چرایی نبود انجمن کاریکاتور و راهکارهای تشکیل این انجمن در میزگردی با حضور کامبیز درمبخش، بهمن عبدی، جواد علیزاده و کیارش زندی مورد بررسی قرار گرفت.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده سهرابی: وقتی در خبرگزاری مهر پرونده ای با موضوع «پویایی انجمن های تجسمی» منتشر کردیم، به هنر کاریکاتور که رسیدیم از پیشتر می دانستیم در این وادی هنر، انجمن نه از مدل صنفی و نه از مدل فرهنگی آن وجود ندارد. برای کاریکاتوریست ها تنها یک «خانه کاریکاتور» وجود دارد که البته سهم مهمی در شناساندن هنر کاریکاتور ایران به جهان و بر عکس ایفا می کند اما «خانه کاریکاتور» یک مکان فرهنگی است که زیرمجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران فعالیت می کند و مدیر آن را این سازمان تعیین می‌کند که البته سال‌هاست این مسئولیت به عهده سید مسعود شجاعی طباطبایی است. به عبارت دیگر این «خانه» نمی تواند نقش یک صنف را برای کاریکاتوریست ها ایفا کند.

شجاعی طباطبایی پیش از این به خبرنگار مهر گفته بود: ایران سه هزار کاریکاتوریست فعال دارد اما به دلیل اینکه به کاریکاتور در این سال‌ها به چشم هنر نگاه نشده این عرصه فاقد یک انجمن است. خانه کاریکاتور ۱۰ هزار عضو فعال در فضای مجازی دارد و خانه کاریکاتور در شهرهایی مثل شیراز، مشهد، تبریز توانسته تبدیل به صنف شود و ما حتی اساسنامه ای هم تنظیم کرده و همان را در اختیار خانه کاریکاتورهای شهرستان ها می گذاریم اما در تهران این اتفاق به دلایلی نمی تواند بیفتد زیرا اگر می خواستیم کار صنفی هم بکنیم از سوی وزارت ارشاد احساس می شد ما در خانه کاریکاتور تمامیت خواه هستیم و ضمن اینکه ما زیر مجموعه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران هستیم و با هدف گذاری و سیاست گذاری این سازمان باید کارهایمان را پیش ببریم در حالیکه انجمن کاریکاتور باید یک نهاد خصوصی باشد.

برای تکمیل بحث آسیب شناسی نبود انجمن کاریکاتور سراغ چهار تن از کاریکاتوریست های فعال و پیشکسوت رفتیم و به همین منظور کامبیز درمبخش، بهمن عبدی، جواد علیزاده و کیارش زندی با حضور در خبرگزاری مهر دور یک میز نشستند و با آنها درباره عرصه کاریکاتور و مسایل مبتلابه آن و داشتن انجمن صنفی گفتگو کردیم.

*ما پیش از این در خبرگزاری مهر یک سلسله گزارش و گفتگو با این موضوع که چرا انجمن های تجسمی کشورمان پویا نیستند منتشر کردیم که در آنها به این موضوع هم پرداخته شد که تشکیل هیات مدیره ها با تاخیر و با مشارکت حداقلی اعضا در مجامع عمومی اتفاق می افتد و حتی برخی از انجمن ها سالهاست انتخاباتی برگزار نکرده اند. در این میان با اینکه تعداد هنرمندان کاریکاتوریست بالاست و از منظر موفقیت های بین المللی بسیار پیشتازند اما هیچ انجمنی ندارند. البته یک بار به صورت نیمه کاره برای تشکیل صنف کاریکاتوریست ها اقداماتی صورت گرفت که در این جمع آقای زندی در آن فعالیت حضور داشتند اما آن حرکت هم به ثمر ننشست. سوال این است که چرا کاریکاتوریست ها یک انجمن ندارند؟ آیا لزومش را حس نمی کنند یا اتفاق نظری در این میان نیست یا ممانعت هایی سر راه وجود دارد؟

