به گزارش خبرنگار مهر، براساس آخرین آمارهای رسمی کشور، کمتر از دو سوم جمعیت در سن کار کشور فعالیت اقتصادی داشته و مابقی تنها مصرف کننده هستند. نسبت اشتغال فعلی کشور که به زبان ساده می گوید چند درصد جمعیت واقع در سن کار، شاغل هستند، نشان می دهد که تنها ۳۳.۲ درصد کل جمعیت در سن کار کشور، فعالیت اقتصادی داشته و مابقی از طریق آنها روزگار میگذرانند.
کارشناسان معتقدند در کشورهای پیشرفته و مناطقی از جهان که در مسیر توسعه قرار داشته و یا امروز توسعه یافته شناخته می شوند، میزان فعالیت اقتصادی کل جمعیت و نسبت اشتغال به مراتب بالاتر از ایران است اما سئوالی که در این بین وجود دارد، این است که اگر به یکباره میلیونها نفر از جمعیت کشور به دلایلی مانند تصمیم به بهبود اوضاع اقتصادی و یا رفع نیازهای مقطعی مالی تصمیم به کار بگیرند، آیا اقتصاد ایران توان جذب و به کارگیری آنها را دارد و یا خیر؟
در شرایط فعلی پاسخ به این سئوال منفی است، چرا که با وجود غیرفعال بودن بیش از ۲۷ میلیون زن و بالای ۱۲ میلیون مرد، اقتصاد ایران توان اشتغال زایی برای حدود ۳ میلیون متقاضی کار را ندارد و علاوه بر آن، بیش از ۲ میلیون نفر نیز دارای اشتغال ناقص بوده که هر لحظه خطر بیکاری آنها می رود و ۱.۶ میلیون نفر هم از یافتن شغل دلسرد شده اند.
در عین حالی که باید وجود میلیونها نفر در سن کار را نوعی فرصت برای کشور تلقی کنیم، نبود زمینه اشتغال و فعالیت اقتصادی باعث شده تا این نیروی در سن کار به تهدیدی برای اقتصاد ایران تبدیل شود، چون فعال شدن تقاضای کار بخشی از ۴۰ میلیون ایرانی غیرفعال می تواند به یکباره مسئله بیکاری را بسیار پیچیده تر و نرخ آن را به چند برابر فعلی افزایش دهد.
جمعیت در سن کار؛ تهدید یا فرصت؟
اینکه اوضاع یافتن شغل در ایران مناسب نیست و جوانان بسیاری مدتها در انتظار دریافت یک پذیرش شغلی در نوبت می مانند می تواند دلیل موثری در کاهش محسوس میزان تقاضا برای فعالیت اقتصادی از سوی جامعه باشد. اگر شرایط فعالیت اقتصادی و کسب درآمد بیشتر و بهتر از طریق فعال سازی ظرفیت های غیرفعال فعلی، چذب سرمایه گذاری های جدید داخلی و خارجی و مانند آن فراهم شود، این امکان وجود دارد که درخواست برای کار و فعالیت نسبت به امروز بیشتر شود.
به بیان ساده تر، اگر امکان اشتغال برای افراد بیشتری فراهم و مهیا شود، احتمالا بخشی از ظرفیت غیرفعال نیروی انسانی کشور تصمیم به بازگشت برای انجام فعالیت های اقتصادی بگیرند؛ بنابراین نبود فرصت اشتغال، اطلاع مردم از وجود این شرایط، ریسک بالای فعالیت های اقتصادی و امکان شکست در راه اندازی کسب و کار و دلایلی از این دست باعث شده تا امروز کشور کمتر از یک سوم جمعیت در سن کار خود را برای ارتقای سطح تولید ملی و به گردش در آوردن چرخ های اقتصاد در اختیار داشته و مابقی غیرفعال باشند.
هرچند در تمامی کشورهای دنیا بخشی از نیروی در سن کار ممکن است غیرفعال باشند اما اینکه در ایران میلیونها نفر از کسانی که در سنین کار قرار دارند و به دلیل ناتوانی در یافتن شغل و یا احتمال شکست در جستجوی کار، خانه نشینی را به فعالیت اقتصادی ترجیح داده اند، به دلیل ضعیف بودن پایه های اقتصادی کشور و ناتوانی بنگاه ها در جذب تقاضاهای شغلی است.
شاید بنا به دلایل مطرح شده و کوچک بودن ظرفیت جذب نیروی انسانی در اقتصاد ایران، دولتها به عنوان سیاست گذاران اصلی در این عرصه ترجیح دهند که میلیونها نفر از جمعیت غیرفعال در همان شرایط باقی مانده و تقاضایی برای شغل نداشته باشند، چون دولتها در طول دهه های اخیر در ایجاد اشتغال برای ۲ تا ۳ میلیون متقاضی کار ناموفق بوده اند، حال چگونه باید انتظار داشت فعال شدن یکباره میلیونها تقاضای جدید کار مورد استقبال دولتها قرار گیرد؟
برخی کار ندارند اما درآمد دارند!
