استاد دانشگاه نیویورک آمریکا ضمن پیش بینی آینده ای روشن برای روابط ایران و کره جنوبی گفت: میان کره شمالی و کره جنوبی «توازن وحشت» برقرار است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل – وحید پورتجریشی: امروزه روش نوسازی کره جنوبی، یکی از مدل های شناخته شده در میان مدل های نوسازی در میان کشورهای در حال توسعه است.

«ژنرال هی پارک» که به عنوان رهبر اصلاحات و نوسازی در کره جنوبی به حساب می آید، در سال ۱۹۵۱ و به واسطه کودتای نظامی در این کشور قدرت را در دست گرفت. کره جنوبی پس از روی کار آمدن «ژنرال پارک»، دو تجربه شیرین و تلخ را همزمان تجربه کرد. یکی به راه افتادن جنبش نوسازی و اصلاحات از بالا، آن هم با سرعتی نسبتا نجومی و دیگری دیکتاتوری نظامی همراه با آن ویژگی های خشن و سختی است که همه ما به خوبی سراغ داریم و خود نیز در ایران آن را تجربه کرده ایم.

اما سوال اینجاست که کره جنوبی چگونه تا این حد و با سرعت در اقتصاد و صنعت پیشرفت کرد؟ آیا اختلافات با کره شمالی می تواند جلوی سیر نجومی توسعه این کشور را بگیرد؟ آینده روابط ایران و کره جنوبی به عنوان یکی از شرکای تجاری اصلی کشورمان چگونه خواهد بود؟

پاسخ این سوالات را از پروفسور «میونگ کو کانگ» از مقام های ارشد دولتی سابق کره جنوبی، استاد فعلی علوم سیاسی دانشگاه نیویرک و کارشناس ارشد مسائل کره جنوبی جویا شده ایم که این گفتگو در ادامه می آید.

*مهمترین اقدامات مهم «ژنرال پارک» در فرآیند نوسازی کره جنوبی چه بوده است؟

اولا، وی در طراحی یک چشم انداز ایدئولوژیک برای توسعه اقتصادی کره جنوبی بسیار موفق بوده است. او ایده « اول، اقتصاد» را مطرح و پیاده کرد و توانست مردم کره را برای سخت کار کردن در جهت زدودن فقر از این کشور بسیج کند. چرا که، در اوایل دهه شصت میلادی، کره یکی از فقیرترین کشورهای جهان به حساب می آمد. سرانه تولید نا خالص ملی بسیار کمتر از خیلی از کشورهای آسیایی و آفریقایی بود. در طول دوره زمامداری «پارک» یعنی ۷۰-۱۹۶۱، کره جنوبی توانست به یک جهش صنعتی دست پیدا کند و جامعه مبتنی بر درآمد حاصل از کشاورزی را تبدیل به یک جامعه رو به صنعتی شدن تبدیل کند.

ثانیا، وی در تشکیل دولت کارآمد متشکل از افراد وفادار و متعهد به فرآیند توسعه اقتصادی و یا نوسازی وسیع «سرزمین پدری» موفق عمل کرد. وی پس از رسیدن به قدرت از راه کودتای نظامی در سال ۱۹۶۱، در کنار تقویت بوروکراسی اقتصادی، دست به اصلاح نظام اداری کره زد. «پارک» همچنین «هیئت برنامه ریزی اقتصادی» را تشکیل داد و از آن به عنوان سازمان رهبری کننده برنامه ریزی اقتصادی و طراحی سیاستهای اقتصادی کلان کشور استفاده کرد. وی همچنین در طول دوران حکمرانی خود، مستعد ترین افراد نخبه در کشور را به عنوان مقام های اداری به کار گرفت. این افراد از طریق امتحانات مربوط به جذب کارمندان رده بالای کشور و شیوه های دیگر مانند آن، جذب و به کار گرفته می شدند.

سوم، او در القای مفهوم «ما می توانیم» به اذهان مردم کره موفق عمل کرد. در حقیقت، مردم کره کاملا بی پناه بودند. کره از سال ۴۵-۱۹۱۰ تحت عنوان «بخش شبه جزیره کره»، تحت استعمار ژاپن قرار داشت. از سال ۵۳-۱۹۵۰ هم که در جنگ کره به سر می برد و بعد از آن هم اقتصاد این کشور وابسته به کمک های خارجی شد. در چنین شرایطی بسیاری از مردم کره انگیزه ای برای رسیدن به آینده روشن نداشته و نسبت به مقصدی که کل کشور راهی آن بود نیز تصور مثبتی نداشتند. در چنین شرایطی «پارک» توانست با استفاده از استراتژی توسعه مبتنی بر صادرات و استراتژی تقویت صنایع سنگین و شیمیایی، وضع اقتصاد این کشور را بهبود بخشیده و انگیزه مثبتی در میان مردم کره ایجاد کند.

بدون شک، ما نمی توانیم تمامی رشد و توسعه اقتصادی کره را به پای «ژنرال پارک» بگذاریم. و لی اذعان به این مساله که حکومت وی سهم موثری در توسعه اقتصادی کره، که از شرایط لازم و ضروری برای نوسازی یک کشور است، داشته، سخن کاملا درستی است.

*آیا وجود یک رژیم نظامی در کره منجر به ایجاد توسعه صنعتی این کشور شده یا برعکس؟ عامل اصلی نوسازی کره جنوبی چه بوده است؟

سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ ، دهه های کودتای نظامی و رژیم های نظامی در بسیاری از بخش های جهان بود. رژیم نظامی کره جنوبی هم یکی از آنها بود. اما آنچه که حکومت نظامیان در کره را با سایرین متمایز می سازد، تعهد بسیار قوی ایدئولوژیک آن به توسعه اقتصادی و حرکت مستمر دولت برای رسیدن به این هدف بود. دست کم، پر واضح است که دولت نظامی کره به دنبال ایجاد انگیزه مثبت در مردم این کشور در جهت توانمند کردن آنها برای انجام کار بیشتر بود.

