خبرگزاری مهر-گروه هنر- ارغوان اشتری: پیش از این در بخش نخست این مقاله با تاریخچه انیمیشن در ژاپن آشنا شدیم اما در ادامه با این مطلب مواجه میشویم که ژاپنی ها یک مدل انیمیشن می سازند که در میان متخصصان به «انیمه» anime شهرت دارد. این کلمه از واژه «انیمیشن» مشتق می شود. در حقیقت آنچه انیمه را از دیگر سبک ها متمایز می کند، کمبود تغییرپذیری شخصیت ها و بهره گیری از حرکات کمتر و مضامینی است که بر میگزیند.
کمپانی موشی پروداکشنز و انقلابی در انیمیشن سازی و تولد نخستین انیمه
در کشورهای غربی «انیمه» به معنای هر انیمیشنی محصول کشور ژاپن است. برای ژاپنی ها نیز بی توجه به سبک ساختن انیمیشن، «انیمه» همان انیمیشن ژاپنی است، اما متخصصان و کارشناسان صنعت انیمیشن سازی ژاپن نظیر هایائو میازاکی «انیمه» را یک سبک انیمیشن با حرکت محدود می دانند که به واسطه کمپانی های ژاپنی شهرت پیدا کرد.
همانطور که در بخش نخست هم خواندید پدر مانگا «اوساما تزوکا» (مدیر کمپانی موشی) برای پایین آوردن هزینه از تکنیک های محدودیت حرکت استفاده کرد، در حالی که سرعت در تولید را بالا برد. کمپانی موشی پروداکشنز که نخستین بار انقلابی در صنعت انیمیشن کشور ژاپن به پا کرد، «مانگا» (کتاب های مصور ژاپنی) را دستمایه انیمه قرار داد. یکی از سبک هایی که موشی پروداکشنز و مشخصا تزوکا ابداع کرد انیمیشن های «مانگای متحرک» بود که در راستای هدف محدودیت در حرکت است. کمپانی با استفاده از دو فاکتور دست یابی به تلویزیون ژاپن و کتاب های مصور «پسر فضایی» نخستین «انیمه» در ژاپن را تولید کرد: «پسر فضایی/astro boy» ساخته اوسامو تزوکا. کمپانی موشی پروداکشنز سبکی فریبنده را در انیمیشن سازی ژاپن به وجود آورد که تا امروز ادامه دارد.
نوبیوکی تسوگاتا استاد انیمیشن از دانشگاه کیوتو سیکا می گوید: «از همان ابتدا تزوکا عامدانه انیمه را خلق کرد نه انیمیشن را.»
کمپانی موشی از نوارهای سلولوئید چندینبار استفاده می کرد و به ترفندهای صدا و تصویری متکی بود تا توهم حرکت کامل را ایجاد کند. «پسر فضایی» نخستین مجموعه انیمه در تاریخ انیمیشن سازی ژاپن است. انیمه ها بیشتر شخصیت محور بودند و برای تلویزیون تولید می شدند.
و اما در همان دوره کمپانی «جیبلی» به مدیریت هایائو میازاکی سبک انیمه را رد کرد. میازاکی تفاوتی را میان انیمه با دیگر سبک های انیمیشن قائل است و انیمیشن های خود را انیمه نمی داند.
یکی از ایرادهای انیمه این است که محدودیت در حرکت، ریتم تصویر را کند می کند. با همه این اوصاف مجموعه های انیمه بسیار پرطرفدار هستند. از انیمه های مشهور ژاپنی که از تلویزیون ایران پخش شده می توان به «فوتبالیست ها» اشاره کرد.
