خبرگزاری مهر - گروه هنر: فعالیت هنرمندان در زمینههای اجتماعی مدتهاست که در ایران و جهان به صورت جدی دنبال میشود و خوشبختانه هنرمندان کشور ما در عرصههای مختلف نیز نسبت به اتفاقات مهم جامعه خود بیتفاوت نیستند. در همین راستا میترا حجار بازیگر و کتایون جهانگیری مستندساز نیز چند سالی است که در زمینه محیط زیست و امور مربوط بدان وارد شده و سعی دارند با پیگیری این مسایل هم جامعه را نسبت به دغدغههای محیط زیستی حساستر کنند و هم در زمینههایی که دچار نقص یا فقدان قانون هستیم تلاشهایی داشته باشند.
به بهانه فعالیتهای آنها و همچنین به قتل رسیدن چند محیط بان در هفتههای اخیر به دست شکارچیان میزگردی با حضور دکتر سیدضیاءالدین خرمشاهی حقوقدان و میترا حجار و کتایون جهانگیری برگزار کردیم که در آن به مسایل مختلفی درباره اتفاقات محیط زیستی در کشورمان، نقش هنرمندان در آگاهیبخشی به مردم، نقص قوانین موجود در حمایت از محیط زیست و محیط بانان و جنگلبانان و ...پرداخته شد.
در بخش نخست میزگرد درباره نقش هنرمندان در ایجاد حساسیت و آگاهی اجتماعی نسبت به مسایل محیط زیست، افرادی که شغل محیط بانی را انتخاب می کنند و ... صحبت شد و در بخش دوم میزگرد سراغ مساله آموزش و نظام آموزشی، نقش خانواده ها، فقدان حمایت قانونی از محیط بانان و ....رفتیم و در این بخش مساله از منظر حقوقی و حساسیت های مذهبی مورد بحث قرار گرفت.
* آقای خرمشاهی در بحث قانونگذاری در این زمینه هایی که مورد بحث ما است همکاران شما چه میکنند؟
سید ضیاءالدین خرم شاهی: ما در ایران عنصر قانونی برای رعایت حقوق حیوانات نداریم. یک سری قوانین مربوط به شکار و دامپزشکی هست که هرکدام در یک حوزه محدود و در نتیجه ناکافی هستند. علت نداشتن عنصر قانونی هم این است که این موضوع هنوز به عنوان درد عمومی جامعه شناخته و مطرح نشده است. دوستان هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که بسیاری از مشکلات دیگر جامعه برخاسته از همین امر است. چنین موضوعی باید به گونهای مطرح شود که آرام آرام به یک دلمشغولی عمومی تبدیل شود.
*یعنی جامعه حقوقدانان و قانونگذاران منتظرند تا یک مساله برای دغدغه شود و بعد دست به کار شود؟ جامعه شغلی شما به عنوان پیشگام نمیتواند کاری کند؟
خرم شاهی: نه این طور نیست. ما دست به کار شدهایم و در کنار هنرمندان عزیز ما نیز سعی می کنیم به رسالت خودمان بپردازیم. در واقع این رسالت برخاسته از سواد و دانشی است که همین جامعه به ما ارزانی داشته در همین راستا جلسات تخصصی زیادی برگزار و کارهای بسیاری را انجام داده ایم. اما ما در نهایت باید این موارد را به مجلس ارائه دهیم تا دستگاه قانون گذاری آنها را به تصویب برساند. با این وجود ما برای متوجه کردن نمایندگان مردم در مجلس، نیازمند حرکات عمومی جامعه هستیم. این پویشهای مدنی باید بر مجلس تاثیر بگذارند و از طرف دیگر متخصصان علم حقوق نیز خوراک علمی را به مجلس خواهند داد. اگر این دو مورد با هم تلفیق شوند یک سری قوانین خوب متولد می شود. من اصلا از اجرای قانون حمایت از حقوق حیوانات، منع حیوان آزاری و مسائل دیگر ناامید نیستم زیرا بالاخره باید از یک جایی شروع کنیم. هر چند یک مدت چنین قوانینی را نداشتهایم اما باید تلاش کنیم تا از این پس آنها را بدست بیاوریم و کشور را از این قوانین بهرهمند و برخوردار کنیم.
