«بهنام روستایی» جوان معلول ایرانی است که به عشق مدافعان حرم حرکات آکروباتیک انجام داده است.

مجله مهر: به زور و با کمک عصا راه می‌رود؛ اما در ژیمیناستیک رکورد جهانی می‌زند. شاید شما هم در ابتدا با دیدن او باور نکنید جوانی که از ناحیه دو پا معلول است بتواند حرکات آکروباتیکی انجام دهد که کمتر کسی قادر به انجام آن باشد. «بهنام روستایی» جوان ۲۹ ساله معلولی است که برای نشان دادن عشقش به مدافعان حرم، روی یکی از پل‌های تهران رفته و یکی از سخت‌ترین تکنیک‌های ژیمیناستیک را اجرا کرده است.

باشگاه‌ها من را ثبت‌نام نمی‌کردند

آقای روستایی اصالتا ملایری است و از کودکی به خاطر اشتباه پزشکی معلول می‌شود. از همان کودکی، ژیمیناستیک رشته مورد علاقه ورزشی‌اش بوده است. «از کودکی به ژیمیناستیک علاقه‌مند شدم و با جدیت آن را دنبال کردم. تا اینکه برای مربیگری آن اقدام کردم.  برای مربی شدن هم سختی زیادی کشیدم. اصلا خیلی از باشگاه‌ها برای ثبت‌نام هم من را قبول نمی‌کردند. تا اینکه یک مربی پیدا شد که با من کار کرد و کمک کرد تا بتوانم در آزمون مربیگری شرکت کنم.» بالاخره می‌تواند به هدفش در ژیمیناستیک برسد. «در سال ۸۵ کمک مربی بودم و بالاخره در سال ۸۹ حکم مربیگری خودم را گرفتم و الان ۱۰۰ تا شاگرد دارم که همه سالم هستند.» بهنام در این سال‌ها از درس هم غافل نمی‌شود و در دانشگه کامپیوتر می‌خواند.

به عشق مدافعان حرم «پرچم» شدم

بهنام در آرمانگرایی در ژیمیناستیک کم نمی‌‌آورد و مصرانه رویاهای خود را دنبال می‌کند و برای همین روی پل عابر پیاده می‌رود و خودش را «پرچم» می‌کند. «دوست داشتم حرکتی برای مدافعان حرم بزنم. این حرکت، یکی از حرکت های دشوار ژیمیناستیک و معروف به نام «پرچم» است؛ البته نه در ارتفاع و نه روی پل! خودم چند سال پیش رکورد این حرکت را در جهان زدم؛ اما چون تحریم بودیم، امکان ثبت آن توسط گینس وجود نداشت.» خودش می‌گوید این حرکت را فقط به عشق مدافعان حرم زده؛ وگرنه یک بار سال گذشته هم این رکورد را در فضای باشگاهی زده بود. بهنام به غیر از پرچم در دو حرکت دیگر هم رکورد زده است. «به غیر از پرچم، در دو حرکت دیگر هم موفق شده ام رکورد بزنم. اولی، با دست راه رفتن روی تردمیل به مدت یک دقیقه و هفت ثانیه با سرعت سه کیلومتر برثانیه است و دومی شناپرچم است که این را روی پل هم انجام دادم.»

مربی جوان ژیمیناستیک دوست دارد خودش به سوریه برود و مدافع حرم شود؛ اما حالا که نمی‌تواند برای دشمن رجزخوانی می‌‌کند. «هدفم از این کار این بود که بچه‌هایی که برای دفاع از حرم به سوریه می‌روند، بدانند کسانی در کشور هستند که اگرچه نمی‌توانند همراه آنها باشند و به آنها کمک کنند؛ اما به فکر آنها و همه جوره پشت آنها هستند. روی پیراهنم هم این شعر را حک کردم: ای دشمن دون هستم ایرانی/ ما را ز سر بریده می‌ترسانی؟»

می‌خواستم خاص باشم!

بهنام مکانی سخت و خطرناک را برای انجام حرکت خود در نظر گرفته است. وقتی از او دلیل این کار را می‌پرسم می‌گوید: «دویدن، انجام حرکات اکروباتیک و شنا رفتن و ... همه می‌توانند این کارها را انجام بدهند. من به دنبال انجام کاری بودم که خاص باشد و پیش از من کسی آن را انجام نداده باشد. من یک سال به این حرکت فکر کرددم و تقریبا ۶-۵ ماه بدنسازی سنگین انجام دادم؛ اما همان دفعه اولی که روی پل رفتم، موفق شدم حرکت را انجام بدهم. مردم می‌ترسیدند و همه توقف کرده و بوق می‌زدند.»

آقای روستایی می‌گوید برای او شکست معنایی ندارد؛ اما بوده‌اند مواقعی در زندگی که دلگیر شده است. «یک بار چند تا شاگرد برایم آمده بود. از در که وارد شدم، عصابه دست بودم. مدیر باشگاه من را به عنوان مربی به آنها معرفی کرد. نگاهی به من کردند. ثبت‌نام کردند و رفتند. بعد از پنج دقیقه برگشتند و پول خود را پس گرفتند و گفتند پشیمان شدیم. اینجا یک مقدار اذیت شدم.» البته این اتفاقهای کوچک و بزرگ او را ناامید نمی‌کند تا جایی که: «الان بیشترین تعداد شاگرد را در تمام همایش‌ها و مسابقه‌ها من دارم.»