معاون بین الملل بعثه مقام معظم رهبری گفت: جبهه استکبار به خاطر کمرنگ شمردن نام فلسطین و امنیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی، چنین وضعیتی را در منطقه بوجود آورده است.

خبرگزاری مهر- گروه سیاست، محمد مهدی ملکی: مسئله فلسطین و جنایت صهیونیست ها آنقدر اهمیت دارد که پرداختن به آن محدود به روز قدس نباشد، اگرچه طبیعی است در این ایام توجه به آن هم افزایش پیدا کند. به همین مناسبت در ادامه پرونده «قبله اول، مسئله اول» با محمد رضا باقری معاون بین الملل بعثه مقام معظم رهبری به گفتگو پرداختیم و ابعاد مختلف منطقه ای و بین المللی این مساله را مورد بررسی قرار دادیم.

باقری در این گفتگو تصریح کرد: به نظر من آنچه در منطقه می‌گذرد با هدف فراموش شدن یا کمرنگ شدن نام فلسطین است و صد البته دشمنان جهان اسلام آن را برای ما برنامه‌ریزی کردند تا مسئله جنایات اسرائیلی‌ها علیه فلسطین از چشم مردم مغفول بماند.

معاون اسبق عربی آفریقایی وزارت امور خارجه با بیان اینکه ترکیه نمی بایست خود را مهره بازی سیاست اسراییلی ها می کرد، افزود: ترکیه در قبال تجدید روابط خود با اسراییل بهای سنگینی چون حیثیت خود را داد و در ازای آن دیه کشته شدگانش را از اسرایل گرفت که این به معنای ضرر کامل برای ترک ها و منفعت کامل برای صهیونیست ها است.

این کارشناس ارشد مسایل غرب آسیا اضافه کرد: تروریست های داعش آل سود را پیشتر متضرر کرده بودند و این به دلیل آن است که چاه کن عاقبت روزی به چاهی که کنده است خواهد افتاد و این سرنوشتی حتمی برای رژیم صهیونیستی و جهان غرب هم به حساب می آید.

سفیر اسبق ایران در سوریه و ترکیه گفت: سعودی ها زیر بار مسئولیت فاجعه منا که در آن ۷۰۰۰ نفر حاجی از کشورهای مسلمان کشته شده اند نمی روند و تا کنون گزارشی در خصوص چرایی وقوع آن حادثه تاسف بار به ما ارایه نکرده اند و حاضر به پرداخت غرامت کشته شدگان ما و دیگر کشورها  نیستند و در ظاهر دلارهای نفتی خود را در یمن و دیگر جاها نیاز دارند.

متن کامل این گفتگو بدین شرح است:

جایگاه مسئله فلسطین و روز قدس در سیاست خارجی ایران چیست؟

سیاست جمهوری اسلامی ایران در مسئله فلسطین با تغییر دولت‌ها تغییر پیدا نمی‌کند، ممکن است که دولت‌های مختلف علاقه‌مندی یا پیگیری کم و زیادی نسبت به مسائل مختلف داشته باشند اما سیاست به معنای آنکه راهبرد ما در مسئله فلسطین چیست، این تغییر نمی‌کند و دست افراد هم نیست.

فلسطینیان در هر کجای دنیا سفارتخانه‌ها و رایزنی‌های فرهنگی ما را پناهگاه خودشان می‌داننداینکه بگوییم در وزارت خارجه کنونی اهتمام لازم به خرج داده می‌شود و در گذشته چنین نبوده و یا بالعکس، مسئله درستی نیست چرا که سیاست ما در خصوص موضوع فلسطین خط و مشی ثابتی دارد. نظام جمهوری اسلامی مسئله فلسطین را در اولویت خودش قرار داده و تا به امروز هم به این منوال بوده است.

در گذشته و امروز سفرای ایران موظف به تشریح مظلومیت فلسطینیان در جهان بوده و هستند، دیپلمات‌های ما در سراسر جهان موظف به برگزاری روز قدس در کشورهایی که به آنجا مأمور شده‌اند، هستند. فلسطینیان در هر کجای دنیا سفارتخانه‌ها و رایزنی‌های فرهنگی ما را پناهگاه خودشان می‌دانند.

بنابراین جایگاه فلسطین در سیاست خارجی ما جایگاه ثابت و محفوظی است و با گذر زمان و تغییر افراد در دستگاه‌های اجرایی، سیاست ما در موضوع فلسطین تغییری پیدا نمی‌کند. البته طبیعی است افراد به فراخور علاقه‌مندی و یا کارهای قبلی که انجام داده‌اند ابتکاراتی را به خرج دهند که دیگران قادر به انجام آن نیستند.

ما افرادی را می‌شناسیم در گذشته و امروز که تمام همّ و غمّ خود را در مسئله فلسطین به کار برده اند، امروز هم هستند کسانی که در این خصوص همت والا و بالایی را دارند.