کامبیز درمبخش: اول باید این موضوع را روشن کنیم که شغلی با عنوان کاریکاتوریست در کشور ما به رسمیت شناخته نمی شود. بیشتر فعالیت کارتونیست ها در مطبوعات منعکس می شود که مطبوعات هم بودجه ندارند و نمی توانند پول کاریکاتوریست ها را بدهند. یک کاریکاتوریست فعال در مطبوعات در نهایت بتواند ماهی ۴۰۰ هزار تومان از این راه درآمد داشته باشد. الان قیمت هر کاریکاتور در مطبوعات ایران در بهترین شرایط ۵۰ هزار تومان است و تازه این در حالی است که این حق الزحمه ها به موقع پرداخت شود و یا اصلا پرداخت شود. به گمانم ابتدا باید این عرصه به عنوان شغل به رسمیت شناخته شود تا بعد درباره تشکیل یک صنف برای آن صحبت کنیم. ما همین الان مسئولان دو نشریه کاریکاتور را در این جمع داریم؛ آقای علیزاده و آقای زندی. از آنها بپرسید چقدر درآمد دارند؟ من می گویم  این افراد تنها با عشقشان کار می کنند. این بحث هم متعلق به امروز و دیروز نیست و در قبل از انقلاب هم پرداخت به کاریکاتوریست ها کم بوده و عکاس یک نشریه حقوق بیشتری می گیرد در حالیکه کاریکاتوریست علاوه بر مهارت صاحب ایده و اندیشه است.

من به خوبی یادم می آید که پیش از انقلاب بانک مرکزی نشریه ای در می آورد و من برای آن کاریکاتور می کشیدم. یکبار به من گفتند ببخشید ما بودجه نداریم. من گفتم اگر بانک مرکزی هم بگوید «بودجه ندارم» پس ما باید کجا برویم؟

الان شما به عرصه کاریکاتور که دقیق شوید متوجه می شوید اکثر کارتونیست های ما یک پای ثابت جشنواره ها هستند. علتش این است که تلاش می کنند از راه جشنواره و دریافت جایزه درآمد داشته باشند. وارد یک مسابقه برد و باختی می شوند که علت اصلی حضورشان را باید در مشکلات مالی در داخل کشور جست. البته حضور در جشنواره های خارجی همراه با یک حال خوب رفتن به یک جشنواره و چاپ شدن اثر در کاتالوگ آن هم است.

نکته دیگر هم این است که سردبیرها و مدیران مسئول عموما از کارتونیست ها می ترسند. می ترسند آنها کاری کنند نشریه شان تعطیل شود. البته نشریاتی هم بوده که به خاطر یک کاریکاتور تعطیل شده و عده زیادی بیکار شده اند. خلاصه اینکه شغل ما، شغل پا در هوایی است. من با این سن شب و روز خودم را می کشم تا مخارج زندگی را بدهم. حداقل حقوق یک کارگر معمولی را هم ما در این کشور نداریم و همان ۴۰۰ هزار تومانی که درباره اش حرف زدم نصیب کسانی می شود که شانس این را دارند که کارشان چاپ شود. برای امثال ما که سابقه ای در این عرصه داریم می ماند درآمدهای جانبی مثل حضور در داوری ها و شوراهای سیاستگذاری که نمی شود روی آنها حساب کرد.

بهمن عبدی: من یادم می آید دهه ۶۰ در مجله های فکاهی کار می کردم. روی جلد، پشت جلد، داخل مجله کارم چاپ می شد و صبح تا شب مشغول کار بودم. ماهی چهار شماره در می آمد و به من چکی به مبلغ ۵ هزار تومان می دادند. برای نقد کردن چک که به بانک می رفتم می دیدم حساب مسئول نشریه خالی است. مثلا ۵۰۰ تومان کم دارد. خودم ۵۰۰ تومان را به حساب واریز می کردم تا بتوانم چکم را نقد کنم. این روند توهین آمیز آنقدر ادامه داشت که دیگر برخوردنده شد و همین باعث شد ۱۲ سال سمت کشیدن کاریکاتور نروم و به سراغ کار گرافیک و انیمیشن رفتم. همه ما از سرخوردگی در مطبوعات خاطره داریم.

