خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: «زندگی مه آلود پریا» عنوان رمانی از سید مرتضی مصطفوی است. مصطفوی بیشتر به عنوان فیلمنامه نویس شناخته می شود و شاخه اصلی فعالیتش نیز در این همین رشته خلاصه می شود. اما این فیلمنامه نویس برای دومین بار دست به نوشتن یک اثر داستانی در قالب رمان زده که دی ماه سال گذشته توسط نشر داستان به چاپ رسید و ظرف یک ماه، چاپ دومش روانه بازار نشر شد.
نسخه های سومین نوبت چاپ این رمان اردیبهشت امسال در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شدند و پس از نمایشگاه هم، طی روزهای اخیر چاپ چهارم این کتاب راهی بازار نشر شد. این رمان درباره زنی به نام پریا است که مدیریت یک مهمانسرای بزرگ سنتی را به عهده دارد. مهمانسرایی که در جذب مهمان های ایرانی و خارجی رتبه اول را داراست. «پریا» گرچه از استعداد، نبوغ و زیبایی برخوردار است، اما در گذشته مرتکب اشتباه بزرگی شده که جرات صحبت کردن درباره آن را ندارد؛ حتی با همسرش مسعود.
گذشته پریا به مرور مانند یک کابوس روح او را فرا می گیرد و باعث بیماری اش می شود. این گذشته مربوط به خواستگار او نادر و موجب یک حس عذاب وجدان در او می شود. به همین دلیل بدون اطلاع مسعود با نادر درگیر می شود.
«تا بی نهایت» و «زندگی مه آلود پریا» دو اثر داستانی سید مرتضی مصطفوی هستند. نگارش فیلمنامه های سینمایی «محدوده ابری» و «خاکسترو برف» و نیز سریال تلویزیونی «آرام می گیریم» از دیگر مواردی هستند که او در کارنامه دارد.
چاپ چهارم رمان «زندگی مه آلود پریا» بهانه ای شد تا گپ و گفت کوتاهی با مصطفوی داشته باشیم.متن این گفتگو در ادامه می آید:
* فعالیت شما بیشتر در زمینه فیلمنامه است، دلیل نوشتن دومین رمان تان چیست؟
دست نویسنده در نوشتن رمان بازتر از فیلمنامه است. چون بهتر می تواند از احساسات و تخیلاتش استفاده کند و دلیل دیگر اینکه فیلمنامه بعد از اینکه به مرحله تولید می رسد، اتفاقات زیادی برایش افتاده و تغییرات زیادی روی آن اعمال می شود. حتی گاهی وقت ها بسیاری از جذابیت هایش را بر اثر اصلاحیه ها از دست می دهد؛ مخصوصا فیلمنامه سریال که چندین کانال را باید طی کند تا به مرحله تولید برسد. اما در مورد رمان اینگونه نیست.
* در رمان «زندگی مه آلود پریا» داستان شما درباره روانشناسی و محتوا محور است؟
پریا که نقش اصلی داستان را به عهده دارد، شخصیتی کاریزماتیک دارد. این زن از انسان های موفق جامعه است اما کم کم اشتباهی که در گذشته مرتکب شده باعث می شود که به انقلاب درونی برسد و برای جبران آن سختی های زیادی را متحمل شود و بعد از ناامید شدن از دیگران، به تنهایی مشکلات را به دوش بکشد و تمام زندگی و حتی نزدیکانش را ترک کند. او در این مسیر با موانع زیادی روبرو می شود.
* هدفتان از نوشتن این رمان چه بود؟
می خواستم ابعاد شخصیتی انسان را مطرح کنم همچنان که بزرگان، انسان را متشکل از دو «خود» دانسته اند؛ یکی «خود» مجازی و دیگری «خود» واقعی که فلاسفه هم مسئله از خود بیگانگی را درباره اش مطرح کرده اند. متاسفانه این روزها اکثر آدم ها دچار از خود بیگانگی شده اند و «خود» واقعی را فراموش کرده اند. شخصیت پریا گرچه از لحاظ ثروت مادی و برخورداری از هوش و نبوغ، الگوی اطرافیان است اما چنان غرق کار و روزمرگی شده که بزرگترین ثروت یعنی «خود» واقعی اش را گم کرده که در روند قصه، بعد از مواجه شدن با اتفاقی کم کم پی به اشتباهش می برد. ناچار هم می شود سختی هایی را متحمل شود.
* خودتان دلیل استقبال از این رمان را در چه می دانید؟
شاید یکی از علت هایش تعلیق و درگیری مخاطب و سئوالاتی باشد که در طول قصه مطرح می شود. مخاطب با خواندن فصل اول با قصه درگیر شده و مشتاق می شود که قصه را به پایان برساند تا به جواب سوالاتش برسد. به نظرم علت دیگر می تواند این باشد که سعی کردم داستان را با روایت متفاوتی ارائه کنم اما سعی ام بر این بود که بین رئال و سورئال حرکت کنم و این دو را به هم نزدیک کنم.
* دلیل این تلاش چه بود؟ چرا سعی داشتید بین فضای واقع گرایانه و غیرواقع گرایانه حرکت کنید؟
چون به این مساله قائل هستم که بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی ما می افتد از عالمی بالاتر ریشه می گیرند و به گونه ای، این عالم جسمانی ما به عالم روحانی متصل است. دلیل این کارم را شاید بتوانم در دو قول جستجو کنم. یکی به قول افلاطون که عالم مثُل را مطرح می کند و می گوید عالم ما سایه ای است از عالم بالاتر است و دوم؛ به قول ویلیام جیمز روانشناس که می گوید بعضی وقت ها در این عالم اتفاقاتی می افتد که از متافیزیک نشات می گیرد و عقل از جواب آن عاجز است.