با توجه به سابقه جنابعالی در ترکیه، آیا دولت آن کشور اهتمام لازم را در برگزاری روز قدس داشته و دارد؟

 بنده اواخر پاییز سال ۶۸ پس از بازگشت آقای متکی، به ترکیه مأمور شدم. سال ۶۷ ایشان را به ناحق اخراج کردند. رئیس‌جمهور وقت آن زمان ژنرال «کنعان اِورن» بود که آقای متکی را اخراج کرده بود و من را هم تائید نمی‌کرد که به آن کشور بروم.

اِورن با کودتا به قدرت رسید (در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران) و به بهانه‌های واهی سفیر ما را اخراج کرد و من هم ۹ ماه کمتر یا بیشتر در انتظار پذیرش آن کشور بودم تا اینکه دوران ریاست جمهوری آن آقا به پایان رسید و «تورگوت اوزال» به قدرت رسید، ایشان به دلیل اینکه سال‌ها نخست‌وزیر ترکیه بود و به ایران رفت و آمد زیادی داشت، رابطه‌اش با ایران صمیمی بود و در نهایت به من پذیرش داد.

روزنامه‌های ترکیه نوشتند روزی که باقری سفیر شد در هیچ شهر ترکیه روز قدس برگزار نمی‌شد و روزی که او را اخراج کردیم، در ۱۸ شهر ترکیه راهپیمایی روز قدس برگزار می‌شد. این مطلب در آرشیو روزنامه حریت ترکیه در سال ۱۳۷۵ موجود است. البته این به معنای آن نیست که من این کار را کرده‌ام بلکه به معنای این است که رشد فکری مردم در ترکیه قابل تمجید است.

در ترکیه مردم بسیار علاقه‌مند به اسلام هستند و ایران و فلسطین را هم خیلی دوست دارند لذا مسئولان آن کشور و رسانه‌های آن ها برای آنکه با مردم هماهنگ باشند، گاهی نسبت به ایران و فلسطین علاقه‌مندی‌هایی را از خود نشان می‌دهند.

مردم ترکیه مردم مسلمان خوبی هستند و بسیار علاقه‌مند به روزه، نماز و عبادات شبانه و برگزاری شب‌های قدر در ماه رمضان هستند، به طور مثال شب بیست و هفتم رمضان در ترکیه شب قدر به حساب می‌آید و  ببینید در نیمه شب جمعیت زیادی از مردم به مساجد می‌روند.

آن روزها مرحوم آقای اَربکان رهبر حزب رفاه ترکیه بود و آقای اردوغان و عبدالله گُل و برخی مسئولان فعلی ترکیه، از شاگردان وی بودند، ایشان به سفارت ما می‌آمد و سخنران روز قدس ما بود.

بنابراین در سطح میهمانی و سخنرانی، داخل سفارت همیشه برنامه داشتیم و از طرفی دیگر در رایزنی‌ فرهنگی هم برنامه‌های مشابه و مردمی برگزار می شد که هم مردم و هم روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه را دعوت می‌کردیم البته کلیه برنامه ها و مراسم‌ها داخل ساختمان برگزار می‌شد و اینکه بیایند به خیابان و حضور گسترده مردم را داشته باشیم خب چنین چیزی نبود.

ماجرای اخراج‌ شدنتان از ترکیه در سال ۷۵ را کمی توضیح دهید.

در رمضان سال ۷۵ به مناسبت روز قدس برای ایراد سخنرانی مثل سال های گذشته دعوت شدم. علاوه بر حضور مردم، شخصیت‌های رسمی ترکیه هم حضور داشتند.

معروف است که سفیر اسرائیل در ترکیه در وزارت خارجه آن کشور تحصن کرده و گفته است تا سفیر ایران از ترکیه اخراج نشود، من وزارت خارجه را ترک نخواهم کرد جمعیت به قدری زیاد بود که ساختمان محل برگزاری مراسم پر شده بود و خیابان‌های اطراف هم جمعیت قابل توجهی را در خود جای داده بود. آن روز در سخنرانی خود تشخیص دادم که تاریخ بگویم، تاریخ صهیونیست‌ها را مطرح کردم و ریشه‌های نفوذ و حضور را گفتم و سعی کردم ماهیت آن رژیم را نشان دهم؛ یعنی نه علیه ترکیه حرفی زدم و نه در خصوص روابط خارجی آنها با اسرائیل صحبتی به میان آوردم،  همان‌گونه که می‌دانید ترکیه در آن زمان هم با اسرائیلی‌ها رابطه داشت.

به بهانه‌های واهی آنها عوامل برگزاری مراسم را دستگیر کردند و تانک و نفربر به خیابان‌ها کشاندند که باعث تعجب مردم شد، شهردار، شاعری که در آن مراسم شعری را خواند و گروهی از جوانان که به اجرای مراسم تئاتر در آن مراسم پرداخته بودند همگی دستگیر شدند و اصرار کردند که سفیر ایران هم باید از کشور اخراج شود.