در عین حال، این مسئله مطرح است که گروهی از جمعیت ایران دارای درآمد هستند ولی کار نمی کنند. به بیان دیگر، بخشی از جمعیت کشور وجود دارند که دارای درآمد ماهیانه بوده اما شغلی ندارند و فعالیت اقتصادی آشکاری انجام نمی دهند. در این گروه بازنشستگان و گروههای تحت حمایت برخی سازمانها مانند کمیته امداد و بهزیستی قرار نمی گیرند و تاکید بر وجود گروه هایی است که دارای درآمدهای پنهان، واسطه گری، دلالی، مشاغل غیررسمی و مانند آن هستند.
بررسی وضعیت استانها نشان می دهد که چهارمحال و بختیاری با ۲۷.۶ درصد، سیستان و بلوچستان با ۲۷ درصد، کرمانشاه با ۳۰ درصد، کهگیلویه و بویراحمد ۲۸.۹ درصد و لرستان با ۳۰.۲ درصد؛ کم کارترین استانهای کشور هستند. به بیان ساده تر، در این مناطق از کشور به دلایلی مانند نبود فرصتهای شغلی، بافت فرهنگی، بالا بودن تعداد زنان غیرفعال و مانند آن تعداد شاغلان نسبت به سایر مناطق کشور پایین تر است.
با وجود اینکه در سایر مناطق کشور هم اوضاع اشتغال جمعیت در سن کار چندان تعریفی ندارد اما در اردبیل ۳۶.۷ درصد جمعیت در سن کار شاغل بوده، ۳۵.۲ درصد جمعیت خراسان شمالی، ۳۵.۱ درصد گیلان، ۳۶ درصد در مازندران، ۳۵.۵ درصد هرمزگان و ۳۶.۵ درصد جمعیت در سن کار استان یزد فعالیت اقتصادی دارند و از این حیث استانهای یاد شده دارای بالاترین آمار فعالیت اقتصادی و اشتغال جمعیت در سن کار هستند.
به صورت کلی در هیچ منطقه ای از کشور، اشتغال افراد در سن کار در وضعیت مناسبی نیست و اشتغال کمتر از ۴۰ درصد افراد در سن کار در تمامی استانهای کشور نشان دهنده کمبود شدید فرصتهای اشتغال، بیکارگی بخشی از جامعه و خانه نشینی میلیونها نفر از تحصیل کرده های دانشگاهی است. نکته حائز اهمیت این است که با وجود افزایش روزافزون هزینه های زندگی و سخت تر شدن تامین معیشت، طی سالهای گذشته دستکم ۵۰۰ هزار نفر به جمعیت خانه نشین افزوده شده است.
کم کارترین و شاغلترین استانها
هم اکنون در آذربایجان شرقی ۳۴.۵ درصد، در آذربایجان غربی ۳۱.۶ درصد، در اصفهان ۳۳.۵ درصد، البرز ۳۳.۳ درصد، ایلام ۳۳.۲ درصد، بوشهر ۳۴ درصد، تهران ۳۴.۶ درصد، خراسان جنوبی ۳۱.۴ درصد، خراسان رضوی ۳۲.۷ درصد، خوزستان ۳۳.۹ درصد، زنجان ۳۴.۲ درصد، سمنان ۳۳.۵ درصد، فارس ۳۲.۷ درصد، قزوین ۳۴.۵ درصد، قم ۳۱.۸ درصد و در کردستان ۳۲.۵ درصد جمعیت در سن کار شاغل و مابقی خانه نشین و بیکار هستند.
همچنین در استان کرمان ۳۲ درصد جمعیت، گلستان ۳۱.۸ درصد، مرکزی ۳۲.۴ درصد و همدان ۳۱.۳ درصد جمعیت در سن کار اشتغال دارند. در عین حال، ذکر این نکته حائز اهمیت است که شاید بخشی از ۴۰ میلیون جمعیت خانه نشین کشور که ۲۷ میلیون نفر آنها زن هستند، ترجیح دهند فعالیت اقتصادی و اشتغال نداشته باشند اما بالا بودن تعداد غیرفعالان در ایران قطعا به نبود زمینه های اشتغال و بحران بیکاری ارتباط مستقیم دارد و این مسئله خود به تنهایی باعث خانه نشینی و انصراف اجباری بسیاری از جستجو برای شغل شده است.