به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شهرزاد چاه» نوشته مژده ساجدین به تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
داستان این رمان درباره زن جوانی است که در تهران زندگی می کند. در این داستان، دایه پیر زن جوان، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشهای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می گذرد، روایت می کنند.
بستر مکانی این رمان، تهران و روستایی در گیلان به نام«سیاه آتش است. همچنین بخشهایی از داستان «شهرزاد چاه» در گوشههایی از کشور هند جریان دارد. اتفاقات این رمان به یکدیگر پیوسته بوده و روابط و حوادث، در کنار یکدیگر، مانند قطعات پازل، این داستان را می سازند.
مژده ساجدین نویسنده گیلانی است که پیش از این، مجموعه داستانهای «بی رفت، بی برگشت» و «خواهران چاه» را توسط نشر زاوش و انتشارات فرهنگ ایلیا به چاپ رسانده است.
در قسمتی از رمان «شهرزاد چاه» میخوانیم:
کنار باغچه میایستم و با نوک دمپایی به آجرهای ختایی میکوبم. گلهای بی حوصله مثل ورق کتابهای قدیمی قهوهای شدهاند و اینها میخواهند خانهای مدرن بسازند. زیبا. ولی حتما بدون زنبقهای سفید کنار خرندهای آجری. لابد پرنده سفید وسط آبنما دیگر مد نیست و به هر حال هیچ خانه جدیدی انجیر شصت ساله ندارد.
صدای شهریار مردد به گوش می آید: «یک موضوع خیلی غریب هست، اگر ناراحت نمیشوید... یک طرف صورت خانم نیلو...»
«سوخته بود. در بچگی. چه چیزی غریب است؟»
«عرض میکنم. بعد از فوتشان، یعنی وقتی پیدایشان کردیم، خوش رنگ و رو شده بودند. یعنی آن طرف سوخته سالم به نظر می رسید. کاملا سفید و یکدست.»