شاهرود-ترویج فرهنگ دینی به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران تنها راه مقابله با نفوذ دشمنان است چراکه امروز دشمنان اسلام از هر راهی برای نفوذ در کشور بهره می برند لذا باید در همه مقاطع هوشیار بود.

به گزارش خبرنگار مهر، در پدیده مقابله به جنگ نرم از سوی دشمنان، شناخت ابزارهای مربوط به هر نوع تهاجم از جمله هجمه رسانه ای شامل شبکه های ماهواره ای، اینترنت، شبکه های اجتماعی و ... در کنار تولید یک پادزهر یا به معنای دیگر تولیدات فاخر فرهنگ اهمیت ویژه ای می یابد.

از سوی دیگر هیچ کشوری نمی تواند با جنگ نرم مقابله کند جز اینکه همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، عاطفی، معنوی، درونی، بیرونی و ... آن را بشناسد خوشبختانه مهمترین سلاح در برابر مقابله با جنگ نرم در اختیار نظام مقدس جمهوری اسلامی است و این بهره گیری از فرهنگ اسلامی می تواند در همه ابعاد نفوذ، نسخه راهگشا باشد.

امروزه می توان با ترویج فرهنگ دینی و اقداماتی مانند واکسینه کردن نسل جوان در برابر معضلات اجتماعی مانند بی بند و باری، طلاق، مشکلات اخلاقی و ... در کنار تولیدات فاخر فرهنگی، اسلامی-ایرانی به وسیله شناخت نیازهای نسل جوان و بیان مطالب مورد نیاز این قشر، به زبان خودشان از طریق فضای مجازی، ارتباطات اجتماعی، محافل فرهنگی و ... به خوبی با نفوذ مقابله کرد.

برای شناخت ابعاد نفوذ و نسخه های پیشگیری از آن با حجت الاسلام علی شکری مدیرکل تبلیغات اسلامی استان سمنان، به گفتگو نشستیم.

*درباره ضرورت فراهم کردن ویژگی های یک نهاد خوب فرهنگی در راستای حراست از هویت اسلامی ایرانی توضیح دهید.

این مهم از نیازهای اساسی مقابله با تهاجم فرهنگی است و در همین راستا به منظور شناسایی آسیب ها، شبهات و سمت و سوی جریان های اجتماعی در قالب یک ارتباط ایمن صمیمی و مداوم روش ها و شیوه هایی را نیز می توان ارائه داد که نخستین آنها رصد فرهنگی و آینده نگری و ایده پژوهی، حمایت و مرجع سازی گروه ها و چهره های ارزشمند فرهنگی استان است.

همچنین باید برنامه ریزی در راستای همسو کردن شبکه های فرهنگی استانی به منظور کادریابی، کادر سازی و کادرپایی، جهت دهی به جریان های فرهنگی استانی بخصوص شورای فرهنگی، ایجاد پاتوق فرهنگی، اجرای کرسی های آزاداندیشی در حوزه فرهنگ دینی در سطح دانشگاه های استان به منظور بارورکردن باور مخاطب، برگزاری نشست های تحلیلی- مطالعاتی برای اقشار تاثیرگذار فرهنگی به منظور کاربردی کردن تجارب فرهنگ و تهیه و تولید خبرنامه های فرهنگی برای مدیران  فرهنگی و نیز اقشار تاثیرگذار فرهنگی به منظور مدیریت اعتراض و تشویق جوانان به هویت یابی و هویت طلبی و انتخاب نمادهای اجتماعی (برندسازی) را در دستور کار داشت.

*درنهایت باید پیوست تحلیلی مقابله با تهاجم فرهنگی در حوزه فرهنگ دینی را نیز داشت؟

قطعا؛ برای کار در این حوزه باید ابتدا تحلیل محیطی ـ تاریخی جنگ نرم را در دستور کار داشت، عرصه رقابت در جهان سمت و سویی دیگر یافته و کشورها می کوشند با ابراز قدرت نرم بیشتر، منافع بیشتری را به دست آورند. از این‌رو شاید بتوان گفت جنگ سرد در جهان جای خود را به جنگ نرم داده است. این نکته اهمیت پرداختن به موضوع جنگ نرم را در ساختار سیاسی ـ اجتماعی هر کشور مشخص می‌کند.

