مجله مهر: اینجا نه یک موسسه خیریه است؛ نه یک کارگاه تولیدی. «افق بخش سوم» سازمانی غیرانتفاعی است که بین خیریهها و بازار کار پلی ایجاد کرده است و با استفاده از قواعد کسب و کار (مثل طراحی محصول، بازاریابی، فروش و ...) سعی دارد که برای محصولات اجتماعی که در خیریهها توسط مددجوها تولید می شوند، در بازار جایی باز کند و برای همین از یک طرف به اشتغالزایی و آموزش کسبوکار در کارگاههای خیریهها میپردازد و از طرفی برای این تولیدات بازار فروش پیدا میکند.
دغدغه محیط زیستی داشتیم
«نسیم یادگار» مدیرعامل این موسسه غیرانتفاعی است که حاصل دغدغههای اجتماعی و محیط زیستیاش را با تاسیس این موسسه دنبال میکند. «نسیم یادگار» و همسرش «محمدمهدی معماریانی» هر دو دانشجوی دکترای کارآفرینی هستند و هر دو هم به فعالیتهای اجتماعی میپردازند. «رشته من در کارشناسی مدیریت صنعتی بود و همسرم مهندسی مکانیک خوانده بود؛ اما فوقلیسانس و دکترا را همزمان در دانشگاه کارآفرینی خواندیم. هر دو هم به طبیعت علاقه داشتیم و درعینحال من پایاننامه فوقلیسانس و دکترایم در زمینه کارآفرینی اجتماعی است. البته در زمینه کارهای اجتماعی و خیریهها یک سابقه خانوادگی داریم و پدرم هم در این زمینهها مشغول بود. پدرم مهندس منابع طبیعی بودند و در جنوب خراسان پروژههای تثبیت شن و جنگلداری انجام میدادند. مادرم هم خانهدار بود و به نیازمندان کمک میکرد. من هم در چنین فضایی بزرگ شدم و رشد کردم. برای همین وقتی وارد دانشگاه شدم، برای کودکان بد سرپرست کلاسهای خصوصی میگذاشتم.»
به کودکان بدسرپرست آموزش میدادم
نسیم میگوید که ابتدا کودکان اصلیترین گروه هدف او بودند؛ اما وقتی از طریق آنها کاری از پیش نمیبرد، متوجه میشود «خانواده» و سرپرستان این بچهها بیشتر به توجه نیاز دارند. «در دوره کارشناسی از طرف دانشگاه یک گروه بودیم که کلاس های تقویتی برای بچه ها می گذاشتیم. وقتی با این بچهها آشنا شدم، فهمیدم مشکل بزرگتر، مادران این بچهها هستند که وقتی پدر به هر دلیلی حضور ندارد یا سرپرستی خوبی ندارد، آواره میشوند و نمیتوانند خانواده را حفظ کنند و بچهها بزهکار بار میآیند. از همان موقع روی زنان سرپرست خانوار تمرکز کردم. مدتی در خیریههای مختلف مشاور بودیم و هدفمان توسعه روش های جدید و کارآفرینانه در کار خیریه ای بود. یک مدت هم در یک خیریهای که در زمینه توانمندسازی زنان سرپرست خانواده فعال بود، بهعنوان مشاور و سپس مجری و معاون مدیرعامل شدم. در مدت یک سال و نیم که آنجا بودم سعی کردم این خیریه را از حالت سنتی به حالت کارآفرینانه تغییر بدهم. ولی این ظرفیت در هیئتمدیره خیریه وجود نداشت و ما از آنجا بیرون آمدیم و فهمیدیم که با کار پژوهشی و مشاورهای نمیتوان کاری از پیش برد. سال بعد هم بهصورت ناپیوسته با کمیته امداد در جنوب خراسان، کرمان و سمنان دوره های توانمندسازی زنان و کارآفرینی برگزار کردم و در کنار این دوره ها برای ستاد کمیته امداد در آن شهرها هم کارگاه های آموزشی برگزار کردم؛ بعد به این نتیجه رسیدم که باید روحیه این افراد را بهتر کنیم و به سمت خوداشتغالی و خودکارآفرینی سوق بدهیم و مثلا وام دادن به آنها مشکلی را حل نمیکند؛ چون سرمایه اجتماعی و انسانی لازم را ندارند درنتیجه بعد از گرفتن وام از کمیته امداد قادر به بازپرداخت نیستند و شکست میخورند و گاهی به بزهکاری هم کشیده میشوند.»
