خبرگزاری مهر، گروه جامعه- مسعود بُربُر: صیادان پرندگان شکاری، اعراب علاقهمند که مصرف کننده نهایی قاچاق میلیاردی پرندگان شکاری هستند و دلالانی که حد واسط این افراد قرار میگیرند بارها مورد اعتراض فعالان محیط زیست واقع شدهاند. اما این مثلث ضلع دیگری نیز دارد که قوشبازان سنتی یا آنگونه که خودشان ترجیح میدهند عنوان کنند «بازداران» یا «بازیاران» هستند. گروهی که اغلب چندان مورد توجه فعالان محیط زیست نیستند اما با انتشار فیلمی از یکی از این بازداران که از دوختن پلکهای یک پرنده شکاری صحبت میکرد توجه رسانهها و شبکههای اجتماعی به این موضوع جلب شد.
مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری در این فیلم پرندهای را که سرش با کلاه پوشیده شده در دست داشت و در بخشی از فیلم اشارهای به دوختن پلک پرندگان میکرد. موضوعی که چون تنها مدتی از انتشار خبر کشف محموله قاچاق پرندگان شکاری با پلکهای دوخته میگذشت اعتراضات گوناگونی را متوجه وی کرد.
از سوی دیگر علی تیموری مدیرکل دفتر صید و شکار سازمان محیط زیست نیز در گفتگو با مهر از «تخلف» این انجمن در واگذاری یک پرنده به فردی دیگر خبر داده بود. گزارشی که نهایتاً منجر به گفتگوی رضا پرستار نمینی، مدیرعامل این انجمن، با خبرنگار مهر شد.
او در این گفتگو ضمن پاسخگویی به موارد مطرح شده درباره نامه و فیلم منتشر شده، نه تنها منکر بازدار بودنش به عنوان مدیرعامل انجمنی که نام حفاظت از پرندگان شکاری بر خود نهاده نمیشود که از بازداران دفاع میکند و آن را راه حفاظت پرندگان شکاری میداند و اگرچه میگوید که خودش اقدام به دوختن پلک پرندگان شکاری نمیکند اما آن را راهی بدون درد و سالم و در مجموع بهتر از دیگر راهها برای نگهداری پرندگان میداند و این روش را تأیید میکند.
پرنده به ما بازداران احتیاج دارد
رضا پرستار نمینی در گفتگو با خبرنگار مهر سخنش را با تاریخچه قوشبازی یا آنگونه که اصرار دارد بازداری در ایران آغاز میکند: ما ایرانیها اولین قومی بودهایم که پرندگان شکاری را تربیت کرده و آنها را در شکار به کار بردهایم. بر اساس تعریف IAF، فالکنری، یا قوشبازی (که ریشه ترکی دارد و فارسی آن بازداری یا بازیاری است) یعنی تربیت پرنده شکاری و استفاده از آن در شکارگاه. بازنامه ناصری تیمور میرزا هم از بازنامههای قدیمی است که سرهنگ فیلوت انگلیسی مستشار نظامی انگلستان در هند به همان لطافت آن را به انگلیسی بر میگرداند و معتبرترین بازنامه در دنیاست و از کتاب بازداری فریدریک دوم پادشاه آلمان هم معتبرتر است. بازنامه نسوی که نوشته ابوعبدالله شاگرد ابن سیناست درباره بیماریهای باز و راه علاج آن است و صید و نگهداری و تربیت و معالجه باز و برگرداندن آن به طبیعت را هم شرح کرده است. صیدالمراد فی قوانین صیاد یا صیدنامه امامیه اثر خدایارخان داوود عباسی همزمان طغاتیموریان نوشته شده و نسخههایی از آن یکی در آستان قدس رضوی، یکی در هند و یکی در برکلی موجود است.
وی درباره مفهوم بازداری توضیح میدهد: بازدارها معتقدند که ما نیستیم که به این پرنده احتیاج داریم، این پرنده است که به ما احتیاج دارد. ما به عنوان انسان پارامترهایی را ایجاد کردهایم که باعث شده جمعیت پرندگان شدیداً کاهش پیدا کند و تنها کسانی که میتوانند به بازگشت جمعیت پرندگان شکاری کمک کنند هم ما انسانها هستیم.
بازداری، پرندگان را از خطرات طبیعی محافظت میکند!
