت و وظایف آنان در قبال مردم است. خصوصا جوانان که از شور و احساسات و هیجانات جوانی بهره‌مند هستند و با نیروی جوانی درصدد هستند تا به نوعی به تخلیه این نیرو بپردازند. اگر برای این چشمه جوشان نیرو و غریزه ذاتی برنامه‌ای نداشته باشی، قطعا جوانان را نمی‌توانی سرگرم کنی. آن هم سرگرمی‌های درست و متعالی.

لذا داشتن برنامه‌ای مدون و راهبردی در امور مربوط به اشتغال و بیکاری و اوقات فراغت جوانان از راهبردی‌ترین اصول برنامه‌ریزی هر کشور، نظام و حکومتی است که متناسب با شرایط کشور و متناسب با فضای عمومی و جهانی و بین‌المللی بایستی تدوین و عملیاتی گردد ـ در بسیاری از کشورهای جهان وزارت جوانان وجود دارد که کار اصلی‌اش همین است ـ از پروسه شناخت نیازهای جوانان شروع می‌کند تا برنامه‌ریزی و عملیاتی شدن آنها ـ در کشور ما نیز که وزارت ورزش و جوانان این امر را به عهده دارد که به تازگی هم عنوان وزارت گرفت ـ نکته مهم امنیت که تا حد امکان از ارائه برنامه‌های کلیشه‌ای و دولت‌محور خودداری شود و دولت تحت عناوین غیرمستقیم بتواند در این حوزه اثرگذار باشد.

۱ ـ شناخت نیاز مطابق شرایط زمان و مکان درونی و بیرونی داخلی و خارجی
۲ ـ تطبیق آن با تئوری‌های روز جهان و برنامه‌ریزی در سه سطح مطرح شده برای آن
۳ ـ برنامه عملیاتی آن توسط نیروهای کار اگر مدیر و توانمند

* به نظر می‌رسد یکی از عوامل یا دلایلی که مقوله تهاجم و نفوذ فرهنگی می‌تواند با همه مقاومت‌های صورت گرفته در داخل باز هم به استحکام فرهنگی و امنیت ملی ما ضربه بزند وجود جرائم سازمان یافته در این حوزه است. آیا گمان نمی‌کنید این مقوله به اندازه کافی مورد توجه دقت و نظر قرار نگرفته یعنی نوعی قصور نه تقصیر!؟ خصوصا در حوزه فضای مجازی مانند تلگرام یا شبکه‌های اجتماعی؟

پیشگیری و برخورد قاطع و به هنگام با جرائم سازمان‌یافته. جرائم سازمان‌یافته معمولا از ۲ رکن اصلی شکل می‌گیرند: ۱ ـ جرم ۲ ـ سازمان داشتن. جرم امری طبیعی است که جسته گریخته صورت می‌گیرد. مشکل اصلی سازمانی است که این جرم‌ها را دسته‌بندی و هدف‌گذاری و جهت‌دهی می‌کند. سازماندهی به مفهوم هدفمندسازی جرائم است این که جرائم فقط یک هنجار اجتماعی تلقی نمی‌شوند بلکه در اینجا: ۱ ـ امنیت اجتماعی (کاهش ضریب)، ۲ ـ امنیت اخلاقی، ۳ ـ امنیت فرهنگی و ۴ ـ امنیت اجتماعی.

هدف در جرائم سازمان‌یافته مهم است که به چه هدفی صورت می‌گیرند. شاید هم جرائم سازمان‌یافته تمامی ابعاد امنیت را هدف قرار بدهند و به طور کلی موجب سلب امنیت به مفهوم چهارگانه فوق شوند.

ملاحظات امنیتی در طرح‌های آمایش سرزمینی از دیگر مقوله‌هایی است که امنیت نرم و اتحاد و انسجام فرهنگی در مقابل آن بسیار بااهمیت هستند. به نظر شما مراقبت و محافظت از اقوام و اقلیت‌های قومی و عقیدتی و توجه کافی به آنها چقدر می‌تواند به اتحاد و انسجام در برابر دشمن خارجی و نفوذ بیگانه کمک کند.