تبلیغات سنگینی علیه ما انجام گرفت. من در همان زمان برای شرکت در جلسه‌ای به تهران برگشتم و هنگامی که قصد بازگشت به آنکارا را داشتم، پیام رسید که شما اخراج شده‌اید و دیگر به این کشور برنگردید.

معروف است که سفیر اسرائیل در ترکیه در وزارت خارجه آن کشور تحصن کرده و گفته است تا سفیر ایران از ترکیه اخراج نشود، من وزارت خارجه را ترک نخواهم کرد.

خب این خیلی برای یک دولت به ظاهر اسلامی زشت بود که سفیر صهیونیستی در آن کشور بخواهد به آنها امر و نهی کند.

جمهوری اسلامی ایران هم متقابلاً سفیر ترکیه در ایران را اخراج کرد که البته خاطرم هست که بنده از مسئولان وقت آن زمان خواهش کردم و گفتم که من هفت سال در آنجا بودم و این سفیر که از نظر من آدم خوبی هم بود (پسر پنجمین رئیس‌جمهور ترکیه) تنها یک سال است که به ایران مأمور شده است،  ایشان را اخراج نکنید ولی به هر حال تصمیم بر انجام عمل متقابل بود.

بنابراین با افتخار می‌گویم که قربانی روز قدس در ترکیه شده‌ام و همه ساله با رسیدن این ایام، یاد آن خاطرات برای من زنده می‌شود.

برخی معتقدند مواضع اردوغان نسبت به مسئله فلسطین و تضاد وی با رژیم صهیونیستی ظاهری بوده و تنها یک ژست سیاسی محسوب می‌شود؛ با این نظر موافقید؟

دولت‌های ترکیه در زمان گذشته در سطح سفیر با اسراییل رابطه داشته اند. دیدگاه‌های حزب اعتدال و توسعه و شخص اردوغان متأثر از شخصیت ضد اسرائیلی اربکان بود. ایشان شدیداً ضد اسرائیلی بود و اردوغان و دیگر مسئولان حال حاضر ترکیه هم باقیمانده همین تفکر بوده اند.

هم در مسئله داووس و هم در موضوع کشتی، ترک‌ها مواضع خوبی اتخاذ کردند اما به مرور که جلو آمدیم،  شاهد تغییر مواضع ترک‌ها هستیمالبته این را هم باید گفت که مرحوم اربکان در اواخر عمر خود از برخی شاگردانش برائت جسته و جمله معروف وی که «اینها (شاگردان و دوستان)  حبه‌های انگور من بودند که شراب شدند»  نشان می‌دهد آقای اربکان از آنها به لحاظ فکری فاصله گرفته بود؛ منظور اینکه اربکان معتقد بود میان وی و دوستان و شاگردانش اختلاف فکری پیدا شده است و جمله معروف وی معنا و مفهوم خاص خود را دارد.

به هر حال به بهانه‌هایی از جمله داستان کشتی مرمره، کشتی که موادغذایی و کمک‌های انسان‌دوستانه مردم ترکیه را برای مردم غزه حمل می‌کرد و خیلی‌ هم روی این مسئله تبلیغ شده بود و هلال‌احمر ترکیه هم فعال بود و پرچم ترکیه هم بر فراز آن کشتی بزرگ نصب شده بود،  دیدیم که اسرائیلی‌ها آن کشتی را زدند و تعدادی را هم کشتند،  سپس روابط میان اسراییل و ترکیه تا حدودی تیره شد.

خب در این مرحله دولت ترکیه نباید اقدامی کند؟ اعتراضی نکند در حالی که دنیا دارد می‌بیند که رژیم صهیونیستی، کشتی منتسب به دولت ترکیه را هدف قرار داده بود بنابراین طبیعی بود که دولت ترکیه می‌بایست عکس‌العملی را در آن زمان نشان می‌داد.

از طرف دیگر در داووس سوئیس هم اردوغان نسبت به شیمون پرز عکس‌العمل نشان داد و موجب محبوبیت وی در ترکیه و جهان اسلام شد و آن عکس‌العمل اردوغان را به عنوان موضعی ضد اسرائیلی از طرف ترکیه تعبیر کردند.

لذا هم در مسئله داووس و هم در موضوع کشتی، ترک‌ها مواضع خوبی اتخاذ کردند اما به مرور که جلو آمدیم،  شاهد تغییر مواضع ترک‌ها هستیم. امروز که در حال گفتگو با شما می باشیم روزی است که برقراری  مجدد رابطه میان اسرائیل و ترکیه اعلام می‌شود.

در خصوص اعلام عادی سازی رابطه میان ترکیه و اسرائیل چه نظری دارید؟

طبیعی است که وقتی روابط مجدد برقرار می شود طرفین امتیازاتی به هم می دهند، اما مهم این است که این برقراری رابطه مجدد در آستانه روز جهانی قدس برگزار می شود، بنابراین حتما موجبات گلایه مندی مسلمانان دنیا را به همراه خواهد داشت. امتیازاتی که ترکیه از اسرائیل می گیرد امتیازات مادی است،  مثل خسارتی که بابت کشته شدگان خود از اسرائیل دریافت می کند ولی امتیازاتی که به رژیم صهیونیستی می دهد، حیثیتی است.

