خبرگزاری مهر-گروه هنر-نغمه دانش آشتیانی: این روزها کم کم خبرهایی مبنی بر اینکه فیلمهایی که دارای سرگروه اکران هستند در گروه سینمایی «هنر و تجربه» هم روی پرده میروند فراوانیشان بیشتر و بیشتر میشود و گویا قرار است این مساله به یک رویه تبدیل شود.
فارغ از کیفیت و اهمیت فیلمهایی که با وجود داشتن سرگروه به جمع «هنر و تجربهایها» هم پیوستهاند، این سوال مطرح است که چرا سیاستگذاران این گروه ظرفیت محدود سالنها و صندلیهای «هنر و تجربه» را با فیلمهایی تقسیم میکنند که خود دارای سینماهای متعدد در تهران و شهرستانها هستند و آیا این پدیده جدید را میتوان اینگونه تفسیر و تاویل کرد که گروه «هنر و تجربه» در اکران آثارش با سالنهای خالی و نیمه خالی رو به رو میشود لذا دست به دامان فیلمهای دیگر سرگروهها شده است؟
اگر پاسخ این پرسش منفی است و حتی برعکس این گروه قصد دارد مخاطبان خود را به جمع تماشاگران فیلمهای دیگر سرگروهها اضافه کند، باز هم این سوال مطرح میشود که چرا این گروه که به گفته مسئولان آن بخشی از مخاطبان جدید را که به دنبال تماشای آثاری متفاوت از آنچه در دیگر سالن های سینما به نمایش درمیآید هستند، با این رویه دچار سردرگمی میکند و آیا این شیوه باعث نمیشود اعتمادی که مخاطب در یک سال و اندی به دست آورده کم کم مخدوش شود و از خود بپرسد این گروه چه فرقی با دیگر گروههای سینمایی دارد.
گرچه فیلمهایی چون «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان و «فروشنده» اصغر فرهادی جزو آثار مهم سینمای ایران هستند ولی انتظار میرود روند حمایتی از آنها به گونهای دیگر اتفاق بیفتد نه اینکه ظرفیت محدود گروه «هنر و تجربه» هم در اختیار آنها قرار گیرد و این تصمیمها به جایی برسد که فیلم «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان نیز هم سهمی از این گروه را به خود اختصاص دهد.
در صورتی که به زعم تصمیمگیران، وجهه هنری و تجربی این آثار به اندازهای قوی است که حائز شرایط اکران در گروه «هنر و تجربه» هستند پس دیگر لزومی دیده نمیشود که در تکاپو و رقابت فیلمها برای رسیدن به اکران، سرگروههای دیگری هم به آنها اختصاص یابد و بهتر است این آثار به طور مستقل در گروه «هنر و تجربه» اکران شوند تا هم رونق این گروه بیشتر شود و هم صاحبان این آثار ثابت کنند که در این تعامل دوسویه، آنها هم حاضر به همراهی و همدلی کامل با گروه «هنر و تجربه» هستند و خود و آثارشان را متعلق به این جنس از سینما میدانند.
اگر بازگشتی به این پرسش داشته باشیم که آیا فیلمهای گروه «هنر و تجربه» با سالنهای خالی و نیمه خالی روی پرده میروند و جواب این سوال را مثبت فرض کنیم باز هم این دلیل خوبی نیست که آثار دیگر سرگروهها به طور موازی در «هنر و تجربه» هم اکران شود و سیاستگذاران مربوطه بهتر است با بررسی دلایل این اتفاق به بازنگری در اهداف و برنامههایشان بپردازند و مطمئن باشند با اکران فیلمهای دیگر سرگروهها نمیتوانند این نقیصه را برطرف کنند و با ادامه این راه در آینده نه چندان دور باید به فکر تعطیلی گروه «هنر و تجربه» باشند.