تقسیم‌های جغرافیایی، قومی و ملی در ایران تحت تاثیر جریان یکسان‌سازی فرهنگی از دوره رضاشاه به عنوان یکی از اصول حکومتی در ایران کاربست داشته و رضاشاه با ایجاد تحرک اجتماعی، قومی و قبیله از پهنه جغرافیایی به نوعی کنترل‌کننده استفاده کرد، یعنی با قرار دادن اقوام و مهاجرت دادن آنها از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر نوعی کنترل ظاهری را در بستر قومی موجب شد. انتقال کردها به مازندران که الان محله‌ای به نام کردکوی در مازندران داریم و امثال اینها تماما همان نگاه آمایشی را دارد که کنترل کشور را بر عهده داشته باشد ـ به گونه‌ای که بیگانگان از ترکیب قومی و قبیله‌ای در بستر جغرافیایی، نتوانند استفاده کنند حتی ترکیب‌های مختلف مذهبی و عقیدتی مانند ـ مساله شیعه و سنی نیز همین طور.

تاکید بر عمران استان‌های مرزی، تقویت هویت اسلامی ـ ایرانی و تنظیم جمعیت. عمران استان‌های مرکزی یکی از دغدغه‌های دولت‌ها به چند منظور است؛

۱ ـ تقویت پایگاه و جایگاه نفوذی خود در مرزها
۲ ـ ایجاد حس اعتمادسازی و امنیت‌سازی در میان مرزداران
۳ ـ چون همیشه استان‌های مرزی ما را عشایر می‌گردانند و اداره می‌کردند، به نوعی عشایر در واقع مرزبانان ما هم بودند. توجه عمرانی به ایشان خیلی مهم است.
۴ ـ ایجاد رابطه قومی اطلاعاتی و امنیتی با مرکز
۵ ـ جلوگیری از نفوذ عناصر بیگانه در مرزها و تهدید بالفعل و بالقوه کشور
۶ ـ عمران و سازندگی مناطق مرزی به عنوان نمادی نخستین برای چهره کشور در ورود توریست‌های زمینی هم معنا پیدا می‌کند و به نوعی دروازه ورودی به شمار می‌آید.
۷ ـ علاوه بر این بخش عمده تجارت ما از طریق مرزهای زمینی نیز صورت می‌گیرد. خصوصا در مرزهای شمال غربی ـ یا بعضا شمال شرقی ـ حتی مرزهای آبی.
به هر حال توجه به اقوام ترکمان مثلا در ناحیه گلستان یا اقوام بختیاری در جنوب که این سال‌ها بحث کنترل مرزها را نیز بر عهده داشتند و دارند یا کردهای ایران در غرب اینها مسائلی هستند که حتما باید مورد توجه جدی قرار گیرند.

* کنترل همه‌جانبه و تامین کامل امنیت مرزها با روش‌های نوین امروزه امری غیرقابل انکار است، ولی آیا همه ابعاد و زوایای قومی و منطقه‌ای در این خصوص مورد ملاحظه قرار می‌گیرد؟ منظور استفاده از ظرفیت‌های موجود یا تقویت ضعف‌ها؟

مقوله کنترل مرزها به فراخور دیدگاه‌های موجود در حکومت مرکزی مورد توجه قرار می‌گیرد. نقش اصلی مرزنشینان امروزه بر حکومت‌های مرکزی خصوصا در دولت‌های مدرن Nation State ها کاملا مشخص و آشکار و البته مهم است. جنبه تامین کامل امنیت با روش‌های نوین ـ احتمالا به صورت کنترل‌های غیرمحسوس و ملاحظات غیرمستقیم و با استفاده از ابزار تکنولوژیک است نه حضور فیزیکی که البته آن هم درجه خود مهم است ولی امروز حفظ و کنترل مرزها به روش‌های جدید بیشتر نگاه ابزاری و تکنولوژیک همراه به نوعی استفاده از اقوام و عشایر موجود در مرزهاست که از آنها به عنوان مرزبان استفاده می‌شود نکته مهم این است که تا چه حد می‌توان به آنها اعتماد کرد یا تجهیزات و حتی سلاح و عدوات نظامی در اختیار آنان قرار داد.