نمینی درباره وضعیت پرندگان شکاری در ایران توضیح میدهد: اساساً دو نوع پرنده شکاری در ایران داریم. یکی جمعیت مقیم یعنی بومی و دیگری جمعیت مهاجری که اکثریت را تشکیل میدهند و از توندراهای سیبری تا آفریقا مهاجرت میکنند. ایران یکی از شاهراهها و منطقهای بسیار استراتژیک برای مهاجرت این پرندگان است. چهارفصل بودن ایران که انواع کوه و بیابان و دیگر اقلیمها را دارد باعث شده اعراب پرندگان شکاری صیدشده از ایران را ممتاز و بقیه را خوب دستهبندی کنند.
مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری ادامه میدهد: در ایران دو شاهراه مهاجرت داریم. یکی از آذربایجان و کردستان تا جنوب کشور میرود و دیگری از ترکمنستان، کوههای هزارمسجد، دشت ترکمن صحرا، خراسان، سمنان، اصفهان، یزد و خوزستان و بوشهر تا آفریقا. عبور پرندگان از این دو شاهراه هم از مردادماه آغاز میشود اما ۷۰ درصد پرندگان شکاری به زمستان اول نمیرسند و زیر ۶ ماه جانشان را از دست میدهند. ۵۰ درصد بقیه هم ۵ سال عمر نمیکنند. پرندگان شکاری سریع از منطقه عبور میکنند اما آنها که هنوز فرایند پر ریختنشان آغاز نشده و بازدارن آنها را بز مینامند، مجبورند در منطقه کمی باقی بمانند تا شکارهای ضعیفتر را بگیرند و این فرصت خوبی در اختیار صیادها میگذارد.
نمینی کاهش زیستگاه، مسمومیت به دلیل کاربرد سموم و آفتکشها، و برق گرفتگی را تهدیدات اصلی پرندگان شکاری مهاجر میداند و تأکید میکند: پرندگان شکاری حداقل ۳ سال تا بلوغشان طول میکشد بنابراین گرفتن «بز» ها از طبیعت از آنجا که هنوز زادآوری ندارند لطمهای به طبیعت نمیزند. از سوی دیگر عقابها دشمن اصلی آنها به شمار میروند و بیماریهایی نظیر بامبل فوت نیز در کمین آنهاست اما اگر به طور حرفهای از آنها نگهداری شود از تمام این خطرات در امان است.
من و بالابان با هم حرف میزنیم
رضا پرستار نمینی معتقد است که صید آماتور به پرندگان آسیب میزند اما اگر صید حرفهای انجام شود اتفاقی برای پرنده نمیافتد. او در این باره توضیح میدهد: روشهای صید آماتور بسیار خطرناک است و ممکن است باعث قطع شدن انگشت پرنده شود. اما من با بالابانم حرف میزنم و او هم با من حرف میزند و خودش را برای من لوس میکند! صیادهای حرفهای پرنده بالغ را نمیگیرند و پلک پرندهای که میگیرند را بلافاصله میدوزند. پلک پرنده شکاری هیچ حسی نسبت به درد ندارد و نخ ابریشمی بسیار نازکی برای آن به کار میرود و با کات کبود هم گندزدایی شده است. در بازنامه تیمورمیرزا آمده که چشم طرلان خود را با نخ آبی نازک بدوز که این رنگ آبی اشاره به همان کات کبود دارد.
وی تأکید میکند: زمان بسته نگه داشتن چشم هر پرندهای حداکثر سه روز است که طی این سه روز اگر کار حرفهای انجام شده باشد و به درستی باز شود هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. از تتراسایکلین هم استفاده میشود تا پلک پاره نشود و آلودگی هم جای زخم ورود پیدا نکند!
مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری درباره ضرورت دوختن پلک پرندگان میگوید: پرنده صید شده بسیار مغرور و وحشی است و حتی اجازه نزدیک شدن جنس موافق خودش را هم نمیدهد. خودش را به اطراف میزند و ممکن است به خودش آسیب بزند و حتی شاهپرش که خیلی مهم است را بشکند و پرندهای که دهها میلیون تومان قیمت دارد اگر شاهپرش بشکند دیگر به کمترین قیمت هم خریداری نمیشود. برای این کار از کلاه استفاده میکنند اما هر پرنده یک کلاه مشخص مخصوص خود دارد که اگر تنگ باشد طوقش و گوشها را درد میآورد و پرنده دیگر به درد تربیت نمیخورد یا قسمت بینی را زخم میکند که آن هم دیگر به درد نخواهد خورد. از سوی دیگر ۲۴ ساعت باید بالای سر پرنده باشی تا کلاهش را بیرون نیاورد و به خودش آسیب بزند که این هم ممکن نیست در حالی که پلک دوختن هیچ آسیبی به پرنده نمیرساند و با در نظر داشتن پاچه بند مناسب از کتان نرم و عباچه و قنداق و … برای نگهداری تا جابه جایی تا ۲۱ روز میتوانی پرنده را در این حالت نگهداری کنی. بعد باید گوشت لخم خوندار را در همین حالتی که چشم پرنده بسته است به پایش بزنی و کم کم گوشتخوارش کنی و روزی دوبار به او غذا بدهی.