این کم اتفاقی نیست؛  در حالی که اسرائیلی ها منفور جهان اسلام به حساب می آیند یک کشور مهم اسلامی در منطقه بیاید و تجدید رابطه کند و حتی نسبت به دیگران در این امر سبقت بگیرد. همان گونه که می دانید قطری ها و سعودی ها هم نسبت به ایجاد رابطه مجدد با اسرائیل اقدام کرده اند.

همه این حرف ها به اوضاع منطقه برمی گردد که به خاطر کمرنگ شمردن و یا فراموش شدن نام فلسطین و ایجاد آرامش برای اسرائیل و امنیت بخشیدن به آن رژیم این چنین وضعیتی را در منطقه به وجود آورده اند.

 ترکیه نباید مهره این سیاست می شد، آن هم در آستانه روز جهانی قدس و در شرایطی که خبرها حاکی از آن است که در مسجد الاقصی چند روزی است که صهیونیست ها چندین فلسطینی را کشته و یا مجروح کرده اند.

همان گونه که پیشتر گفتم سابقاً نیز ارتباط میان اسرائیل و ترکیه در حدی بود که آن رژیم جعلی در کشور ترکیه نفوذ فراوانی داشت و سفیرش می توانست مشخص کند که فلان سفیر باید از آن کشور اخراج گردد.

این را هم اضافه کنم که من بعد از سال ها که از ترکیه برگشتم به عنوان سفیر در اتریش معرفی شدم و دولت آن کشور هم اعلام آمادگی کرد که ما را می پذیرد و همه کارهای دیپلماتیک هم در این خصوص انجام شده بود و زمانی که ما قصد رفتن داشتیم سفارت اتریش گفت که ایشان را به کشور ما نفرستید. پیگیری کردیم که چرا چنین چیزی می گویند، معلوم شد که اسرائیلی ها به آنها گفته اند که این شخص نباید به اتریش برود و اسناد این موضوع هم در وزارت خارجه ما موجود است.

در این ماجرا نهایت ذلت یک کشور اروپایی آن هم از نوع بی طرف و خوش سابقه را شاهد بودیم، البته توفیقی بود به جای اتریش به سوریه بروم. آنها حضور مرا در اتریش مانع شدند لکن مشیت الهی بر آن بود که من در روزهای اشغال شده فلسطین و جولان نزدیک آنها قرار بگیرم.

سال گذشته شاهد اتفاقاتی در برگزاری حج بودیم که اوج آن در فاجعه منا بود، جنابعالی در مقام معاون بین الملل بعثه رهبری اخیرا سفری به ترکیه داشتید آیا در خصوص پیگیری و شفاف سازی موضوع کارشکنی های عربستان در عدم اعزام حجاج ایرانی به حج امسال، سفرهای دیگری در دستور کار طرف ایرانی قرار دارد؟

بعد از آنکه ما دو مرتبه با سعودی ها مذاکره کردیم و هر دو بار هم به نتیجه ای نرسیدیم و سعودی ها مانع برگزاری حج ما شدند که مصداق آیه «سد عن سبیل الله» گردیدند، سعودی ها شروع کردند به تبلیغ گسترده و اینکه طرف عربستانی مانع چنین کاری نشده بلکه ایران بود که جلوی حجاج خودش را گرفت و مسئول محرومیت حجاج ایرانی دولت ایران است.

در همه جای دنیا وقتی که مسافری به فرودگاه های آنها وارد می شود، به مسافران گل می دهند اما در عربستان حتی قران حجاج را هم از آنها می گیرندتبلیغات آنها هم، به لحاظ دلارهای نفتی که هزینه می کنند تاثیرگذار است. بنابراین ما هم فکر کردیم که متقابلا سفرهایی را به کشورهای مختلف داشته باشیم و با مقامات آن کشورها و افکار عمومی آنها مستقیما مسائل فیمابین ایران و عربستان را مطرح کنیم.

  پیش از سفر به ترکیه به عراق هم رفتیم و با مقامات آن کشور و رسانه های عمومی آن در قالب کنفرانس مطبوعاتی صحبت هایی به عمل آمد، این کار را در ترکیه هم انجام دادیم هم در آنکارا و هم در استانبول به تشریح مواضع خودمان در آن دو دوره مذاکرات میان ایران و عربستان پرداختیم که نتیجه خوبی را هم داشت.

معتقدیم که اگر مردم و مسئولان کشورهای مختلف حرف های سعودی ها را می شنوند حرف ما را هم بشنوند.

در ترکیه علاوه بر ملاقات ها و کنفرانس مطبوعاتی که برگزار کردیم با دو شخصیت شیعه و سنی تاثیرگذار و صاحب فکر صحبت کردیم،  برای آنها جالب بود که بین ما و عربستان در مساله حج چه گذشته است.