نسبت این مساله حتما بایستی در محاسبات منطقه‌ای و مرزی در نظر گرفته شود. تلاش‌های صورت گرفته در جهت همسان‌سازی فرهنگی مرزنشینان با مرکزنشینان به گونه‌ای که مرزنشینان همان گونه که مرکزنشینان پیوستگی خود با حکومت را حفظ می‌کنند مرزنشینان نیز این پیوستگی و وابستگی را حفظ نماید. چون در تاریخ ایران و جهان همیشه نیروهای ایلات و عشایر تمایل گریز از مرکز داشته و دارند.

هم‌جانبه بودن کنترل به مفهوم توجه به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی مساله است و تامین کامل از همین زوایا قابل تامل و دقت‌نظر می‌باشد. کنترل همه‌جانبه و تکمیل کامل یعنی توجه به جمیع جهت مذکور و ابعاد بیان شده.

* آیا تقویت هویت ملی و ترویج فرهنگ استقلال در کشورهای اسلامی و احیای خودباوری که مورد تاکید مقام معظم رهبری می‌باشد در مقابل سیطره و نفوذ فرهنگی غرب می‌تواند به عنوان عاملی بازدارنده و مقاوم عمل کند؟ منظورم اجرائی و عملیاتی شدن کار است نه در حد تئوری و ایده؟

پروژه جهانی‌سازی در دیدگاه صاحب‌نظران مهم‌ترین مانع خود را هویت‌ها می‌داند. هویت‌های دینی، ملی و عقیدتی چون هویت‌ها بار تمدنی برای ادیان و فرهنگ‌ها دارند. اصلا هویت بار گفتمانی شدید در بحث تمدن‌سازی دارد. لذا برای جهانی‌سازی شما دقتی به دهکده جهانی مارشال مک‌لوهان نگاه می‌کنی. او معتقد است که این دهکده جهانی کوچک نیاز به یک زبان واحد، یک دین واحد، یک واحد پول مشترک و معین و در نهایت یک کدخدا دارد. وقتی جهان به اندازه یک دهکده کوچک می‌شود در یک دهکده چندین ارباب معنا ندارد. چندین زبان معنا ندارد، چندان یا چندین واحد پول معنی ندارد. بنابراین یک هویت مهم است و آن هویت جهانی است.

لازمه این کار از بین بردن هویت‌های دیگر است یعنی تا هویت‌های دیگر باشند نمی‌توان از جهانی‌سازی صحبت کرد چون زبان‌ها، آداب و رسوم، عقاید، ادیان و همه و همه در مقابل این که تسلیم فرهنگی و تمدنی دیگر می‌شوند از خود مقاومت نشان می‌دهند. تقویت هویت اسلامی دقیقا مبارزه در مقابل پروژه جهانی‌سازی است و تنها مقوله‌ای است که می‌توان به آن تکیه کرد و بر آن پا فشرد، آثار منفی جهانی‌سازی از بین رفتن هویت‌هاست. از زبان گرفته تا سایر عناصر هویتی یک ملت که در نهایت استقلال آن کشور و مردم و جامعه را زیرسوال می‌برد.

