به گزارش خبرگزاري مهر، روسيه درتلاش است كه عظمت وقدرت گذشته امپراطوري تزاري را احيا كند و دراين راه به هر وسيله اي جهت رسيدن به مقصود متوسل مي شود. ولي با اين حال مسكو خيلي خوب مي داند كه كشورش از لحاظ اقتصادي و زير ساخت هاي تكنولوژيكي فاصله زيادي با غرب، بويژه آمريكا دارد. بدين خاطر بدنبال سياستي مي باشد كه از منابع علمي و سرمايه غرب استفاده كند تا بتواند خود را از وضعيت ضعفي كه دچار شده نجات دهد.
مسكو سعي مي كند روابط جديد و متفاوتي را با دنياي غرب و بخصوص آمريكا بنياد گذارد .همچنين در پي آن است كه سياست هايش رادر تقابل با خواسته هاي غرب طراحي نكند. بدين سبب يا در پيش گرفتن سياست هاي خاص نسبت به كشورهايي كه آمريكا با آنها مشكل دارد مانند ايران و كره شمالي، كوشيده است ضمن تامين منافع خويش، از آنها به عنوان خاكريز، جهت امتياز گيري بيشتر استفاده كند.
با توجه به اين ديدگاه كلي روسيه، براحتي مي توان فهميد كه هدفش از همكاري با ايران چه مي باشد. روسيه يك سري اهداف دراز مدت را نيز دنبال مي كند و استراتژي هايي نيز براي رسيدن به اين اهداف طراحي مي كند.
محور سياست هاي روسيه دست يافتن به سرمايه و تكنولوژي لازم جهت توسعه مي باشد، بدين خاطر تلاش گسترده اي را آغاز نموده تا به اين هدف برسد. روسيه مجموعه اي از اهداف را دنبال مي كند كه سياست كلي و جهاني اين كشور را تشكيل مي دهد. عناصر سازنده سياست جهاني روسيه را مي توان چنين برشمرد :1 - تامين امنيت ، حفظ پرستيژ و گسترش قدرت سياسي و اقتصادي و فرهنگي ان كشور 2 - داشتن يك اتحاديه استراتژيك با اروپا و آمريكا 3 - برعهده گرفتن نقش تعديل كننده در اروپاي شرقي و مركزي، آسياي جنوب شرق و شرق دور4- جاي خالي نكردن در مناطق حساس مانند خزر براي آمريكا5 -ايجاد فضاي مناسب براي ايجاد تحولات درمناسباتش با چين و ژاپن6- حفظ بازارهاي سنتي تجاري وتوسعه آنها طي يك برنامه بلند مدت بويژه در جهان سوم7 - حفظ تفوق روسيه در مناطق همجوار و خارج نزديك.
روسيه در تامين اهداف سياسي جهاني خود استراتژي هاي مختلفي را درنظر دارد:
- روسيه سعي دارد در جهت گيري هاي اروپايي وآمريكايي، راه ميانه اي را اتخاذ نمايد.
- از هر فرصتي براي نزديك شدن به آمريكا استفاده كند.
- نزديك ساختن مواضع و خط مشي هاي خود در قبال مسائل اروپايي از نظر سياسي با انگلستان، از نظر اقتصادي با آلمان، با هدف نزديكي بيشتر با اتحاديه اروپا درآينده.
تلاش درجهت احياي پيوندهاي امنيتي واقتصادي گذشته، درقالب هاي سفر به ممالك اروپاي شرقي ومركزي و فعال شدن سياست خارجي روسيه در ارتباط با اين كشورها.
- ايجاد مناسبات اقتصادي و سياسي رو به گسترش با هند، ايران ، روسيه، مصر و ديگر كشورهاي مهم خاور ميانه، به منظور تداوم بخشيدن به حضور خود در خاورميانه وآسيا.
- خودداري از شركت مستقيم در حوادث جهاني در صورتي كه مستلزم سرمايه گذاري هاي قابل توجه باشد. زيرا تحليل بيشتر امكانات و منابع روسيه مي تواند به طور جدي يكپارچگي روسيه را با خطر جدي مواجه كند.
- تلاش در جهت بر پا نگهداشتن صنايع تسليحاتي خود و حفظ بازار اسلحه روسيه در سطح جهان.
- در اولويت قرار دادن منطقه خارج نزديك در سياست خارجي، ضمن تاكيد بر حفظ اهميت روسيه به عنوان يك كشور بزرگ كه از اقيانوس آرام تا درياي بالتيك كشيده شده است.
با توجه به چارچوب كلي كه از سياست روسيه مطرح شد، چگونگي نگاه روسيه به ايران واهداف مرتبط با آن بهتر درك مي شود. اين چارچوب نشان مي دهد كه روسيه در همكاري اش با ايران به جز اهداف اقتصادي و تامين منافع مالي، بدنبال مقصود ديگري نيست. گر چه در مواقعي نيز از ايران به عنوان ابزاري در چانه زني با غرب استفاده مي كند.
بعد از فروپاشي شوروي، مشكلات اقتصادي روسيه، ضرورت روابط اقتصادي با ايران را به طور جدي مطرح ساخت و ايران براي روسيه به عنوان متحد طبيعي ظاهر گرديد. اشراف ايران بر تنگه هرمز به عنوان شريان حياتي غرب، اين نزديكي را قابل تامل تر مي ساخت. روس ها نزديكي با ايران را به سبب افزايش هزينه هاي امنيتي غرب و به نفع خود تلقي مي كنند. به نظر آنان هر چه روسيه با كشورهاي ضد غربي نزديك شود، غرب ناچار به تخصيص هزينه هاي بيشتري براي تامين بازدارندگي از جنوب مي شود.
سخن نهايي اينكه روسيه از ايران به عنوان يك خاكريز تا زماني استفاده مي كند كه بوسيله آن بتواند منافع بيشتري ازغرب كسب نمايد و گرنه درغير اين صورت از خاكريز ايران مي گذرد.