وی با اعلام اینکه ما صیاد نیستیم و دوختن پلک را انجام نمیدهیم تأکید میکند: پرنده سه روزه تربیت میشود و در این مدت سه روز ما شبانهروز بیداریم تا پرنده کلاهش را بیرون نیاورد و یک دقیقه هم رهایش نمیکنیم.
ما نمیتوانیم با سنت اعراب در بیافتیم
نمینی با اعلام اینکه اعراب عاشق پرندگان شکاری هستند میگوید: البته شیوخ پرندگان را خریداری نمیکنند. آنها را برای شیوخ به قصد تقرب هدیه میبرند. پوتین برای امیر قطر یک بالابان سفید ارزشمند هدیه برد و برای اعراب اصلاً پول در مقابل پرندگان شکاری اهمیتی ندارد.
وی تأکید میکند: قوشبازی برای اعراب یک سنت است و ما نمیتوانیم با یک فرهنگ در بیافتیم. بخش عمده پرندههای اعراب هم از ایران تأمین میشود. البته من تا الان یک آدم بافرهنگ ندیدهام که در بیابان، پرندههای ایرانی را صیادی کند و صید را بفروشد چون خطرات و زحمت بسیار دارد و مهمترین دلیل آن فقر فرهنگی و مشکلات مالی است.
این مدافع بازداری سنتی تأکید میکند: ما، نه سازمان حفاظت محیط زیست یعنی جریمهگذار هستیم و نه صیاد متخلف و نه مصرف کننده نهایی. جایی بین این دستهها هستیم و تلاش میکنیم ارتباط درست میان اینها را برقرار کنیم. ما معتقدیم بازداری با حفاظت همسو است و اصلاً حفاظت بدون بازداری امکانپذیر نیست. با اعراب در ارتباطیم و میگوییم به سنت شما احترام میگذاریم و در عین حال تخمین میزنیم که سالی سه هزار پرنده از ایران به حاشیه خلیج فارس قاچاق میشود.
وی با تأکید بر اینکه بیش از ۹۰ درصد این پرندهها مهاجر هستند و نه بومی میگوید: اعراب نماد خطوط هوایی و نقش روی واحد پول و نماد بانک و حتی خالکوبیهایشان شاهین است. ما به این سنت احترام میگذاریم و آنها بازداری را حمایت میکنند. در مقابل اگر قانون و قاعده برای پرندگان شکاری بگذاریم میتوانند به کشور ما بیایند و پول خرج کنند. بنیاد شیخ زاید چندین میلیون دلار برای حفاظت گونههای در معرض خطر هزینه میکند و من ثبت نام کردم تا برای حفاظت از بالابانهایی که در ایران زادآوری دارند بودجه بگیرم و مثلاً صد هزار دلار بگیریم و ببریم به سازمان حفاظت محیط زیست تا با نظارت سازمان لانههای پرندگان را دوربینگذاری کنیم و نتیجه تحقیقات را به بنیاد شیخ زاید بدهیم. به هرحال سرانجام به دلیل ایرانی بودن و مشکلاتی از این دست موفق نشدم. در روسیه اگر یک بالابان را بگیری تا آخر عمر زندانی میشوی اما پوتین یک بالابان سفید ارزشمند را به آنها هدیه میدهد تا بتواند از آنها امتیاز بگیرد و برای محققانش پول بگیرد تا روی همانگونه کار کنند.
قانون ممنوعیت بازداری کلی است/ نمیتوان عشق کسی را ممنوع کرد
مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری با یادآوری نص قانون که هرگونه مبادرت به صید، نگهداری، حمل، خرید و فروش پرندگان شکاری در ایران جرم است میگوید: این قانون خیلی کلی است. پس من علاقهمند به پرندگان شکاری چطور میتوانم به یک شکارگاه بروم و روی پرنده مورد علاقهام تحقیق کنم یا آن را صید کنم و وزن کنم و دادههای لازم را رکورد کنم و بعد آزادش کنم تا برود؟ در ایران سازمان محیط زیست تنها کاری که میکند کشف جرم است در حالی که شما عشق کسی را نمیتوانی ممنوع یا حتی محدود کنی صرفاً باید آن را مدیریت کنی!