پدیده جنگ نرم در ساختار فرهنگی آن که در بیان مقام معظم رهبری به عنوان تهاجم فرهنگی یاد شده از دو عامل بیشترین تأثیر را پذیرفته است نخست غلبه جریان فرهنگی پست مدرن که به نظر اغلب صاحبنظران ادامه روند مدرنیته است دوم ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات و فراگیری ابزار رسانه در جهان لذا فرهنگ پست مدرن هیچ مزیتی برای فرهنگهای گوناگون قائل نیست و تنها به مزیت اجتماعی به واسطه اقبال عمومی توجه دارد یعنی هر فرهنگی که بتواند مخاطبان بیشتری در جامعه بشری جلب کند نسبت به سایر فرهنگها دارای مزیت است و محور گفتمان جهانی را شکل می دهد و مبنای تمامی توافقات فرهنگی و حقوق بشری ـ خصوصا در نهادهای بین المللی  قرار می گیرد.

ما ابتدا باید مفاهیم و معانی واژه هایی مانند پست مدرنیته، جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، قدرت نرم، عملیات روانی و ... را بدانیم و سپس برای مقابله با نفوذ برنامه ریزی کنیم، گفتمان فرهنگی غالب امروز جهان است که برای هیچ فرهنگی مزیتی نسبت به سایر فرهنگها قائل نیست و تنها عامل مزیت افزا در این گفتمان، اقبال عمومی است فرهنگی که از اقبال عمومی بیشتری برخوردار باشد ملاک سنجشها و معیار ارزشهای جهانی را تشکیل می دهد از سوی دیگر جنگ نرم مجموعه عملیاتِ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که بامحوریت یک عامل خارجی، باهدف تغییرسیاسی در یک کشور به صورت مهندسی شده، با ابزار و آماج مشخص انجام می‌شود.

*درباره عملیات روانی نیز توضیح دهید.

عملیات روانی بخشی از جنگ نرم است؛ در بسیاری از متون مفهوم جنگ نرم با عملیات روانی یکی انگاشته شده است در حالی که تعریف عملیات روانی عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات و نشانه‌های گزیده شده با هدف تأثیرگذاری بر هیجان‌ها، انگیزه‌ها، استدلال‌های مخاطبان خارجی، رفتار دولت‌های بیگانه، سازمان‌ها و گروه‌ها و یکایک افراد طرح‌ریزی شده است».

از سوی دیگر بخش فرهنگی جنگ نرم، تهاجم فرهنگی است، قدرت به دو نوع تقسیم می‌شود نخست قدرت سخت که از طریق اِعمال ابزارهایی نظیر ابزار نظامی وارد می‌شود و اطاعت از آن با اکراه و اجبار است و سپس  قدرت نرم که عبارت از جاذبه نهفته در ماهیت یک پدیده است، که از طریق آن جلب و متقاعدسازیِ مخاطب فراهم می‌شود که اطاعت ناشی از قدرت نرم همراه با رضایت محسوب می شود.

*قدرت نرم چه تاثیری در نفوذ می گذارد و اهداف جنگ نرم چیست؟

اعمال قدرت نرم در بخش مواجهه فرهنگی به نقطه اوج خود می‌رسد یعنی فرهنگ مهاجم کوشش می‌کند جامعه هدف را مقهور قدرت نهفته در ماهیت فرهنگ و آثار تمدنی خود کند. اشاره به آثار تمدنی گویای این است که مواجهه دو فرهنگ تنها در ساحت اندیشه یا فرهنگ نیست بلکه فرهنگ مهاجم می‌کوشد با بهره‌گیری از آثار و محصولات فرهنگی، تمدن و دستاوردهای تمدنی ناشی از فرهنگ خود، نظیر سبک زندگی، تکنولوژی، توانمندی‌های اقتصادی، اجتماعی، نظامی و... را چنان به رخ بکشد، که جامعه هدفش خودخواسته فریفته و مطیع او شود.

