به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی مؤسسه امام موسی صدر، سی و سومین نشست از درس گفتارهای اندیشه و عمل با موضوع «مواجهه تربیتی با جوانان؛ بررسی دیدگاه امام موسی صدر» با سخنرانی حجت الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی، عصر چهارشنبه سوم شهریور ماه در مؤسسه امام موسی صدر برگزار شد.
مسعود آذربایجانی در ابتدای سخنان خود با ذکر مقدمهای به ضرورت مطالعه و بازنگری اندیشههای امام موسی صدر به عنوان شخصیتی جدی در زمان ما که حجاب معاصرت مانع از رمزگشایی و انطباق آن بر مسائل و مشکلات زمانه شده است پرداخت. وی در ادامه با اشاره به استفاده از تجربه بالنده و پویای امام موسی صدر در جمع کردن جوانان لبنانی حول خود، به لزوم توجه بیشتر به نسل جوان باتوجه به دارا بودن درصد قابل توجهی از جمعیت کشور تاکید کرد.
وی با اشاره به اینکه عوامل بسیاری امروزه بر تربیت جوانان موثر هستند، برخلاف گذشته که فقط خانواده موثر بود، گفت: عواملی مانند اختلاف نسلها و دیدگاههای مختلفی که امروزه شدت یافتهاند، مسئله تربیت را پیچیدهتر کرده است. حجت الاسلام آذربایجانی در بخش دوم مقدمه خود مفاهیم اصلی بحث خود را سه واژه «تربیت»، «جوان» و «امام موسی صدر» برشمرد و به تعریف هر یک پرداخت.
او درباره نگاه تربیتی امام صدر عنوان کرد: «به اندیشههای امام موسی صدر نه به عنوان یک نطقه راکد و متمرکز بلکه باید به عنوان یک خط ممتد نگاه کنیم که بالندگی و پویایی بهوجود میآورد و حتی میتواند با نگاه اجتهادی مورد نقد هم قرار بگیرد. امام موسی صدر با اینکه نظریه پرداز تربیتی نیست، اما به عنوان کسی که اندیشههایش ریشه در قرآن دارد و در تربیت یک نسل از جوانان موفق بود، باید مورد توجه قرار گیرد و کارهای ایشان میتواند جامعه را به سر منزل مقصود رهنمون کند.»
در ادامه گزیده ای از سخنان مسعود آذربایجانی آمده است؛
تعریف «تربیت»
تربیت معادل واژه Education یا التربیة است. تربیت به عنوان جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی، شناختی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و معنوی یا به طور کلی رشد شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب هنجارهای مورد قبول و شکوفایی استعدادهای آنان است. تربیت عملی دفعی و مقطعی نیست و باید استمرار داشته باشد. تربیت جریانی است که دو قید دارد: اولا منظم است؛ یعنی پیامهای تربیتی والدین، مربیان و رسانهها باید با هم هماهنگی داشته باشند و ثانیا: باید استمرار داشته باشد.
هدف از تربیت کمک به رشد است و رشد ابعاد گوناگون دارد: جسمی، شناختی، عاطفی و اخلاقی به این معنا که فرد فقط منافع خودش را در نظر نگیرد، رشد اجتماعی به این معنا که فرد سلطهگر و سلطهپذیر نباشد و رشد معنوی هم به این معنا که از سرمایههای معنوی خویش به نحو احسن استفاده کند. منظور ما در تربیت، رشد شخصیت تربیت یابنده برای پذیرش هنجارهای مورد قبول جامعه و شکوفایی استعدادها در این مسیر است.
تعریف «جوان»
در شاخه روانشناسی رشد که مقاطع مختلف سنی را بررسی میکنند، مقاطع رشد را پیشزادی، نوزادی، کودکی اول از ۳ تا ۷ سالگی، کودکی دوم از ۸ تا ۱۲ سالگی، نوجوانی از ۱۳ تا ۱۹ سالگی، جوانی از ۲۰ تا ۴۰ سالگی و بعد از آن دوره میانسالی از ۴۰ الی ۶۰ سالگی و از ۶۰ سالگی به بعد را دوره سالمندی تعریف میکنند اما تعریفی که عمومیت بیشتری دارد و یونسکو و وزارت ورزش و جوانان هم از آن استفاده میکند، بازه ۱۴ تا ۲۹ سالگی را به عنوان مقطع سنی جوانی در نظر میگیرد؛ زیرا اولا میانگین سن بلوغ در دختران و پسران ۱۴ سال است و ثانیا میانگین سنی ازدواج و اشتغال ۲۸ و ۲۹ سالگی است. در این تعریف ویژگیهای جوانی به نسبت خوبی لحاظ گردیده و ما آن را مدنظر قرار میدهیم.