به طور مثال برای آنها گفتیم که ما از سعودی ها خواستیم امنیت حجاج ما را در آن کشور تضمین کنند، خب این همه حاجی سال گذشته کشته شد به چه دلیل؟ خوشبینانه ترین نظر این است که عدم کفایت و بی مبالاتی مسئولان برگزاری حج عربستان دلیل این امر بوده است.

چه تضمینی است برای اینکه حجاج ما بروند و سالم برگردند؟! و یا اینکه با توجه به بد رفتاری که سعودی ها نسبت به حجاج ما در فرودگاه های آن کشور داشته اند ما از آنها احترام و اکرام حجاج مان را خواستیم و به آنها گفتیم شما چرا این اندازه به حجاج بی احترامی می کنید؟

در برخی کشورها شاهدیم وقتی که مسافر به فرودگاه های آنها وارد می شود، به مسافران گل می دهند اما در عربستان حتی قران حجاج را هم از آنها می گیرند. لپ تاپ و موبایل آنها را توقیف می کنند و احیانا دیگر پس نمی دهند.

عکس های شخصی و خانوادگی آنها را می بینند و پاک می کنند.  با چه حقی این کارها را انجام می دهند؟ ما به آنها این را گفتیم که شما حق ندارید چنین بد رفتاری را با حجاج ما داشته باشید.

ما به آنها گفتیم که گزارش کشتار فاجعه منا را به ما بدهید. گفتیم دیه جانباختگان حوادث سال گذشته را می خواهیم، احترام و اکرام حجاج  را می خواهیم، تضمین جان اینها را می خواهیم و از همه مهمتر وقتی روابط سیاسی با یکدیگر نداریم باید از حمایت های کنسولی برخوردار باشیم شما باید اجازه بدهید در ایام حج تعدادی از مسئولان کنسولی ما حضور داشته باشند که در صورت فوت شدن، گم شدن و یا مواردی از این دست که هر ساله هم اتفاق می افتد، روال اداری و دیپلماتیک آن را انجام دهند.

واکنش شخصیت های خارجی چه بود؟ یعنی زمانی که حقیقت را از زبان شما شنیدند چه گفتند؟

وقتی آن موارد را توضیح دادیم آنها تعجب کردند، به آنها گفتیم این کار سعودی ها سیاسی است و بهانه ای است که می خواهند ایران در حج حضور نداشته باشد.

بنا داریم که به چندین کشور دیگر هم برویم و همین موضوعات را مطرح کنیم. چندی پیش آقای قاضی عسگر نماینده ولی فقیه در سازمان حج و زیارت سفری به هند داشتند و به تشریح مسائل مطرح شده میان ایران و عربستان پرداختند و الان هم که ما با یکدیگر صحبت می کنیم در مالزی به سر می برند و در این کشور هم قرار است با مسئولان و افکار عمومی آن کشور صحبت هایی داشته باشند.

اشاره کردید که هنوز سعودی ها گزارشی از فاجعه منا را به ایران ندادند، مگر می توان تصور کرد با آن همه دوربین های نظارتی که در سطح شهرها دارند تاکنون موفق به کشف علل اصلی آن فاجعه نشده باشند؟

آنها می دانند که هر چه بگویند در نهایت باید در قبال افکار عمومی دنیا پاسخگو باشند، آنها دوربین های بسیاری دارند که در مساجد و محوطه ها و دیگر جاهای شهر نصب کرده اند و تشریفات و تشکیلات عظیمی در این رابطه وجود دارد و از ثانیه های حضور حجاج در ایام حج به خوبی آگاهند.

سعودی ها سالن های بسیار بزرگی دارند که جمعیت بسیار زیادی از افسران و ماموران آن کشور لحظه به لحظه اوضاع و شرایط را رصد می کنند به طوری که اگر یک ایرانی با یک الجزایری در گوشه ای از مسجد النبی با هم حرف بزنند می بینند، می روند و مچ آنها را می گیرند که چرا با یکدیگر صحبت می کنید.

ما به آنها گفتیم چه اشکالی دارد اگر دو نفر از کشورهای مختلف بعد از زیارت و نمازشان بخواهند با هم صحبت هایی داشته باشند، مگر نه این است که حج وسیله آشنایی مسلمانان با یکدیگر و کنگره عظیم جهان اسلام است؟ و یکی از اهداف آن این است که مسلمانان از حال یکدیگر باخبر شوند، ولی گویا اصلا سعودی ها به چنین مسائلی معتقد نیستند و می گویند که نباید خارجی ها با یکدیگر صحبت کنند.

