تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۲

کانال آب و آتش بخشی از سخنرانی شریعتی درباره روحانیت را به مناسبت سالروز وفات او منتشر کرده است.

کانال آب و آتش نوشت: من اساساً اصطلاح «روحانیت» را یک اصطلاح اسلامی و شیعی نمی‌دانم و معتقدم این اصطلاح اخیراً از مسیحیت گرفته شده و در متون اسلامی ما چنین کلمه‌ای بدین معنی نیامده است؛ بلکه در اسلام به‌جای روحانی و جسمانی، ما عالِم داریم و متعلم. بنابر این به جای #روحانی باید گفت « #عالم_اسلامی»...

* و اما راجع به «علمای اسلامی»، این را می‌خواهم ادعا کنم و دهها قرینه و نمونه عینی بر اثبات آن دارم، که از میان نویسندگان و سخنرانان و حتی علما و فضلای معاصر، هیچ‌کس – البته در حد امکانات و نوع کار و کاراکتر خودش – به اندازه من افتخار دفاع جدی و مؤثر عملی و فکری از این جامعه گرانقدری که امید بزرگ و سرمایه عزیز ماست، نداشته است. دلیل؟ ...

* در کتاب «انتظار»، طلبه را به نقل از ونسان مونتی، «پرولتر فکری» خوانده ام. این «مجاهدان پاکباز راه علم و ایمان» که با پولی که از مخارچ یک مرغ آمریکایی کمتر است، جوانی را فدای آموزش علم دین می‌کنند و در زمانی که هر دانشجویی رشته تحصیلی‌اش را بر اساس درآمد آینده‌اش انتخاب می‌کند، وی رشته‌ای را برگزیده است که دوران طلبگی‌اش اینچنین به زهدی باورنکردنی می‌گذرد و پس از فراغ از تحصیل، کوچکترین تضمینی برای تأمین زندگی‌اش وجود ندارد! ...

* در یک کنفرانس عمومی دانشجویی در «حسینیه ارشاد» خطاب به دانشجویان گفتم که من، برای آینده این نهضت فکری، برای بیداری مردم و احیای روح حقیقی اسلام و برانگیختن  روح معترض و  عدالتخواه شیعه علوی و رستگاری جامعه، به  طلاب بیشتر از شما امید بسته‌ام؛ چه، عمر روشنفکری شما کوتاه است و چهار تا هفت سال بیشتر نیست و فردا که تصدیق گرفتید و جذب زندگی شُدید، بی درنگ در طبقه #بورژوا قرار می‌گیرید و خیالاتش از سرتان می‌پرد. اما این طلبه است که عمر مسئولیت اجتماعی‌اش با عمر حیاتش یکی است و تا مرگ، مسئول افکار و سرنوشت مردم می‌ماند. اگر طلبه بیدار شود...! و طلبه، بیدار شده است...

* در «تشیع علوی و صفوی» نشان داده‌ام که علمای شیعه، در طول هزار سال تاریخ اسلام، همواره مشعل‌دار قیام علیه ظلم و پاسدار جنبش عدالتخواهی و آزادی اجتماعی و فکر رهبری علم و تقوا در حکومت و مبارزه مستمر علیه نظام‌های استبدادی و اشرافی خلافت و حکومتهای دست نشانده یا وارث ظلم و غصب بوده‌اند و پیشاپیش همه نهضتهای توده‌های محروم، و تسلیم ناپذیر. نمونه‌اش  سربداریه در قرن هشتم هجری...

* ممکن است من با فلان عالِم مذهبی – روحانیی که عالم جدی مذهبی است و روحانی واقعی دین است – اختلافات فراوانی داشته باشم؛ او بشدت به من بتازد و من بشدت به او حمله کنم، اما اختلافات من و او، اختلاف پسر -پدری است در داخل خانواده. و وقتی که به همسایه و به بیگانه می‌رسد، ما یک خانواده هستیم. و کوشش می‌کنم تا اختلاف خانوادگی این نسل و نسل پیش را – که هر دو بر اساس یک ایمان، یک تعصب و یک دلسوزی و یک هدف است – به کوچه و بازار نکشانم و در معرض عام مطرح نکنم تا کسی که نه تنها با من یا با آن نسل پیش – یا اصلاً با این خانواده – دشمن است، بهترین وسیله را در دست نگیرد...

* تا آنجا که من می‌دانم، زیر تمام  قراردادهای استعماری را کسانی که امضا گذاشته‌اند، همگی از میان ما تحصیلکرده‌های دکتر و مهندس و لیسانسیه بوده‌اند و همین ما از فرنگ برگشته‌ها. یک آخوند، یک از نجف برگشته، اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام می‌کنم که: «آخوند دوست ندارم»!

علی شریعتی
 پاسخ به سؤالات
انتشارات حسینیه ارشاد
تلخیص از صفحات ۱۲۱ تا ۱۳۴