اگر در این میان برای احقاق حقوقمان بحث راه اندازی انجمن کاریکاتور جدی باشد من اولین نفری هستم که می روم و عضو آن می شوم اما گمانم این است که این انجمن هم از دفاع کردن از حقوقمان عاجر خواهد بود. ما یا باید برویم زیر نظر وزارت ارشاد و بعد از آنها بخواهیم برای تشکیل انجمن به ما دفتر بدهند که این ناشدنی است چون از فردا دیگر نمی توانیم از دولت انتقاد کنیم در حالیکه شغل ما به گونه ای است که انتقاد جزو لاینفک آن است و نمی توانیم وابسته به جایی باشیم. زبان ما تلخ است. نیمه خالی لیوان را بیشتر از نیمه پر می بینیم. قصدمان هم صرفا اصلاح است. حرفه ما مثل عکاسان و نقاشان و نگارگران بی آزار نیست. ما ناخودآگاه درگیر مسائل سیاسی و مطبوعاتی می شویم و کارمان حساس است.

به نظر من چاره کار ما این است که دور هم جمع شویم و حق عضویت بپردازیم و ساختمانی اجاره کنیم که با پرداختی خودمان بگردد. در این سال ها خانه کاریکاتور تقریبا بار انجمن را به دوش کشیده است و شاید برای همین هم ضرورت راه اندازی صنف کمتر احساس شده است اما همین الان شما می بینید کمترین انتقاد را از شهرداری می شود کرد؟ چون خانه کاریکاتور زیر مجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.

نکته دیگر هم این است که فکر می کنم ما به لحاظ حقوقی نمی توانیم انجمن صنفی کاریکاتور ایران را راه اندازی کنیم و باید از عنوان تهران استفاده کنیم مگر اینکه چند انجمن در شهرستان با ما ادغام شوند و بتوانیم اسم ایران را رویش بگذاریم.

جواد علیزاده: من هم نظرم این است که کاریکاتوریست ها از قلم زدن در مطبوعات سخت می توانند پولی دربیاورند و برخوردها حقارت آمیز است و فرهنگ حرفه ای در مطبوعات ما جا نیفتاده است. این را گفتم که تاکیدی بر حرف دیگران داشته باشم. این روزها هم که با آمدن اینترنت و فضاهای مجازی دست اندرکاران مطبوعات به راحتی کار ما را سرچ می کنند و بر می دارند و آبی هم از آب تکان نمی خورد. من خودم سال هاست نشریه طنز و کاریکاتور منتشر می کنم در نتیجه مشکلات مطبوعات را می دانم اما برخورد حرفه ای را باید یاد بگیریم.

چند وقت پیش از یکی از نشریات تماسی با من گرفتند و گفتند ما می خواهیم با انتشار کاریکاتور پیشکسوت ها از آنها تجلیل کنیم. من هم گفتم حالا که ما پیشکسوت هستیم شما هم پیشتر حق الزحمه کاریکاتورها را بدهید تا من هم آثار را در اختیارتان بگذارم. دیگر از طرف آن نشریه تماسی نگرفتند.

واقعیت این است که بیشتر درآمد کاریکاتوریست ها از شرکت در جلسات داوری و کارشناسی و تدریس تامین می شود که این شرایط شامل حال همه نمی شود چون انتخاب ها ضابطه مشخصی ندارد. بعد از مدت ها سه سال پیش به من نشان عالی تجسمی فجر را دادند. روی نشان نوشته بودند محمد علیزاده. وقتی خود مسئولان تجسمی اسم هنرمندان را نمی دانند ما چه توقعی باید از باقی جامعه داشته باشیم؟ موقع دریافت همان نشان که تا پیش از آن به دریافت کنندگانش سفر خارج از کشور و جوایزی تعلق می گرفت، دیدم همه اینها کنسل شده است. باز هم به دلیل اینکه ضوابط حاکم نیست.

الان خانه کاریکاتور بودجه دارد و در تدریس و برگزاری جشنواره فعال است، اما اگر انجمن صنفی شکل بگیرد اولین سوال این است که بودجه اش را باید از کجا به دست بیاورد.