شخصیت «امام موسی صدر»
امام موسی صدر شخصیت دینی و ملی لبنان است که به شخصیتی بینالمللی تبدیل شد و از ویژگیهای برجسته ایشان دارا بودن تحصیلات حوزوی و دانشگاهی، جمع میان علم و عمل، جمع میان اخلاق و سیاست، جمع میان فرد و اجتماع در اسلام، تسلط به زبانهای فرانسوی و فارسی علاوه بر عربی، احترام و توجه به پیروان سایر ادیان نه تنها اهل سنت، جمع میان سنت و تجدد، توجه به محرومان و مردمی بودن است. امام موسی صدر در واقع از مصادیق آیات شریفه «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ» و «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» است.
۱۰ شاخص تربیتی برگرفته از اندیشه و عمل امام موسی صدر
۱- واقعبینی: منظور از واقعبینی توجه به عینیتها و واقعیتهای جامعه و ضرورتهای واقعی مردم است نه برخوردهای انتزاعی و فضایی و ذهنی. امام موسی صدر معتقد است که جامعه ما دچار نقصهای فراوانی است و هدف فعالیتهای دینی ارتقای زندگی اجتماعی به طور عام و وضع دینی به طور خاص است و به همین دلیل بود که ایشان به ایجاد زمینههای اشتغال برای جوانان به وسیله کشت چای و قالیبافی و فعالیتهای محرومیتزدایی و تاسیس جنبش امل پرداخت. قرآن کریم در سوره قریش اشاره میکند که عبادت پروردگار زمانی امکان پذیر میشود که امنیت و رفع گرسنگی برای مردم فراهم شده باشد. در هرم مزلو(Maslow) هم اولین لایه نیازهای انسان، نیازهای فیزیولوژیک اعم از خوراک و پوشاک و ... عنوان شده است. بنابراین وقتی جوانان ما تحت فشار این نیازها هستند، نمیتوانیم به مراحل بعدی و عالیتر تربیتی برسیم.
۲- حقیقتگرایی: حقیقتگرایی یعنی واقعا طالب حق باشیم نه فقط در شعار بلکه در اندیشه و سخن و عمل. اگر هم غیرعامدانه تخطی کردیم، پوزش بخواهیم. ما در زمانهای زندگی میکنیم که حقایق پنهان و مکتوم نمیماند، لذا باید راستی و صداقت را در پیش بگیریم. اگر اشتباهی مرتکب شدیم، به آن اقرار کرده و خطاهای خود را تصحیح کنیم. امام موسی صدر هم میگوید که نباید از نفی و رد وضع موجود ترسید زیرا نفی، حقیقت وجود شماست. اسلام نیز از نفی شروع شده است و میگوییم لا اله الا الله. جوان در فضای علمی به سر میبرد و این علم همواره در حال نو شدن است، لذا جوانان به حقیقت نزدیکتر هستند و تاب پایمال شدن حقیقت را ندارند.
۳- عقلانیت: عقلانیت به معنای این است که مواجهه ما باید بر اساس منطق و استدلال و آخرین یافتههای مورد قبول علمی باشد. امام موسی صدر هم نه تنها دین را با پیشرفتهای علمی و اجتماعی ناسازگار نمی داند بلکه معتقد است دین با نیروی توانمندتر جامعه را به پیشرفت علمی و اجتماعی سوق خواهد داد. در قرآن کریم نصیحت حضرت لقمان به فرزندش همراه با استدلال آمده است: (یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ). جوانان اگر با استدلال قانعکننده مواجه شوند، آن را میپذیرند. در تربیت باید عقل مخاطبان را پرورش دهیم. علم دستاورد عقلانیت بشری است و رویکرد ما باید استقبال از دستاوردهای جدید علمی باشد؛ البته نه به صورت تبعیت کورکورانه بلکه با مواجهه انتقادی. جلوگیری از اندیشههای جدید موجب ایجاد فاصله بین ما و جوانان میشود.
۴- مسئولیتبخشی: مسئولیتبخشی یعنی سپردن کارهای مهم و درچارچوب ظرفیت به جوانان. باید به جوانان اعتماد کرد و در کارها دخالت داد. امام موسی صدر جامعه بدون جوان را جامعهای ابتر و بیروح می داند و میگوید تمام تلاش ما باید این باشد که جوانان را در مقابل مسئولیتهای خویش قرار دهیم و نحوه ایجاد تشکیلات را به خود جوانان واگذار کنیم. باید به جوانان اعتماد کرد و اگر هم جایی از کار خراب شد، ایرادی ندارد. جوانان با مورد مشورت قرار گرفتن، رشد شخصیت مییابند. در یکی از احادیث نبوی که در وسائلالشیعه نقل شده، آمده است که: «الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ». یعنی فرزند ۷ سال مولا، ۷ سال بنده، و ۷ سال وزیر است. منظور از وزیر این است که جوان در ۷ سال سوم زندگی خویش باید مانند مشاور باشد و سنگینی مسئولیتها را احساس کند. ژان پیاژه که به خاطر کارهایش در روانشناسی رشد و شناختشناسی شهرت دارد، در کتاب «تربیت به کجا ره میسپارد» نیز به همین موضوع می پردازد.