۱۰ انیمیشن (انیمه) برتر
امروزه نسل جدید علاقه مندان انیمیشن با شخصیت ها و مجموعه های ژاپنی مانند «پوکه مون»، «دیجیمون» و «دورامون» آشنایی دارند. آثار کارگردان هایی مانند هایائو میازاکی که از مشهورترین کارگردان های انیمیشن در جهان است و اسکاری هم در خانه برای انیمیشن «شهر اشباح» دارد و فیلمسازانی چون ساتوشی کن و مامورو اوشی با جدیت غیرقابل وصفی نقد و بررسی می شوند و این در حالی اتفاق افتاده است که شاید ۱۰ سال پیش چنین نگاه کارشناسانه ای برای انیمیشن های ژاپنی غیرقابل تصور بود. در این میان هالیوود هم نقش خود را در عامه پسند کردن و محبوبیت انیمه بازی کرده است به عنوان مثال تارانتینو در قسمت اول بیل را بکش (۲۰۰۳) به انیمه ادای احترام کرده یا با انیماتریکس (۲۰۰۳) و سه گانه ماتریکس به این سبک انیمیشن ادای احترام میشود.
موسسه فیلم بریتانیا پس از ساختن «باد می وزد» به کارگردانی میازاکی در مقاله ای ۱۰ انیمه برتر را انتخاب کرده است. نکته جالب اینجاست که یکی از فیلم های میازاکی در میان این فهرست قرار دارد؛ در حالی که او کارهای خود را به معنای دقیق کلمه انیمه نمی داند.
۱- شاهزاده کوچک نورسه (ایسائو تاکاهاتا، ۱۹۶۸)
هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا دو کارگردان و بنیانگذار استودیو جیبلی در سال های ۱۹۶۰ در کمپانی انیمیشن «تویی» کار می کردند که با هم آشنا شدند. کمپانی توئی در سال ۱۹۵۶ تاسیس شد و در نخستین سال های تولید انیمیشن در ژاپن تاثیر به سزایی داشت. «شاهزاده کوچک نورسه» از محصولات کمپانی توئی است و میازاکی و تاکاهاتا به عنوان انیماتورهای اصلی این انیمیشن بودند. در «شاهزاده کوچک نورسه» سبک انیمیشن های استودیو جیبلی که بعدها توسط میازاکی و تاکاهاتا تاسیس شد، قابل مشاهده است. داستان درباره شاهزاده کوچک و خرس سخنگو و وردستش است که می خواهند روستای آبا و اجدادی خود را از دست نیروهای جادوگر شیطان صفتی به نام گرانوالد نجات بدهند. در مسیر رفتن به روستا شاهزاده با بوران برف، موش ها، ارتش دشمن که گرگ هستند روبه رو می شود تا آنکه نیروهای خود را از میان روستاییان جمع می کند و علیه جادوگر می جنگد.
تاکاهاتا در این انیمیشن به هدف خود در خلق داستانی دراماتیک تر، انیمیشنی پرشکوه تر و سینمایی تر نسبت به آثار همکارانش در کمپانی تویی دست پیدا می کند.
میازاکی و تاکاهاتا سال ۱۹۷۱ از کمپانی تویی استعفا می دهند و پس از آن در شرکت های مختلفی که انیمیشن های تلویزیونی تولید می کنند مشغول کار می شوند و ۱۰ سال بعد در عرصه جهانی به نامی مشهور تبدیل می شوند.
۲- جن پابرهنه (موری ماساکی، ۱۹۸۳)
جن پابرهنه بر اساس کتاب مصور و نیمه زندگینامه ای به قلم کیجی ناکازاوا تولید شد. این کتاب ها در سال ۱۹۷۳ به چاپ رسیدند. داستان درباره بمب های اتمی است که آمریکا بر سر هیروشما ریخت و از نگاه یک پسر ۶ ساله از خود راضی به نام جن ناکائوکا روایت می شود. قسمت دوم این انیمیشن سه سال بعد تولید شد.
۳- ناوسیکا از دره باد (هایائو میازاکی، ۱۹۸۴)
میازاکی در پروژه هایی که انیماتور بود چندین سال روی جنبه های طراحی کار کرد.او دیر به صرافت کارگردانی افتاد و نخستین بار برای مجموعه انیمیشنی شبکه ان اچ کی به نام پسر آینده کونان (۱۹۷۸) این مسئولیت را پذیرفت. نخستین انیمیشن بلند او که رنگ پرده را دید «لوپن سوم: قلعه کاگلیوسترو» (۱۹۷۹) نام داشت. نقطه عطف کارنامه میازاکی با اقتباس از کتاب های مانگای خودش در «ناوسیکا از دره باد» شکل گرفت. داستان در دنیایی روایت می شود که یک جنگ اتمی در صدها سال پیش آنجا را نابود کرده است.