در خصوص فاجعه منا اصلا حرفش را هم نمی زنند برای اینکه تعداد کشته شدگان چند هزار نفر است و اینها ظاهرا پول های خود را برای هزینه کردن در جاهای دیگری نیاز دارندسعودی ها معتقدند حجاج به اینجا بیایند، زیارت کنند، دعا کنند و بروند. اگر کتابی در دست شما برای دعا باشد، از طریق دوربین می بینند، آن را از شما گرفته و گاهی فرد مذکور را دستگیر می کنند. بنابراین با چنین سیستمی که دارند آیا نتوانسته اند متوجه شوند که آن اتفاق چگونه حادث شده است؟ یا اینکه آن خیابان چطور بسته شد؟ چگونه آن دومینوی انسانی ایجاد شد که منجر به کشته شدن هزاران نفر از حجاج شد؟

قطعاً می توانند و می دانند چه شد و چه گذشت. اما بنا به دلایلی از افشای آن خودداری می کنند، آمارها از تعداد جانباختگان فاجعه منا در سال گذشته بالای ۷ هزار نفر را نشان می دهد اما خودشان معتقدند تنها ۷۰۰ نفر کشته شدند.

 این نکته را بگویم که فقط از کشورهای پاکستان و نیجریه خیلی بیشتر از ما در این حادثه قربانی دادند. ایران در مجموع دو حادثه فاجعه منا و سقوط جرثقیل ۴۷۵ شهید داده است و مطالبه ما این بوده و خواهد بود که حداقل باید دیه کشته شدگان ما را بدهند.

 در رابطه با حادثه مکه و سقوط جرثقیل آنها گفتند که غرامت می دهیم ولی هنوز نداده اند و معتقدند آن مساله فنی بوده و ما با مدیر شرکت مسئول برخورد کردیم ولی در حادثه منا چنین چیزی را نگفتند و زیر بار قبول مسئولیت آن نرفته اند.

اما همان گونه که گفتم در خصوص مساله اول قبول کردند که مقصرند و دیه کشته شدگان را پرداخت خواهند کرد اما در خصوص فاجعه منا اصلا حرفش را هم نمی زنند برای اینکه تعداد کشته شدگان چند هزار نفر است و اینها ظاهرا پول های خود را برای هزینه کردن در جاهای دیگری نیاز دارند.

سیاست خارجی دولت فعلی را چگونه ارزیابی می کنید و آیا به نظر شما با توجه ویژه به مذاکرات هسته ای تمرکز دولت از رصد و تاثیرگذاری فعالانه در منطقه کاهش پیدا نکرده است؟

چندان با طرح این سوال در این قالب موافق نیستم چرا که همان گونه که در اوایل عرایضم گفتم مساله سیاست خارجی یک موضوع فراجناحی است و با این دولت و آن شخص تغییری نمی کند، وزارت امور خارجه تنها مسئول اجرای سیاست هاست و در اجرا شاید در مواقعی شاهد کندی و یا سرعت عمل باشیم ولی راهبرد سیاست خارجی تغییر نکرده و نخواهد کرد.

چرا ایران نتوانست و یا نخواست مانند عربستان در سازمان همکاری اسلامی اجماعی را به نفع خود به دست آورد و همگرایی را میان کشورهای منطقه ایجاد کند؟

واقعیت این است که سعودی ها یکی یکی همه تیرهای خود را علیه ما شلیک کرده و گویی گمان نمی کنند روزی فرا خواهد رسید که این رابطه مجدد خوب شود. انسان عاقل نباید هر چه تیر دارد پرتاب کند، طبیعی است که در روابط کشورها اختلافاتی پیش می آید اما باید در نظر بگیریم که ایران و عربستان دو کشور بزرگ اسلامی در منطقه هستند و همگرایی و واگرایی فی مابین آنها در مسایل منطقه و جهان تاثیرگذار است.

عربستان اهمیتش به وجود مسجد النبی، مسجد الحرام و قبور ائمه و پیامبر خداست که در آنجا هستند و ایران اسلامی هم که مشخص است و دنیا روی آن به عنوان یک ظرفیت بین المللی و منطقه ای که موازنه قدرت را به نفع خودش به هم زده حساب می کند.

هر روز یک سخنرانی یا یک مقاله از طرف غربی ها علیه موارد نقض حقوق بشری که توسط سعودی ها انجام می گیرد در محافل سیاسی غربی مطرح می شود و عربستانی ها از این موضوع بسیار ناراحت هستندحالا به همین دلیل سعودی ها بجای همکاری با ما علیه ایران تحریک شده و اقدام می کنند و در این راستا هم کاری نبوده که انجام نداده باشند، یکی همین بود که اشاره کردید، یعنی در سازمان کنفرانس اسلامی علیه ایران چند قطعنامه صادر کردند، البته من خبر دارم که وزارت امور خارجه تمام تلاش خودش را انجام داد که جلوی چنین اتفاقی را بگیرد اما وقتی کسی(دولتی) در آنجا معاون وزیر خارجه ما را حمایت نمی کند خوب این به دلیل آن است که سعودی ها همه را خریده بودند و در سطح کارشناسی، وزرای خارجه و یا اجلاس روسای جمهور هم وضعیت  به همین ترتیب بوده است.