من پیشنهاد مشخصم راه اندازی یک انجمن نیست بلکه پیشنهادم این است تا زمانی که این انجمن تشکیل نشده یک شورای سیاستگذاری که توسط رای کاریکاتوریست ها انتخاب می شود در کنار آقای شجاعی طباطبایی که مدیر خانه کاریکاتور است حضور داشته باشد. یک اساسنامه ای نوشته شود و هر دو سال یک بار هم این شورای سیاستگذاری تغییر کند. در واقع این شورا باشد که تصمیم بگیرد در کدام جشنواره چه کسی داور باشد یا چه کسانی تدریس کنند و ....

*آقای زندی شما جزو آن گروهی بودید که چند سال قبل حرکت هایی برای تشکیل انجمن صنفی کاریکاتور انجام دادید و تا جایی هم پیش رفتید اما در میانه راه این حرکت متوقف شد. به نظر می رسد شما بیشتر بتوانید از موانع تشکیل این انجمن برای ما بگویید.

کیارش زندی: بله. در آن مقطع چند نفر از میان کاریکاتوریست ها انتخاب شدند و ما برای تشکیل انجمن تا مرحله انگشت نگاری هم پیش رفتیم البته من هنوز جواب انگشت نگاری خودم را نمی دانم. حالا دیگر عده ای از آن جمع ایران نیستند و من و آقای شجاعی طباطبایی ماندیم. پیگیری آن داستان دیگر شدنی هم نیست.

یک واقعیتی را باید قبول کنیم. در کشور ما همیشه در عرصه های مختلف یک معتمدی وجود دارد. الان آقای شجاعی طباطبایی در عرصه کاریکاتور آن معتمد است. این کاریکاتوریست می تواند یک تنه یک جشنواره را راه اندازی کند. بحث ما هم در آن مقطع کاملا حرفه ای بود اما باعث ایجاد یک شکاف در میان کاریکاتوریست ها شد و سوءتفاهم هایی به وجود آمد.

از طرف دیگر اگر شما می بینید گرافیست ها توانسته اند صنف گرافیست ها را تشکیل دهند به دلایل ساده است. قبل از اینکه بحث های مختلف شکل بگیرد و چند دستگی ایجاد شود آنها صنفشان را تشکیل داده بودند. ضمن اینکه در آن صنف هم معتمد وجود داشت. مرحوم مرتضی ممیز فرد معتمد آن عرصه بود که هم شخصیت آکادمیک داشت و هم از جهات دیگر مورد تایید جمع بود. ضمن اینکه در عرصه گرافیک پول بود و می توانستند شارژ ماهانه خود را برای عضویت پرداخت کنند. ما بخشی از بحثمان روزنامه نگاری است. کاریکاتوریست هنرمند محض نیست. ضمن اینکه من تاکید می کنم بخش عمده ای از مشکلات ما صنفی است و اتفاقا بیش از دیگران به صنف نیاز داریم.

من هم تایید می کنم که در کشور ما کاریکاتور شغل شناخته نمی شود. ما در بحث بیمه، در تعرفه ها، در برگزاری جشنواره ها و بی ینال ها و... مشکل داریم.

وقتی جایی مثل سازمان زیباسازی می خواهد کمپین کاریکاتور شهری تشکیل بدهد یکراست می رود سراغ آقای طباطبایی چون ایشان مدیر خانه کاریکاتوری است که حداقل یک دفتر دارد، یک منشی و تلفن دارد و یک ارتباطات گسترده با کاریکاتوریست ها دارد. در حالیکه تعریف خانه کاریکاتور در سازمان زیباسازی مثل خانه های فرهنگ است. ساختارش انتصابی است و صنفی نیست. اگر فردا روزی هم آقای طباطبایی بورسیه بگیرند و از ایران بروند و کس دیگری منصوب شود مشخص نیست فعالیت خانه کاریکاتور چه می شود. در دوره هایی در همین خانه کاریکاتور ما شاهد افت این مرکز بودیم.