این انیمیشن نام میازاکی را مطرح کرد و موفقیت این اثر سبب شد او برای تولید انیمیشن بعدی یعنی«لاپوتا: قلعه در آسمان» (۱۹۸۶) استودیو جیبلی را تاسیس کند. این انیمیشن بسیاری از موتیف های آشنای مشترک آثار میازاکی را دارد؛ توجه به محیط زیست، آمیختن فن آوری های قرون وسطایی و آینده نگرانه، تم قدرت رهایی بخش حرکت در آسمان و حضور دختری نوجوان در قلب درام.
معمولا شخصیت دختر نوجوان «قلاب» بیشتر فیلمنامه های این استاد مسلم انیمیشن سازی است. شخصیت ناوسیکا را می توان الگوی اولیه دیگر انیمیشن میازاکی«شاهزاده خانم مونونوکه» دانست.
۴- آکیرا (کاتسوهیرو اوتومه، ۱۹۸۸)
کاتسوهیور «آکیرا» را برگرفته از مجموعه مانگای ۲ هزار صفحه ای خود اقتباس کرد. این کتاب های مصور از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۰ منتشر می شدند. داستان در یک دنیای آینده و آلترناتیو می گذرد. داستان ۳۱ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد که با یک انفجار اتمی در سال ۱۹۸۸ به پایان رسید و پایتخت را نابود کرد، اما توکیو دوباره نوسازی می شود و شهر شاهد روزهای بهتری نیست. افسران ارتش با سیاستمداران همنوا هستند، خیابان های پر از بی خانمان است، گروه های تروریستی و گنگسترهای دوچرخه سوار در شهر بیداد می کنند. یکی از اعضای گنگستر نوجوانی به نام ترئو است که توان روحی و روانی او سبب می شود که صاحبان قدرت نگاه ویژه ای به او داشته باشند.
«آکیرا» به دلیل خط روایی پیچیده و جلوه های پویای بصری و ته مایه سیاسی درباره نسل جدیدی که نقش کلیدی در نابودی توکیو و نوسازی این شهر بازی می کنند تمام فرضیه های مدیوم انیمیشن سازی دستی را به چالش می کشد. «آکیرا» را می توان تاثیرگذارترین فیلم دوره خود دانست.
۵- مارکوس پلاس: فیلم (شوجی کاواموری و شینیچیرو واتانابه، ۱۹۹۵)
مارکوس نمونه کاملی از زیر ژانر علمی تخیلی است. در این انیمیشن روبات ها با یکدیگر نبرد می کنند و روبات ها به جت های جنگنده مافوق صوت تغییر شکل می دهند. روبات ها توسط امواج مغزی خلبان های انسان نمای خود کنترل می شوند.
۶- آبی کامل (ساتوشی کن، ۱۹۹۸)
داستان درباره دختری به نام میما کیریجو است. وقتی میما کیریجو گروه پاپ دخترانه ای به نام «چام!» را ترک می کند تا بازیگر بشود بسیاری از هواداران خود را ناراضی می کند. او یک الگوی رسانه ای است که از خوانندگی به بازیگر تلویزیونی تبدیل می شود. تردیدهای میما شروع می شود. جسدهایی را اطراف خود می بیند و خصوص ترین افکارش را در وب سایتی به نام اتاق میما می خواند. اما مسئول این وضعیت کیست؟
این انیمیشن ترسناک و روانشناسانه نخستین فیلم ساتوشی کن است. این اثر یک تریلر روانشناسانه است و از مضمون متداول انیمیشن ها فاصله و سبک بصری خاصی دارد. همانگونه که کارگردان مشهور آمریکایی راجر کورمن درباره آبی کامل می گوید: «اگر آلفرد هیچکاک با والت دیزنی همکاری می کرد نتیجه اش چنین فیلمی می شد هر چند استاد دلهره هرگز تا این حد خشن نبود.»
ساتوشی کن تا مرگش در سال ۲۰۱۰ به دلیل ابتلا به سرطان لوزالمعده، به رویکرد مشابه و خود به انیمه ادامه داد.