 بنای نظام بر این بود که در کنفرانس مذکور شرکت داشته باشیم و لذا شرکت هم کردیم.  برخی گفته اند چرا ایران در آن اجلاس شرکت کرد؟ همان طور که گفتم این تصمیم نظام بود نه تصمیم وزارت خارجه.

بنابراین سعودی ها این ناروایی و ظلم بزرگ را در حق ما انجام دادند و به قول خودشان موفق شده اند که توانستند علیه ما چند قطعنامه صادر کنند و البته مصوبات آن قطعنامه ها هم ضمانت اجرایی ندارند.

این را به شما می گویم که امروز یا فردا آثار شکست های سعودی ها را در سوریه و عراق شاهد خواهیم بود در این تردید نکنید، در حال حاضر هم آنچه علیه ما انجام می دهند به خاطر ناکامی هایی است که در منطقه دارند. آنها یک روزی می خواستند بشار اسد را سه روزه کنار بگذارند و الان ۵ سال است که هر چه پول خرج می کنند نتیجه ای که می خواهند را به دست  نمی آورند.

بنابراین فکر می کنم این ناروایی، به این شکل که آنها مجبور خواهند شد به سوی ایران بازگردند به زودی جبران می شود. همان طور که می دانید هر روز یک سخنرانی یا یک مقاله از طرف غربی ها علیه موارد نقض حقوق بشری که توسط سعودی ها انجام می گیرد در محافل سیاسی غربی مطرح می شود.

خب عربستانی ها از این موضوع بسیار ناراحت هستند چرا که می بینند هم بسیار خرج می کنند و هم در مجموع حیثیتی برای آنها در دنیا نمانده است.

درست است که جان و مال مسلمانان را به هدر داده اند ولی بدانند این کشتاری که در منطقه به راه انداخته اند نتیجه ای در بر نخواهد داشت و همان گونه که تا به حال تمامی توطئه های قبلی آنها بی نتیجه بوده،  توطئه های اخیر آنها هم بی نتیجه خواهد ماند.

ما امیدواریم عقلای آنها هر چه زودتر به اشتباهاتی که داشتند پی برده و مجدد به سمت ایران بازگردند و درصدد جبران اشتباهات خود برآیند.

در خصوص این جمله رهبری که گفته اند اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، نظرتان چیست.  

معتقدم که فرمایش ایشان مانند پیش بینی های امام راحل (ره) تحقق پیدا خواهد کرد.

جا دارد که یک خاطره کوتاهی را تعریف کنم که مرتبط با این موضوع است. یک روزی  خدمت حضرت امام (ره) رسیدم و گزارشی از روابط دو جانبه میان ایران و کویت را تقدیم امام کردم، ایشان گفتند به این شیخ کویت بگو اگر این جانور (صدام) جان بگیرد به شما حمله‌ می کند. من هم همین جمله را به شیخ کویت گفتم و او در پاسخ تأکید کرد که هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد.

حضرت آقا با دید وسیعی که روی مساله بیداری اسلامی و جوشش و خروش نهضت اسلامی دارند، اینگونه تحلیل می کنند که اضمحلال رژیم صهیونیستی را در ۲۵ سال آینده می بینندبعد از مدتی دیدیم که صدام به کویت حمله کرد و من خواستم نامه‌ای سرگشاده بنویسم و به شیخ کویت یادآوری کنم که آن جمله را از طرف امام (ره) به شما گفته بودم، دیدید که محقق شد، اما به دلیل آنکه مسئولیتی در وزارت خارجه داشتم، این کار را نکردم.

ببینید حضرت امام (ره) در خصوص برخی کشورها مطالبی را گفته‌اند که محقق شده است.  فرمایش حضرت امام (ره) را در خصوص شوروی و یوگوسلاوی و سرنوشتی که آن دو به آن گرفتار آمدند را بینید، یعنی هر کس به یاری صدام آمد و علیه ایران قد علم کرد، به نحوی مضمحل شد.

حالا حضرت آقا هم می‌فرمایند که من دارم می‌بینم که رژیم صهیونیستی تا ۲۵ سال آینده نابود خواهد شد. این جمله حضرت امام را هم به خاطر داشته باشند که فرموده‌اند هر کس یک سطل آب به روی این رژیم بریزد، اسرائیل را آب خواهد برد. بنابراین بعید نیست این مسلمانانی که مثل آتش زیر خاکستر ساکتشان کرده اند، روزی فوران کنند و هر کس یک سطل آب به روی اسرائیل بریزد و سیل آن را ببرد.

چرا ما از قدرت مردم و مسلمانان جهان باید غافل شویم و بگوییم که کار تمام است و دیگر کسی نمی تواند در مقابل اسرائیل و استکبار ایستادگی کند. الان مسلمانان آتش زیر خاکستر هستند، امام (ره) فرمود سر نیزه ها را از روی سر مردم بردارید و ببینید اینها چه می کنند.