۵- تسامح: ما در تربیت جوانان باید بیشتر اغماض داشته باشیم و مدارا کنیم و نادیده بگیریم. خطا کردن و لغزشها از جوانان قابل قبولتر و قابل پذیرشتر است. امام موسی صدر میگوید اگر حتی طبقه منحرفی از جوانان دیدیم، در اخلاص آنها شک نکنیم زیرا خواهیم دید آنان این مسیر را برای کشف حقیقت انتخاب کردهاند. ایشان جوانان را دارای آرزوهای خاص می داند و در عین حال بدین معنا نیست که در آرزوهای خود غرق شوند. احادیث «الشباب شعبه من الجنون» از پیامبر اکرم و «جهل الشباب معذور و علمه محقور» از مولی علی (ع) هم به همین شاخص تربیتی اشاره دارند. تا حدودی باید خطاها را از جوانان بپذیریم زیرا دوره جوانی دوره گذار به بزرگسالی است.
۶- عامل بودن: در مسائل تربیتی بیش از آنکه مردم به سخنان ما بنگرند، به رفتارها نگاه میکنند. پیشگیری از عوامگرایی از ملاکهای مهم تربیتی است. نوع رفتار امام موسی صدر این است که به هر آنچه اعتقاد داشت عمل میکرد و همین امر از انشقاق شیعیان جلوگیری کرد. شکافهای اجتماعی ناشی از عمل نکردن به حرفهایمان است. قاعده ناهماهنگی اجتماعی فستینگر(Festinger) میگوید ذهن ما نمیتواند رفتار و حرف متناقض را بپذیرد. انسان نمیتواند ناهماهنگی اجتماعی داشته باشد. عالمانی که عامل بودند، همواره در مردم تاثیر داشتند.
۷- اهمیت نقش والدین و خانواده در تربیت: در گذشته فقط خانواده در تربیت فرزندان تاثیرگذار بود ولی امروزه عوامل متعددی از جمله مدرسه، دانشگاه، نهادهای اجتماعی، محیط طبیعی و ... در تربیت وجود دارند. اما خانواده همچنان مهمترین و اثرگذارترین عامل هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی است. امام موسی صدر هم به این مسئله اشاره دارد که خانوادهها نباید باور کنند که در وظایف تربیتی خود کوتاهی نکرده اند. والدین باید خود اهل عمل باشند تا قدرت اثرگذاری داشته باشند. آیات شریفه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» و «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا» ناظر به همین مسئله هستند.
۸- رابطه صمیمی و همدلانه: اولین عنصر برای ایجاد رابطه با مخاطب همدلی است. باید از نگاه مخاطب به مسائل نگاه کنیم. همدلی با جوانان باعث میشود ویژگیهای جوانان واقع بینانه به دست آید. مواجهه با جوانان باید به گونهای باشد که احساس کنند نیازهای آنها مورد توجه است و ارتباطی که با آنان برقرار میشود باید بدون آلایش و بر اساس مهر و محبت باشد.
۹- آزادی در اندیشه و عمل: مواجهه تربیتی نیازمند آزادی عمل است. جوان نباید احساس کند که باید در یک چارچوب باشد، بلکه مواجهه صحیح این است که گزینههای متعدد را پیش روی او بگذاریم و او را در انتخاب گزینه درست کمک کنیم. اصل حریت میگوید که متربی را آزاد بگذار تا بین رفتار خود تصمیم بگیرد و در شرایط مختلف دست به انتخاب بزند. آیات شریفه «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» و «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» نیز به همین ترتیب قابل فهم و عمل کردن هستند.
۱۰- ایمان: محور اصلی تربیت، ایمان است. امام موسی صدر میگوید، تمدن جدید کوشید ایمان به خدا را کنار بگذارد و اندیشههای جدید را تنها بر مبنای علم بنا نهد، حال آنکه آنچه ساخته دست بشر است، در حال تکامل و تطور است. آلوین تافلر(Alvin Toffler) جامعهشناس آمریکایی در کتاب «شوک آینده» ۵ محور را که انسان با آنها سر و کار دارد و در عین حال بسیار متغیر و دگرگون هستند، بیان میکند اما جمع بندی وی این است که بشر نیاز به یک لنگرگاه و تکیهگاه دارد که مصلحان باید تلاش کنند تا آن را بنا نهند. یونگ هم در کتاب «روان شناسی و دین» به این جمعبندی رسیده بود که بیشتر مراجعان به وی از پروتستانها بودند نه کاتولیکها؛ زیرا کاتولیکها عقاید ثابتی دارند که میتواند در شرایط سخت، نگهدار آنها باشد. حضور محبتآمیز و خوفآور خداوند وقتی در دسترس قرار بگیرد، میتواند الهام بخش باشد و محور اصلی تربیت قرار گیرد.