سه هدف اساسیِ جنگ نرم  عبارتند از استحاله، بی‌ثبات‌سازی و براندازی لیکن  استحاله به معنای خاصیت‌زدایی از تفکر انقلاب اسلامی است که سرانجام به تغییر رفتار حکومت و جامعه منجر می‌شود در این فضا دشمن تلاش می‌کند بطور کاملاً پنهانی و خزنده بر اندیشه افراد و به‌خصوص نخبگان جامعه تأثیر بگذارد؛ نتیجه پیامدهای اولیه استحاله، تغییر گفتمان غالب جامعه از تفکر و اندیشه انقلاب به سوی اندیشه‌هاو فرهنگ غربی است که تداوم آن به تغییر تمایلات و رفتارهای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و در نهایت از خودبیگانگی وتغییر ذائقه و رفتار ملی می‌انجامد.

براندازی به‌معنای تغییرساختار حاکمیت در حقیقت هدف غایی ِتمام فعالیت‌های دشمن است و براین اساس اگربرنامه‌های دشمن برای بی‌ثبات‌سازی کشور به براندازی ساختار هم منتهی نشود دست‌کم از این باب که سبب سست شدن پایه‌های نظام شده می‌تواند امیدواری دشمن را فراهم کندو دشمن برای رسیدن به اهداف بی‌ثبات‌سازی و براندازی از بسترهای فراهم شده در استحاله استفاده می‌کند.

*ابعاد جنگ نرم امروز در موضوعات مختلفی بیان می شود شما نظر خود را در این باره بگوئید.

سه بعد اساسی جنگ نرم مطرح می شود که شامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است؛ جنبه فرهنگی، مهم‌ترین بعد جنگ نرم است زیرا عاملان این جنگ در پی آن هستند تا با بهره‌گیری از سازوکارها و روش‌های فرهنگی بر ارزش‌های بنیادی جامعه مانند خدامحوری، دشمن‌ستیزی، عدالت‌خواهی، خودباوری، اخلاق و...، تأثیر بگذارند و آن را تغییر دهند و در نهایت نتیجه جنگ نرم فرهنگی، استحالۀ فرهنگی و تغییر هویت است.

همچنین باید جنگ نرم فرهنگی را به ابعاد شناختی، معنوی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی تقسیم کرد و دانست که بعد شناختی عاملان جنگ نرم با بهره‌گیری از روش‌های مجاب‌سازی، تغییر نگرش‌ها و شست‌وشوی مغزی در پی آن هستند تا نظام شناختی یا ذهنی مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند و افکار، اندیشه‌ها و شیوه تحلیل اطلاعات آنان را دستخوش تغییر کنند.

همچنین درباره بعد عاطفی باید گفت عاملان جنگ می‌کوشند تا نظام عاطفی و هیجانیِ مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهند و اطلاعات ویژه‌ای را به آنان القا کنند. برای نمونه، آنان می‌کوشند تا نفرت مخاطبان را نسبت به حکومت برانگیزند و از این راه اعتماد و مشروعیت آن را از بین ببرند درباره بعد اخلاقی نیز باید بگوئیم تلاش عاملان جنگ نرم بر آن است تا بر اندیشه و رفتار اخلاقیِ مخاطبان تأثیر بگذارند و نگرش آنان را تغییر دهند.

*درباره همه مسائل صحبت شد حال درباره مواجهه با تهاجم فرهنگی دشمن توضیح دهید.

برای مواجهه با جنگ نرم دشمن دو رویکرد در کشور وجود دارد. نخست ابزارمحور بودن است این رویکرد که در کشور غلبه دارد بر این باور است که زیرساخت‌های تئوریک در کشور به میزان کافی فراهم است و اساس مشکل در مقابله با تهاجم فرهنگی فقدان توسعه ابزاری برای انتقال این مفاهیم به مخاطبان است، بنابراین توسعه ابزاری از این منظر اصل است. لذا برخی معتقدند چانچه فضای فرهنگی کشور از تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ رسمی کشور پر شود و از سوی دیگر فضایی برای ارائه محصولات فرهنگی غرب در کشور وجود نداشته باشد خود به خود گرایش‌های فرهنگی جامعه با گرایش‌های رسمی هم‌سو می‌شود و آسیب‌های ناشی از حضور فرهنگ مهاجم به حداقل می‌رسد.