همه اینها را گفتم که بگویم شما حق دارید که سوال می کنید چرا کاریکاتوریست ها انجمن ندارند. چون جای خالی اش به شدت احساس می شود. حتی در زمان هایی که یک کاریکاتوریست دچار مشکلات قضایی می شود نیاز به وکیل دارد لزوم وجود این انجمن بیشتر احساس می شود. همچنین وقتی برای برگزاری کمپین ها و بی ینال ها مسئولان می خواهند به انجمنی رجوع کنند جای خالی انجمن احساس می شود.

*به گمانم تمام مواردی که تا الان ذکر شد بر اهمیت وجود یک انجمن برای هنرمندان کاریکاتوریست صحه می گذارد. صحبت از اینکه تعرفه های کاریکاتور در مطبوعات مشخص نیست و یا بحث مشکلات حقوقی و قضایی که برای برخی کاریکاتوریست پیش می آید و بحث ارتباط با ارگان های مختلف برای حضور فعال تر همه کاریکاتوریست ها در جریان های هنری و... نشان می دهد وجود انجمن برای این قشر ضروری است. در ضمن مشخص شد علیرغم حرکت های موثری که خانه کاریکاتور در زمینه پویایی هنر کاریکاتور دارد اما فعالیت های این خانه معطوف به فرد است و این مرکز تعریف صنفی ندارد. سوال این است که چرا کاریکاتوریست ها نمی توانند در یک محل جمع شوند و برای ایجاد انجمن اقدام موثر انجام دهند؟

زندی: به گمان من اراده ای برای تشکیل انجمن کاریکاتور وجود ندارد و کاریکاتوریست ها به عنوان یک مطالبه جدی این موضوع را پیگیری نکرده اند. به نظر من هم وجود چنین انجمنی ضروری است. به طور مثال وقتی یک کاریکاتوریست که شغلش از راه مطبوعات می گذرد به هر دلیل نتواند مدتی درآمد داشته باشد خانواده این فرد در خطر است. ما یک جمعی تشکیل دادیم که ۲۵ کاریکاتوریست بودیم. تصمیم گرفتیم درصدی از درآمد مطبوعاتی مان را در حساب مشترکی بریزیم تا هر ماه به خانواده هر فردی که مشکل دارد بدهیم. این یک حرکت گروهی کوچک اما راهگشا بود. حالا تصور کنید چنین حرکتی در مقیاس بزرگ تر اجرا شود.

همین الان ما از بسیاری از سرمایه هایی که وجود دارد و می تواند به سمت خانواده کاریکاتور بیاید بی خبر هستیم. مانند همین کمپین هایی که به تازگی سازمان زیباسازی راه اندازی کرده است. برای این کمپین هم طبیعتا سازمان زیباسازی سراغ آقای طباطبایی رفته است و ایشان لیستی از کاریکاتوریست ها داده اند. چون ایشان با شبکه ای از کاریکاتوریست ها در ارتباط است. اگر یک انجمن باشد هر کدام از ما می توانیم یک لیستی داشته باشیم و در نهایت خروجی این لیست ها نه سلیقه ای خواهد بود نه محدود به عده ای خاص.

* یکی دیگر از مواردی که مطرح است بحث دوسالانه هاست. در حال حاضر ارشاد این دوسالانه ها را با همکاری انجمن ها برگزار می کند اما برای برگزاری دوسالانه کاریکاتور باز هم جای انجمن خالی است. به نظر می رسد ایجاد انجمن صنفی کاریکاتور راه سختی باشد اما ایجاد انجمن فرهنگی کاریکاتور کار ساده تری است و مجوزش را هم وزارت ارشاد می دهد. این اتفاق چرا نیفتاده است؟

 زندی: بحث این نیست که ما کاریکاتوریست ها نتوانیم سر یک میز بنشینیم. اتفاقا ما آدم های اهل تعاملی هستیم و فکر نمی کنم تا به حال کاریکاتوریست ها مشاجره ای داشته باشند ولی چند بار حرکت هایی برای تشکیل انجمن شده و به نتیجه نرسیده و شاید دیگر امیدی در بچه ها نیست.