اما منظور من این نیست که علت ایجاد نوسازی در کره، رژیم نظامی این کشور بود. اتفاقا باید گفت که کره جنوبی با وجود همه قوانین سخت و ظالمانه نظامی توانست به نوسازی دست پیدا کند. اگر بخواهم تنها یک دلیل را به عنوان عامل اصلی ایجاد مدرنیته و نوسازی در کره را نام ببرم باید به اشتیاق مردم این کشور برای آموزش اشاره کنم. مسلما، دولت کره سعی کرد تا امکانات اولیه برای آموزش ابتدایی و حرفه ای مردم این کشور را فراهم کند. اما مهمتر از آن این بود که مردم کره برای ارتقای اجتماعی و موفقیت حرفه ای خود اشتیاق زیادی برای افزایش میزان تحصیلات آکادمیک نشان دادند . اشتیاق به آموختن احتمالا به عقاید مردم این کشور به مکتب کنفوسیوس مربوط می شود که تاکید ویژه ای بر آموزش و آموختن دارد.

*وضعیت کره در زمان جنگ جهانی اول و پیش از آن چگونه بود؟

طی جنگ جهانی اول (۱۸-۱۹۱۴)، کره تحت فرمان امپراطوری استعماری ژاپن قرار داشت. کره ( پادشاهی جوسئون سابق) در سال ۱۹۰۵، سیطره خود بر این کشور را از دست داد و امپراطوری ژاپن موفق به تسخیر کره شد و در نهایت، معاهده قیمومیت ژاپن – کره به امضا رسید. کره پس از آن در سال ۱۹۱۰ به خاک ژاپن ملحق شد و در جریان جنگ جهانی اول نیز این کشور هیچ سیاست خارجی مستقلی از خود نداشت.

*وضعیت میان کره شمالی و کره جنوبی را چگونه ارزیابی می کنید؟

مایلم بگویم که هر دو کشور کره شمالی و جنوبی در جایگاه «توازن وحشت» قرار دارند. اگر پای یک جنگ واقعی به میان بیاید هر دو کشور به طور کامل نابود خواهند شد. لذا، حتی فکر محک زدن یکدیگر توسط دو کشور با استفاده از ابزار جنگی، گزینه قابل اجرایی به نظر نمی رسد.

در خارج از کره، اکثر مردم نمی دانند که فاصله سئول از منطقه غیر نظامی میان دو کشور چقدر کم است. این فاصله تنها حدود ۵۵ کیلومتر است. این در شرایطی است که حدود ۱۰ میلیون شهروند کره ای در سئول و حدود ۲۵ میلیون نفر نیز در حومه این شهر زندگی می کنند که این جمعیت چیزی در حدود نیمی از جمعیت کل کره جنوبی است. منطقه غیر نظامی میان دو کشور، نظامی ترین منطقه مرزی در جهان به حساب می آید. تخمین زده می شود که تعداد نیروهای (سرباز) فعال در بخش نظامی کره شمالی به ۱.۲ میلیون نفر برسد. در حالیکه که نیروهای نظامی کره جنوبی تنها به ۶۰۰ هزار نفر می رسد. اما اگر بخواهیم کل نیروهای وابسته به بخش نظامی در دو طرف را با هم جمع بزنیم، این تعداد به ۱۰ میلیون نفر می رسند.

همچنین گفته می شود کره شمالی حدود ۱۸۰ هزار نفر نیروی ویژه عملیات (جنگی) در اختیار دارد. بنابراین در صورت بروز هرگونه درگیری احتمالی میان دو کره، تلفات غیر نظامی کره جنوبی و خسارات وارده به بخش های مختلف اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای کره جنوبی جبران ناپذیر خواهد بود.

به لحاظ حقوقی، کره شمالی و جنوبی در شرایط آتش بس به سر می برند. کره جنوبی از امضای قرارداد صلح با کره شمالی بعد از جنگ کره امتناع کرده است. همچنین قانون های اساسی هر دو کره زمین های طرف مقابل را اراضی اشغال شده ای می خوانند که به شکل غیر قانونی تصرف شده اند. هرگونه قطع ارتباط با کره شمالی منجر به شکل گیری درگیری احتمالی بین دو کره در نزدیکی منطقه غیر نظامی مرزی خواهد شد.

این کشمکش ها هر لحظه ممکن است تبدیل به یک جنگ واقعی تمام عیار شوند. بنابراین، (حفظ) ثبات رژیم کره شمالی بسیار برای حفظ ثبات در شبه جزیره کره مهم و حیاتی است.

*آینده روابط ایران و کره جنوبی را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من آینده (این رابطه) بسیار روشن است. هر دو طرف می توانند با تقویت رابط دو جانبه، سود اقتصادی زیادی به دست بیاورند. شرکت های کره ای می توانند در بسیاری از پروژه های زیرساختی مشارکت کنند و برای انتقال تکنولوژی و دانش به این کشور نیز تلاش کنند. درعوض، ایران هم می تواند نفت و میراث فرهنگی غنی خود که از دوران امپراطوری پارسیان در این کشور به جا مانده است را با کره تقسیم کند. از آنجایی که قراردادهای اقتصادی (میان دو کشور) تقویت شده، روابط دیپلماتیک و فرهنگی هم تقویت خواهند شد و این سود زیادی را برای جوامع دو کشور به ارمغان خواهد آورد.