اکران کردن تعداد بیشتری از آثار مستند و کوتاه که قطعا تعداد بسیاری از آنها در انتظار و امید دیدن پرده نقرهای و ارتباط با مخاطب خود هستند راه حل بهتری برای رفع این مشکل احتمالی است. ضمن اینکه گروه «هنر و تجربه» از ابتدای راهاندازی با این پیشفرض جلو نیامده بود که قرار است همه صندلیهایش پر باشند بلکه به دنبال این بود که جنسی از سینما که سالها هیچ فرصتی برای اکران نداشت در حداقلترین شکل ممکن بتواند شانس اکران پیدا کند و از سوی دیگر مخاطبانی جدید به ظرفیت سینمای کشور اضافه کند.
در حالی که امیرحسین علمالهدی رییس شورای سیاستگذاری گروه «هنر و تجربه» در گفتگویی با یکی از رسانهها به طور کلی درباره دلیل اکران فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی به طور موازی با اکران آن در دیگر سینماها توضیح داده است ولی از تمام صحبتهای وی نمیتوان به دلایل کاملا قانعکنندهای رسید. وی در بخشی از صحبتهایش اشاره میکند: «تمام آثار سینمایی آقای اصغر فرهادی شاخصههای هنری و تجربی را دارند. ایشان در تمامی فیلمهای خود به مشکلات اجتماعی جامعه میپردازند و این موضوع ذات سینمای هنری است. ما هم به همین دلیل حمایت خود را از این فیلم اعلام کردیم و همزمان با اکران «فروشنده» در سینماهای کشور، این فیلم را در سینماهای گروه هنر و تجربه هم به نمایش در میآوریم».
با پذیرش صحبت آقای علمالهدی که فیلمهای فرهادی شاخصههای هنری و تجربی را دارا هستند ولی مساله مورد نقد درباره تصمیم گروه «هنر و تجربه» این نیست که چرا یک فیلم با شاخصههای هنری و تجربی را اکران نکرده است بلکه سوال اینجاست که چرا فیلمی را که اولویت پخشکننده آن اکران در یک سرگروه دیگر بوده به گروه «هنر و تجربه» اضافه کرده و ظرفیت بسیار محدود خود را در اختیار آن قرار داده است آنهم در حالی که بسیاری از متقاضیان از جنس سینمای هنر و تجربه در آرزوی اکران آثارشان نشستهاند.
آقای علمالهدی همچنین در بخش دیگر صحبتهایشان اشاره کرده اند که «این گروه قرار است تکمیل کننده سینماهای عام باشد و ما اطراف گروه هنر و تجربه سیم خاردار نکشیدهایم. سینمای آقای فرهادی هم قطعا مخاطبان بسیاری دارد و از سوی دیگر مخاطبان هنر و تجربه هم که جزو مخاطبان جدی سینما هستند، فیلمهای بزرگان سینمای ایران نظیر اصغر فرهادی و عباس کیارستمی را پیگیری میکنند.»
باز هم این سوال مطرح میشود که مگر قرار است امکان تماشای فیلمهایی که خود دارای سرگروه هستند از مردم سلب شود که گروه «هنر و تجربه» در این میان احساس تکلیف کرده و پا به میدان گذاشته است؟
با بررسی این موضوع آنهم بر اساس اطلاعات موجود باز هم به نظر می رسد شورای سیاستگذاری گروه «هنر و تجربه» لازم است با بازنگری در نقاط ضعف و قوت عملکرد خود تا امروز و همچنین بازگشتی به اهداف اولیهای که برای خود تعیین کرده بود در تصمیمهای اخیرش تجدیدنظر کند و به جای تقسیم سهم اندک سالنها و صندلیهای خود با فیلمهای دیگر سرگروهها، فرصت اکران را در اختیار فیلمها و به ویژه حوزههایی از سینما قرار دهد که چشم امیدشان به این گروه است و هرگز و با هیچ استدلالی دیگر سرگروههای سینمایی سهم خود را با آنها تقسیم نخواهند کرد.