*اگر یک فراخوان عمومی داده شود که همه کاریکاتوریست ها را به یک نشست در جایی مثل خانه هنرمندان دعوت کند و چند پیشکسوت که همه کاریکاتوریست ها آنها را قبول دارند این فراخوان را بدهند آیا به نظرتان باز هم کاریکاتوریست ها نمی آیند؟

 عبدی: به نظر من این اتفاق می تواند عملی باشد. در حال حاضر  وزارت ارشاد هم از این موضوع استقبال می کند چون مدام از ما می پرسند چرا انجمن ندارید. ساختمان «خانه هنرمندان ۲» هم محل تجمع انجمن های هنرهای تجسمی شده است. به هر حال وزارت ارشاد مایل است یک نهادی وجود داشته باشد که مورد حمایت همه کاریکاتوریست هاست و در مواقعی که جشنواره و دوسالانه دارد با آن در ارتباط باشد. منتهی چون سال ها خانه کاریکاتور این کار را انجام داده و با هنرمندان داخلی و خارجی ارتباط قوی دارد و مدیریتش هم تا امروز خوب بوده است فکر می کنم برای تشکیل انجمن راه سختی در پیش داریم.

*واقعا در اینجا بحث خانه کاریکاتور مطرح نیست. همه اشاره کردید که کارهای موثری در عرصه کاریکاتور توسط خانه کاریکاتور صورت گرفته اما ماهیت این مرکز صنفی نیست و در مصاحبه ای که با آقای شجاعی طباطبایی داشتیم ایشان هم از تاسیس یک انجمن استقبال کردند.

علیزاده: من گمان می کنم خانه کاریکاتور در جریان کاریکاتور نفوذ زیادی دارد و اگر فرداروزی انجمن تشکیل شود یک دوگانگی ایجاد شود.

درمبخش: شاید خانه کاریکاتور بگوید این انجمن جلوی آنها ایستاده است.

زندی: شاید حضور خانه کاریکاتور تاثیر زیادی در ایجاد نشدن صنف کاریکاتور داشته باشد اما به گمان من خانه کاریکاتور آن کارکردی را که ما به دنبالش هستیم ندارد.

علیزاده: اگر واقع گرا باشیم باید بگوییم اگر قرار است تشکیلاتی ایجاد شود باید با مشارکت خانه کاریکاتور باشد. در خانه کاریکاتور آقای طباطبایی به عنوان فرد معتمد حضور داشته باشد ولی برای تشکیل یک شورای سیاستگذاری انتخابات برگزار شود.

عبدی: من هم بر این موضوع تاکید می کنم که ما نمی توانیم انجمن صنفی داشته باشیم چون پرداخت حق عضویت برای بسیاری از کاریکاتوریست ها امکان پذیر نیست.

زندی: اما یادمان باشد صنف می تواند بسیاری از بودجه ها را به سمت اعضای انجمن بیاورد که دیگر افراد در پرداخت ماهی مثلا بیست هزار تومان حق عضویت ناتوان نباشند. همان طور که گفتم الان سرمایه هایی وجود دارد که هدایت شده نیست.

عبدی: بخشی از ایده های ما صحبت های قشنگی است که بارها هم شده است اما من شخصا برای مناسبت های مختلفی بوده که به یک کاریکاتوریست گفته ام برای داوری و... بیاید و نیامده است. ما دور هم جمع نمی شویم، حرف نمی زنیم، انگار همدیگر را قبول نداریم. به گمانم باید از اینجا شروع کنیم که این جمع هر کدام ۴ نفر را با خود همراه کند و از صحبت در یک کافی شاپ شروع کنیم.

علیزاده: در ابتدای تشکیل خانه کاریکاتور تقریبا همه کاریکاتوریست ها با این مرکز همکاری می کردند و اختلاف نظرها از مقطعی پیش آمد که آن اتحاد واقعی از میان رفت. به گمان من کاریکاتور شریف ترین و عاشقانه ترین حرفه دنیاست. این حرفه گرچه هیچ گونه درآمد مشخصی ندارد ولی یک رسالتی برای خودش قائل است.