نمینی با بیان این جمله که من از هر کس دیگری با پرندگان شکاری مهربانترم میگوید: ما با تحقیقات روز دنیا در ارتباطیم. هر مقالهای که بیاید میخوانیم و این فرق دارد که شما با دوربین به منطقه بروی و عقاب نگاه کنی. قبل از اختراع دوربین، پرنده شکاری بوده و بازداری هم ۷ هزار سال سابقه دارد اما پرنده نگری یکی دو دهه است که آمده. بعد هر پرندهای را که نمیشناسند میگویند لاچین است چون کم است و دیده نمیشود و آن را کسی نمیشناسد. در معروفترین کتاب پرندگان ایران جای شاهین و بحری را اشتباه نوشته است ولی باید اطلاعات تخصصیتر را پذیرفت. اولین کسانی که پرندگان را ردهبندی کردند بازداران هستند. بازداران نمایشگر اندازهگیری سلامت پرنده شکاری هستند اما پرندهنگر با دوربین چطور میتواند بفهمد که آیا پرنده سالم است؟ چند ساله است؟ اصلاً مهاجر است یا بومی و از کدام گونه است؟
وی میگوید: ما پرنده را هر روز وزن میکنیم و طوری با آن برخورد میکنیم که گویا شاهی مهمان ماست و ما افتخار همراهی با او را داریم. بازداری اسارت نیست. هربار که پرنده را رها میکنیم اختیار دارد که برود یا برگردد و خیلی وقتها هم میرود. ما در این دنیا تنها برای دیدن آن لحظه که پرنده ما از اوج آسمان که ما نمیدیدیمش پیدا میشود و شکارش را میگیرد زندهایم.
من و انجمن هیچ تخلفی انجام ندادهایم
مدیرعامل انجمن حفاظت از پرندگان شکاری تأکید میکند: وقتی چیزی نفست را میلرزاند یعنی عاشقی و منِ رضا پرستار نمینی عاشق پرنده شکاری هستم. کاری که بازداران میکنند اگرچه غیرقانونی است اما در خیلی از کشورها قانونی است و ما باید مجرایی پیدا کنیم تا راهی برای فعالیت علنی پیدا کنیم.
نمینی اعلام میکند: ما این آمادگی را داریم که برای مدیریت علاقه در راستای حفاظت فعالیت کنیم یعنی کاری با صیادی نداریم. فرهنگسازی و امثال این برای حفاظت جواب نمیدهد چون شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. آدم گرسنه پرندهها را به شکل بستههای چند میلیون تومانی میبیند. در حالی که باید در ایران هم مراکز تکثیر و پرورش داشته باشیم. ما آمادهایم تا پروژههای بینالمللی در رابطه با حفاظت را به ایران وارد کنیم.
وی درباره نامه و فیلمی که از او منتشر شده و در شبکههای اجتماعی موجی از اعتراض را به دنبال داشته نیز میگوید: من برای برگزاری یک دوره آموزشی در اداره کل محیط زیست استان تهران چون پرنده نداشتند از کسی پرنده را قرض گرفتم و بعد که خواستم آن را پس بدهم گفتند مجوز این پرنده کجا است و آن را توقیف کردند. به نحوی پرنده را به صاحبش بازگرداندم و بعد سازمان پیگیری کرد که باید این پرنده قاچاق را برگردانی. ما هم برای اینکه مسئولیت آن بر عهده صاحب پرنده باشد نامهای نوشتیم که درواقع از ما سلب مسئولیت میکرد یعنی متن منتشر شده تنها مشخص میکند که پرنده مربوط به انجمن نبوده و در موارد خاص انجمن مسئولیتی در قبال آن پرنده نخواهد پذیرفت.
نمینی با تأکید بر اینکه عکس منتشر شده در گزارش پیشین خبرگزاری مهر درباره دوختن پلک پرندگان و فیلمی که از وی منتشر شده، ربطی به اقدامات وی ندارد اضافه میکند: این انجمن و شخص اینجانب هیچ تخلفی انجام نداده ام که مدیرکل دفتر صید و شکار گفته است «با توجه به تخلفات قبلی». از سویی آوردن پرنده با مجوز اداره محیط زیست تهران و صرفا جهت آموزش بوده است.
او در مورد پرندهای که در فیلم دیده میشود نیز اینگونه توضیح میدهد: قرقی مذکور به جهت جلوگیری از اسارت، صید و فردای همان روز در دفتر شکار و صید رها شد. دفتر شکار و صید باید دست از سیاست دوگانه خود در رابطه با رهاسازی پرندگان شکاری بر دارد و این اقدامات را به ادارات کل واگذار کند!