حضرت آقا با دید وسیعی که روی مساله بیداری اسلامی و جوشش و خروش نهضت اسلامی دارند، اینگونه تحلیل می کنند که اضمحلال رژیم صهیونیستی را در ۲۵ سال آینده می بینند. همان گونه که امام نابودی شوروی و حمله صدام به کویت را می دیدند. بنابراین دیدیم که رهبران ما با دوراندیشی ها و چشم بازی که دارند تحلیل می کنند و غیب گو نیستند و این تعبیر آقا هم شدنی است و اتفاق خواهد افتاد.

 شما اشاره کردید که تروریست ها دامن عربستان را گرفته اند حالا این موضوع می تواند در مورد اسرائیل هم صدق کند و روزی آنها هم از تروریست ها ضربه بخورند؟

گروه های تروریستی که امروز می بینید به فرانسه و بلژیک حمله می کنند به عنوان یک تهدید برای جهان غرب محسوب می شوند، اگر دست شان برسد به اسرائیل هم ضربه وارد خواهند کرد. حالا چرا این کارها را انجام می دهند؟ برای اینکه حامیان تروریست ها که از این گروه ها حمایت های اطلاعاتی، مالی و ... می کنند پشت صحنه، سیاسی کاری انجام می دهند و جاهایی هم اینها را رها می کنند و مجبورند بگویند که این گروه ها تروریستی هستند.

داعشی ها و دیگر تروریست ها هم یک ضربه به آنها می زنند و پیام شان این است که حواس تان باشد شما خودتان ما را به وجود آوردید اگر دوباره سخنان و تحرکاتی از این دست داشته باشید،  منافع بیشتری از شما را مورد تهدید قرار خواهیم داد.

 دولت های غربی و اسرائیلی ها مجبورند در محافل بین المللی اینگونه مطرح کنند که داعش تروریست است بنابراین طبیعی است که داعش به آنها ضربه می زند و منافع آنها را تهدید می کند که ما هر چه هستیم ساخته و حمایت شده شماییم و اگر قرار باشد مورد بی مهری قرار بگیریم به شما لطمه می زنیم.

پول،  امکانات و آموزش تروریست ها از طرف چه کسانی تامین می شود؟

امروز فرماندهان داعش اکثرا ژنرال های صدام هستند و نیروهای پیاده نظام آن از ۸۳ کشور دنیا هستند و در میان آنها نیروهای چشم آبی انگلیسی زبان هم کم نیستند. حالا باید دید که چرا آنها که در کشورهای خود به راحتی زندگی می کنند،  به سوریه و عراق رفته و به داعش ملحق می شوند؟

 طبیعی است که پول عربستان و حمایت های ترکیه و مدیریت کشورهای استکباری با تشویق صهیونیست ها، موجب بروز و ظهور تروریست ها شده است یک دلیلش آن است که این جوانان نوعاً فرزند مهاجرانی هستند که در کشورهای اروپایی بزرگ شده اند و به عنوان شهروند درجه دو تحقیر شده اند و این تحقیر زمینه عکس العمل آنها شده است.

به عبارتی دیگر دولت های غربی آنها را در مدارس، دانشگاه ها و محیط کار تحقیر می کنند و همچنین عده ای دیگر از آنها در کشورهای خود بیکارند و وقتی حقوق های گزافی که داعشی ها به سربازان خود می پردازند را می بینند جهت عضویت در آن گروه راغب می شوند.

                                                               سوال اساسی این است که این پول ها را تروریست ها از کجا می آورند  و آموزش های آنها در کجاست؟ چگونه وارد عراق و سوریه می شوند؟ طبیعی است که پول عربستان و حمایت های ترکیه و مدیریت کشورهای استکباری با تشویق صهیونیست ها، موجب بروز و ظهور آنها شده است.

حالا چرا این اقدامات را انجام می دهند برای آنکه جبهه مقاومت را تضعیف کرده و امنیت اسرائیل را بیشتر تضمین کنند. اگر همین امشب بشار اسد پیامی بدهد و آن را اعلام رسمی هم نکند مبنی بر اینکه ما هم مثل دیگر کشورهای عربی می خواهیم با جبهه استکبار و اسرائیلی ها رابطه داشته باشیم بلافاصله بشار انسانی خوب، دموکرات و محبوب تلقی می شود، حتی اگر این را اعلام نکند که ما دوست صمیمی اسرائیل می شویم آنها می گویند باشد اگر اینگونه است پس تو انسان خوبی هستی و بر سر قدرت بمان.

بنابراین علت اینکه می خواهند او را بزنند و از قدرت کنارش بگذارند به این خاطر است که او مقابل اسرائیل و رژیم صهیونیستی ایستادگی کرده وگرنه چطور می شود نظام سوریه را دموکراتیک ندانند و برخی از دولت های عربی که معلوم الحال هستند و حتی رنگ یک انتخابات را هم به خود ندیده اند دموکرات و مدافع حقوق بشر محسوب شوند. غرب جوابی برای این تناقض بزرگ ندارد.

همچنین این را اضافه کنم که آنها، چاهی کنده اند که روزی در آن افتاده و غرق خواهند شد و آن روز دیر نیست.