عبدی: حرف من این است اصلا به دور از تشکیل انجمن یک بار دور هم جمع شویم و از دلخوری ها بگوییم.

زندی: پیشکسوتان ما خوشبختانه بالای سر ما هستند و ما می توانیم برای این اتحاد از آنها استفاده کنیم.

*پس ان شاءالله در آینده نزدیک شاهد یک گردهمایی با حضور کاریکاتوریست ها باشیم. بگذارید به عنوان آخرین سوال از همه شما که سابقه ای درخشان در عرصه کاریکاتور دارید بپرسم هنر کاریکاتور ایران در حال حاضر دارای چه جایگاهی در ایران و جهان است؟

درمبخش: کاریکاتور ایران در دنیا شناخته شده است. قدیم ترها فرانسوی ها و انگلیسی ها و آمریکایی ها در صدر کاریکاتور جهان بودند اما در حال حاضر ایران و ترکیه و چند کشور دیگر در صدر هستند. در خارج از مرزها بسیاری از کاریکاتوریست های ایرانی را با اسم کوچک می شناسند و این روزها به خاطر وجود رسانه ها کارهای ما را بسیار تعقیب می کنند. سایت خانه کاریکاتور هم مرجع خوبی برای شناساندن هنر ایران به خارجی ها بوده است. ضمن اینکه ما چند سال است بی ینال کاریکاتور را برگزار می کنیم که بی ینال شناخته شده ای در جهان است.

من در ۲۲ سالی که خارج از ایران زندگی کردم هر جا نمایشگاهی برپا می کردم یا حضوری داشتم نام ایران هم کنار نامم بود. ولی در داخل کشور از این هنر حمایتی نمی شود. من یادم است در پاریس نمایشگاهی با حضور کاریکاتوریست ها بر پا شده بود و از فرودگاه تا محل موزه روی بیلبوردها تبلیغ این نمایشگاه را می کردند.

عبدی: در تمام این سال ها از پیشرفت کاریکاتور ایران بسیار صحبت شده است و خبرنگاران هم همیشه پیگیر بوده اند. به گمانم رسانه ها برای رساندن هنر کاریکاتور به جایگاه واقعی اش نقش مهمی دارند. الان روزنامه ها خبر موفقیت یک هنرمند کاریکاتور را در رقابتی جهانی در سه خط منتشر می کنند. در حالیکه باید تصویر آن کاریکاتور منتشر شود. کاریکاتور هنر بصری است.

اجازه بدهید یک پیشنهاد هم اینجا بدهم و آن این است که یک جریان نقدنویسی در هنر کاریکاتور ایجاد شود. این نقدها باعث پیشرفت کاریکاتور می شود. البته باید فرهنگ نقد شدن هم در میان جامعه کاریکاتوریست ها ایجاد شود.

علیزاده: اگر من بخواهم نظری درباره سوال شما بدهم باید بگویم در زمینه کاریکاتور جشنواره ای پیشرفت کرده ایم. در دنیا به عنوان قطب کاریکاتور شناخته می شویم اما در عرصه کاریکاتور مطبوعاتی پیشرفتی نداشته ایم. کاریکاتور جایش در مطبوعات است چون هم فرهنگ نقدپذیری را رواج می دهد و هم درک تصویری را بالا می برد و هم با لبخندی که به لب مخاطب می آورد باعث یک انبساط روحی و روانی می شود.

زندی: من این را تایید می کنم که من شخصا هر جا حضور دارم اول از کیارستمی می پرسند و بعد اسم سه کاریکاتوریست را می آورند. آقای درمبخش، آقای علیزاده و آقای رمضانی. با اسم کوچک هم صدایشان می زنند.

من هم معتقدم کاریکاتور نمایشگاهی و جشنواره ای ما رشد خوبی داشته است و نقش آقای نیرومند و آقای طباطبایی در این میان پر رنگ است اما در بحث کاریکاتور مطبوعات کاستی هایی وجود دارد.