گاهی در برخی از جلسات هنگامی که با دوستان حاضر در جلسه در این قبیل مسائل صحبت میکنیم بسیاری از آنها میگویند وقتی چنین قوانینی اجرا نمیشوند به چه دردی میخورند؟ اما به نظرم داشتن چنین قوانینی از بی قانونی بهتر است. از طرفی ما وظیفه خودمان را انجام میدهیم. وظیفه اجرای قانون هم با دستگاه مجری است، زیرا در غیر این صورت همان پویشهای مردمی برای اجرایی شدن آنها فشار وارد میکنند. هرچند امروز بهانه دارند که ما مبنای قانونی برای برخورد نداریم اما در آینده با رفع این بهانه، دیگر اجرایی شدن آن الزامی میشود. ما برای ساختن این فرهنگ عمومی، راهکارهایی را اندیشیدهایم و پیشنهادهایی هم داده ایم. برای مثال وزارت آموزش و پرورش باید هر متن درسی، تصویر و شعری که در کتابهای درسی متضمن حیوان آزاری است حذف کند. ما از این موارد در کتب درسی بسیار داریم. باید جایگزین چنین مواردی، مسائل دیگری شود که به ارتباط صمیمانه حیوان با انسان کمک میکند، زیرا به هر حال بچهها تاثیر میپذیرند.
در حال حاضر بسیاری از روانشناسان معتقدند که بیشترین موارد حیوان آزاری از سوی کسانی است که در کودکی خود مورد خشونت قرار گرفته اند. افرادی که در کودکی کتک خورده اند، این خشونت به صورت یک عقده در درونشان باقی مانده است و حالا می خواهند این خشم را روی یک چیز دیگر پیاده کنند. آنها معمولا این عقده را روی خواهر برادرهای کوچکتر و اگر نشد روی حیوان خانگی پیاده می کنند و بعد رفته رفته به حیوان غیرخانگی انتقال می دهند. پس ما باید آن زمینه را از بین ببریم. وعاظ و روحانیون محترم باید بر منابر و در تکایا و مساجدی که حضور پیدا می کنند این مباحث را مطرح و جنبه شرعی آن را حتما تبیین کنند. ما آیات، روایات و احادیث بسیاری داریم که مومنان را به حسن رفتار با حیوانات و طبیعت توصیه و تاکید کرده اند.
* به نکته خوبی اشاره کردید؛ نقش عالمان دینی و تاثیری که بر مردم جامعه دارند و همچنین نگاه دین اسلام به مهربانی با طبیعت و موجودات زنده. چرا امروزه در جامعه ما برخی مهربانی کردن با حیوانات را کاری غربی و حتما مقابل دین می دانند؟
خرم شاهی: اسلام دینی نیست که به دنبال خشونت و تایید و ترویج رفتارهای توام با زبری با محیط زیست باشد. قول، فعل و سیره حضرات معصومین علیهم السلام برای ما حجیت دارد. ما در این سه مورد هیچگاه رفتار توام با خشونت و آزار نسبت به حیوانات و طبیعت را نمیبینیم. خوشبختانه اخیرا بعضی از روحانیون عالیرتبه با تکیه بر آیات، روایت و احادیث، کتابهایی در باب رعایت حقوق حیوانات در اسلام تالیف کرده اند. میخواهم عرض کنم که این تلاشها در حوزه علمیه هم شروع شده است. رسانه ملی ما نیز حتما باید در این زمینه کار کند و در این رابطه میتواند از ولهها و برنامههای مختلف بهره بگیرد، اما ما در حال حاضر خلاف این موضوع را در رسانه ملی می بینیم. شوربختانه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی نشات گرفته از رسانه ملی است. برای مثال اگر در ایران امروز، هنوز کسی حاضر به سرمایه گذاری جدی در مسائل مختلف نیست، بخاطر این است که سرمایه دار در همه این سال ها در رسانه ملی «زالو صفت» معرفی شده است. وقتی که می گویند سرمایه دار زالو صفت است، چه انتظاری می توان داشت؟ وقتی در رسانه ملی ما یک فرد بدکردا و یا یک قاچاقچی مواد مخدر همواره در حالی به تصویر کشیده میشود که سگ و گربه دارد در واقع بازگوکننده این امر است که نگهداری از حیوان خانگی نابهنجار و یک عمل مذموم و ناپسند است و رسانه ملی ما به این مساله دامن می زند. چرا وقتی که ما می خواهیم چهره یک عنصر نامطلوب و انسان بد را به تصویر بکشیم حتما باید او را سوار بر اسب نشان دهیم؟ یا تفریح او را اسب سواری بدانیم؟ این کار ها یا بد سلیقه گی و نادانسته است و یا آگاهانه که در هر صورت نتیجه آن یکی است و آنهم زیان دیدن جامعه.