۷- متروپلیس (رینتارو، ۲۰۰۱)
اوسامو تزوکا تاثیر شگرفی بر فرهنگ ژاپن _ چه در کتاب های مصور و چه حضور پررنگ در دنیای انیمیشن_ گذاشت. مانگای «متروپلیس» تزوکا که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رساند به طور روشن متاثر از فیلم کلاسیک فریتز لانگ «متروپلیس» نبود اما تزوکا تصاویری از اثر فریتز لانگ را که در دوران کودکی در مجلات سینمایی دیده بود در کتاب های مصور خود بازآفرینی کرد. به هر حال این اتوپیای شهری که تزوکا در مانگای خود تصویر کرد دستمایه فیلم انیمیشن رینتارو قرار گرفت. پنج سال طول کشید تا «متروپلیس» ساخته شود و ۱۵ میلیون دلار هزینه تولید آن بود.
۸- روح در صدف ۲: معصومیت (اوشی مامورو، ۲۰۰۴)
نخستین فیلم اوشی مامورو که برگرفته از مجموعه کتاب های مصور «روح در صدف» نوشته شیرو ماسامون و شخصیت های بخش تروریست ضد سایبری «بخش ۹» در داستان ساخته شد سر و صدای زیادی در عرصه بین المللی به پا کرد.
داستان این فیلم درباره یک ویروس کامپیوتری است که هوش خود را دارد و در دنیایی به سر می برد که ساکنانش هایبرید هستند و معامله های اقتصادی و سیاسی از طریق شبکه های الکترونیکی انجام می شود. در حقیقت این انیمیشن تعریف دوباره ای از زندگی در عصر الکترونیک ارایه می دهد.
۹- تکونکینکریت (مایکل آریاس، ۲۰۰۶)
تکونکینکریت/ Tekkonkinkreetبرگرفته از کتاب مصوری از تایو ماتسوموتو است که یک فیلمساز آمریکایی مایکل آریاس آن را ساخت.
داستان در دنیای آینده می گذرد و درباره زندگی دو پسر کوچک یتیم است. آنها روزها برای زنده ماندن در خیابان ها تلاش می کنند و زندگی برای شان سخت می شود.آنها باید با کمک ا قدرت های ابرقهرمانانه بجنگند و شهری را نجات بدهند.تمام عوامل این انیمیشن ژاپنی هستند جز کارگردان.
۱۰- جنگ های تابستان (مامورو هوسودا، ۲۰۰۹)
مامورو هوسودا ظرف ۱۰ سال گذشته با ساخت انیمیشن هایی مانند دختری که در زمان حرکت می کند ( ۲۰۰۶) و توله گرگ ها (۲۰۱۲) مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
او توانسته در داستان هایش تعادلی میان هوش مصنوعی و دست یابی به این دنیا ایجاد کند. «جنگ های تابستان» نمونه کامل چنین ویژگی است و پیرنگی دارد که به دنیای مجازی و واقعی می پردازد. مامورو هوسودا برای استودیو جیبلی نیز انیمیشن «چطور قلعه را حرکت بدهیم» را ساخت.
۱۰ انیمه برتر از نگاه مردم
در پایان مقاله، ۱۰ انیمه برتر به رای مردم را معرفی می کنیم که موسسه فیلم بریتانیا در فراخوانی در پایان مقاله «۱۰ انیمه برتر» نظر آنها را خواستار شده است.
مدفن کرم های شبتاب (۱۹۸۸)، بازی ذهن (ماساکی یوآسا، ۲۰۰۴)، تخم فرشته (مامورو اوشی، ۱۹۸۵)، شاهزاده خانم مونونوکه (هایائو میازاکی، ۱۹۹۷)، بازیگر هزاره (ساتوشی کن، ۲۰۰۱)، پدرخوانده های توکیو (ساتوشی کن و شوگو فوریویا، ۲۰۰۳)، جین-راث (هیرویوکی اوکیورا، ۱۹۹۹)، بلادونای غم و اندوه (ایچی یاماموتو، ۱۹۷۳)، شب کهکشان ریل قطار (جیسابورو سوجی، ۱۹۸۵)