دومین راه نیز گفتمان‌محور بودن است و این رویکرد بر عقلانیت معطوف به عمل تکیه می کند یا بر این باور است که باید گفتمان درست در قالبی جذاب به مخاطبان ارائه شود و چنانچه این عقلانیت نباشد توسعه ابزاری راهگشا نیست بلکه در پاره‌ای موارد مخرب است، بنابر این از این منظر توسعه ابزاری یک ضرورت است و نه یک اصل.

فضای جامعه برای تولید گفتمان درست و ورود آن به عرصه محصولات و طرح و برنامه فرهنگی باید باز شود و بهترین راه برای تولید گفتمان درست برآمدن آن از بطن جامعه است.

* نیازمند شناخت نیازها و راهبردهای اساسی برای مقابله با تهاجم فرهنگی هستیم در این باره چه پیشرفتی کرده ایم؟

نخست بصیرت افزایی، امروز جامعه ای که از درون خود تمایل به آگاهی نداشته باشد، با توجه به گستردگی و فراگیری رسانه و تسلط فرهنگ غرب بر این ابزار، قطعا در این فضا اسیر جهت دهی های اصحاب رسانه های غربی شده و فرهنگ و آداب مورد نظر آنها را درست یا غلط پذیرا می شود و ارتقاء سواد رسانه ای مخاطبان راهکار نخست در برنامه های فرهنگی است.

به دلیل فقدان سواد رسانه کافی در جامعه استفاده از ابزار جدید از ادب و آداب مشخصی پیروی نمی کند لذا شاهد تشدید بسیاری از آفت ها و آسیب های فرهنگی، اجتماعی و دینی در جامعه هستیم بنابراین ارتقاء سواد رسانه ای از برنامه های ضروری حوزه فر هنگ است.

فرهنگ تحقیق در فضای جامعه نیز باید ارتقاء یابد یعنی زمینه توسعه و تعمیق فرهنگ تحقیق در فضای جامعه خصوصا در زمینه دیانت و سبک زندگی باید بررسی شود تا مردم هیچ امری را بدون تحقیق و تفحص صحیح نپذیرند؛ رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرمایند «ملتی که بصیرت دارد، مجموعۀ جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت می‌کنند و قدم برمی‌دارند، همۀ تیغ‌های دشمن در مقابل آنها کند می‌شود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، فتنه غبارآلود نمی‌تواندآنها راگمراه کند. آنها رابه اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهی در راه بد قدم می‌گذارد. شما درجبهۀ جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشه ‌خوانی بلد نباشید، اگر قطب‌نما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه می‌کنید می‌بینید در محاصرۀ دشمن قرار گرفته‌اید؛ راه را عوضی آمده‌اید، دشمن بر شما مسلط می‌شود. این قطب‌نما همان بصیرت است»

*درباره نقش سازمان تبلیغات اسلامی در این حوزه برای ما بگوئید.

ویژگی های یک نهاد خوب فرهنگی از جمله سازمان تبلیغات اسلامی طبق سند فرا دستگاهی، این است که نخست دانش‌محور باشد با علم و آگاهی از شرایط و وضعیت و مبتنی بر یافته‌های دقیق علمی کار کند سپس چابک عمل کند در سریع‌ترین زمان ممکن به سمت اهداف حرکت کنند همچنین سبک کاری داشته باشد بزرگی آن نهاد متناسب با اهمیت و حجم کار باشد، پس از آن عملگرا و حرفه‌ای باشد و سپس منعطف و پذیرای تغییر باشد نهاد فرهنگی باید با هوشمندی حسب شرایط روش خود را تعیین و به اجرا گذارد.