* آیا عمق بخشیدن و گسترش دادن معرفت دینی و اندیشه مردم‌سالاری با بهره‌گیری از مفاهیم اسلامی در ایران بعد از انقلاب توانسته تبدیل به نوعی الگوی حکومتی در جهان اسلام شود؟

مفهوم مدرن مردم‌سالاری دینی به نوعی برگرفته‌شده از تلفیق دو مفهوم دموکراسی و حضور اجتماعی مردم در دین اسلام است که از نظر پاره‌ای از دانشمندان قابل جمع نیست و از دیدگاه برخی دیگر دموکراسی دینی یا همان مردم‌سالاری دینی قابل فهم و اجرا است؛ در هر حال گسترش دادن این مفهوم نیازمند بسترسازی لازم در توده مردم است که حضور و مشارکت خود را روش‌مند و سازمان‌یافته ببینند و از روش‌های قدیمی حضور مانند تجمع و تظاهرات به سوی روش‌های جدید یعنی رویکرد و تفاهم و تقابل کاربردی استفاده کنند.

از شعارزدگی بپرهیزند و بیشتر جنبه پراگماتیسم و عملی کار برایشان مهم باشد. گسترش معرفت دینی را در عمل به مبانی و اصول و فروع بدانند نه صرفا به بیان و توضیح و تشریح بپردازند شعور خود را بالا ببرند و از شعار در حد معمول و عرف استفاده کنند.

در غیر این صورت مفهوم معرفت دینی و اندیشه مردم‌سالاری تبدیل به نوعی پوپولیسم و غوغاسالاری شده و کاربرد علمی و کاربست اجتماعی خود را از دست خواهد داد. دموکراسی نوین در جوامع اسلامی چرا موفق نبوده یکی از دلایل آن التقاط همین دو عنصر مهم است یعنی فهم و شعور مردم از حضور در اجتماع به روش سنتی با درک راستین در مشارکت سیاسی و اجتماعی که الزاما حضور فیزیکی را طلب نمی‌کند بلکه بیشتر به مقوله‌ای به نام فرهنگ‌سازی و بسترسازی می‌پردازد و افکار عمومی را شکل می‌دهد. چیزی که هر دو مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری دینی را فرامی‌گیرد ولی پسوند دینی و اسلامی‌اش قاعدتا آن را محدود خواهد کرد.

* مراقبت اطلاعاتی و کنترل مخالفین نظام و کشور و ممانعت از شکل‌گیری رشد و گمراهی و جزئیاتی که در جهت تضعیف ارزش‌های انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند. همیشه و همواره مورد تاکید استراتژیست‌های انقلاب اسلامی بوده، آیا در این خصوص ما برنامه‌ریزی شده عمل کرده‌ایم؟

امروز مراقبت و کنترل جریان معاند یا مخالف در اکثر نظام‌های دنیا جزء لاینفک برنامه‌های حکومتی کشورهاست، سازمان‌های اطلاعاتی دنیا بخش عمده‌ای از نیروها و توان خود را مصروف کنترل مخالفین یا همان اصطلاح معروف کنترل اپوزیسیون اعم از داخلی و خارجی می‌کند و از فعالیت آنها به نحو مقتضی جلوگیری می‌نماید وجود جریانات مخالف اگرچه فی‌نفسه خطرناک به نظر نمی‌رسد و طبیعی است ولی چنین نیست که همین مطلب فی‌نفسه خطرناک نبودن به عنوان یک اصل پذیرفته شود بلکه بالعکس هرزمان این امکان وجود دارد که صرف وجود جریان مخالف به عنوان عامل باالفعل خطری جدی به صورت بالقوه تبدیل شود و هماهنگی و هم‌پوشانی میان گروه‌های مخالف می‌تواند بر تشدید مخالفت‌ها بیفزاید.

کنترل به معنای عام کلمه و به معنای خاص کلمه در مورد مخالفین به دو جریان عمده ختم می‌شود کنترل مخالف به معنای عام به معنی مراقبت است و این مراقبت امروز در دنیای روشمند است، حتی عده‌ای آزادی را نوعی روش برای کنترل می‌دانند، یعنی می‌گویند ما به انسان‌ها اجازه می‌دهم آزاد باشند، نه این‌که حق ذاتی و انسانی آنهاست، ‌ بلکه برای اداره و کنترل آنها ما نیاز داریم تا بیشتر آنها را بشناسیم لذا به آنها آزادی می‌دهیم ولی برای کنترل بیشتر بر آنها.