رفتار توام با مهربانی با حیوانات و طبیعت باید از زوایای مختلف بررسی شود و همه ما باید برای تحقق این امر دست در دست هم دهیم. به نظرم همه باید به اندازه سهم خود به محیط زیست کمک کنند. آموزش و پرورش، رسانه ملی، حوزه علمیه، جامعه حقوقدانان، جامعه هنرمندان، جامعه فرهنگیان همه و همه باید کمک کنند و باید به جایی برسیم که به عنوان مثال حتی اگر یک معلم نسبت به حیوان رفتار بسیار بدی از خودش بروز بدهد از جایگاه تدریس محروم شود و به این نتیجه برسند که او صلاحیت انجام کار معلمی را ندارد. برای مثال وقتی کسی مشروب الکلی مصرف کند، شایستگی و صلاحیت رانندگی ندارد. پس وقتی یک معلم هم رفتار بدی نسبت به حیوانات نشان میدهد صلاحیت راهبری یک کلاس آموزشی را ندارد و نمیتواند یک کلاس ۴۰ نفره را هدایت کند. ما باید بپذیریم که معلمهای ما تنها دروس عادی را تدریس نمی کنند بلکه آنها الگوی رفتاری بچهها هستند. چندی قبل یکی از معلمان در کلاس و مقابل چشم دانش آموزان یک خرگوش را زنده زنده تشریح کرده بود. بچه ها با دیدن چنین تصاویری خشونت با حیوانات را از معلم خود میآموزند و همان عمل را تکرار میکنند. این موارد باید به نگرانی عمومی جامعه تبدیل شود تا در ۱۰ سال آینده آثار آن دیده شود. ما تجربه خوبی از وادار کردن مردم به استفاده از کمربند ایمنی خودرو داشتیم و تا وقتی این اجبار نبود، هیچکس از کمربندهای ایمنی استفاده نمیکرد، اما در حال حاضر هنگامی که ما میخواهیم پشت فرمان بنشینیم به صورت ناخواسته قبل از حرکت کمربندمان را می بندیم. باید این فشار و قوه قاهره دستگاه حکومتی روی دیگر موضوعات اجتماعی نیز باشد. تا وقتی که چنین فشاری وجود نداشته نباشد همین آش و همین کاسه است و تلاشهای تمام تلاشگران این عرصه نمیتواند کمک جدی کند.
* خود شما در جامعه همکارانتان این دغدغهمندی و حساسیت را میبینید؟
خرم شاهی: به صورت عمومی این دغدغهمندی وجود ندارد اما من امیدوارم که متولیان کانون های وکلا، سردفتران، کارشناسان رسمی و جامعه حقوقی کشور این موضوع را در دستور کار قرار دهند و به آن بپردازند. باید اساتید حقوق از وزارت آموزش عالی بخواهند که حتما در رشته حقوق به صورت الزامی و اجباری دو واحد حقوق حیوانات قرار گیرد. در حال حاضر چنین درسی را نداریم. به یاد دارم سالی که من در مقطع کارشناسی حقوق فارغ التحصیل شدم مقارن با اتمام دوران جنگ بود. آن زمان از ما خواستند که دو واحد اضافه پاس کنیم و آن دو واحد مربوط به حقوق مفقودالاثران بود. با توجه به اینکه تا پیش از جنگ مفقود الاثر نبود و یا بسیار اندک وجود داشت، جامعه نیاز به مبانی حقوقی قدرتمندی برای این موضوع نداشت اما با وقوع جنگ، تعداد زیادی مفقودالاثر شده بودند که باید درباره آنها تعیین تکلیف می شد. در آن زمان جامعه حقوقی هم از منظر داشتن دانش غایبان و مفقود الاثران، فقیر بود. به همین ترتیب به ما این دانش را آموزش دادند و آن خلا پر شد. امروز هم باید خلا نداشتن آموزش کافی در حوزه حقوق حیوانات به رشته حقوق اضافه شود. سازمان برنامهریزی درسی باید این کار را انجام بدهد و محتوای درس آن را تدوین کند. درواقع باید دو واحد حقوق حیوانات و محیط زیست به رشته حقوق اضافه شود. به نظرم این کار شدنی است. امیدوارم جامعه حقوقی اعم از اساتید دانشگاه، سردفتران، وکلا، قضات، کارشناسان همه این موضوع را در دستور کار قرار دهند و به جایی برسیم که حیوانات هم یکی از عناصر چرخه حیات تلقی شوند. در این صورت رعایت نکردن حق حیوان منتهی به همین عارضه برای خود انسان میشود.
ضمنا من به دلیل اینکه باید در دیداری دیگر حاضر شوم اجازه می خواهم جمع شما را ترک کنم.
* از شما برای حضورتان در این نشست و مباحث مهمی که مطرح کردید تشکر می کنم. به امید اینکه به زودی شاهد اتفاقات خوبی در زمینه مسایل حقوقی محیط زیست باشیم.
جهانگیری: متاسفانه تصویب قوانین حمایت از حیوانات دغدغه برخی از مجلسی ها نبوده و با تمام اتفاقاتی که تا به حال رخ داده، شاهد حرکتی در این باب در مجلس نبوده ایم. ما می دانیم بسیاری از مردم خواستار تصویب این قوانین هستند ولی نمی دانیم چرا نمایندگانِ مردم این خواسته را جدی نمی گیرند.
ادامه دارد...