آمدهایم تا صنعت ماهیگیری را تغییر دهیم
تمام این تجربهها باعث میشود که خانم یادگار به این نتیجه برسد که تنها راه توانمندسازی در بخش اجتماعی، ایجاد سازمان های اجتماعی از نوع کسب و کار اجتماعی(Social Enterprise) است. «من متوجه شدم به سازمانهایی احتیاج داریم که ابزار کار در اختیار مددجوها قرار دهد و از این راه این مددجوها را توانمند کند. برای همین «افق بخش سوم» از سال ۹۳ کارش را شروع کرد و در سال ۹۴ رسما ثبت شد. هدف ما توسعه کارآفرینی اجتماعی در کشور است و میخواهیم افق جدیدی در کار ایران را معرفی کنیم. شعارمان هم این است که «ماهی نمیدهیم. ماهیگیری هم یاد نمیدهیم. ما آمدهایم تا صنعت ماهیگیری را تغییر دهیم.» یعنی نگاه به کار اجتماعی را در کشور متفاوت کنیم. ما میخواستیم یک سازمان اجتماعی باشیم نه اینکه مثلا بهعنوان یک خیریهای که مردم وقت اضافی خود را صرف این کارها میکنند.»
کیف سبز؛ اشتغالزایی و کمک به طبیعت
افق بخش سوم سعی میکند پلهپله مددجوهای خودش را توانمند کند؛ برای همین از پروژههای ساده و محیطزیستی کارش را شروع کرده است. «پروژهای که فعلا در حال انجام دادن آن هستیم یک پروژه به نام «ما نیز» است که در آن کیف های پارچه ای به عنوان جایگزین پلاستیک در خرید های روزانه تولید می شوند و از طریق خرده فروشی ها (نانوایی، سوپر و میوه فروشی و...) در اختیار شهروندان آگاه قرار می گیرند. تولید این کیف ها در کارگاه های تجهیز شده با هدف توانمندسازی گروه های حاشیه ای (زنان، معتادان بهبود یافته، معلولان) صورت می گیرد. از طرفی هم اعتقاد داریم که گروههای حاشیهای و زنان سرپرست خانوار و معتادان بهبودیافته کسانی هستند که باید در یک پروسهای توانمند شوند و اگر مثلا از راه خیاطی بخواهیم اشتغالزایی کنیم، در یک پروسه یکیدوساله باید این کار را بکنیم که این افراد کاملا توانمند شده و بهصورت حرفهای وارد بازار کار مرسوم شوند. درعینحال خیاطی را هم انتخاب کردیم که با سرمایه کمتر میتوانستیم شغل ایجاد کنیم. با کارگاههایی که زنان سرپرست خانوار را پوشش میدهند، ارتباط گرفتیم و در فاز اول تولید کیسههای پارچهای یا «کیف سبز» را شروع کردیم. البته بعدا به این نتیجه رسیدیم تا وقتیکه این کیسههای پارچهای تبدیل به یک کالا نشود مثل کالاهای دیگر و در خردهفروشیها ارائه نشود، به فرهنگ مردم تبدیل نمیشود. برای همین ما سعی میکنیم که این تولیدات را به خردهفروشیها عرضه کنیم.»
سی نفر را صاحب شغل کردهایم
همین کار ساده تابهحال ۳۰ نفر از زنان سرپرست خانوار و دختران خود سرپرست را دارای شغل کرده است. «افرادی که در این پروژه همکاری میکنند، حقوق دریافت میکنند و تمام سعی ما این است که بتوانند حقوق عادلانه دریافت کنند و بیمه هم بشوند. استمرار و تقاضای بیشتر میتواند این شرایط را برای آنها فراهم کند و البته در کنار این ابزار کار کردن به آنها مهارت زندگی هم میآموزیم. در حال حاضر ۲۰ نفر در کارگاه کار میکنند و ۱۰ نفر هم در خانه دورکاری میکنند. چون هدف ما توسعه کارآفرینی اجتماعی است، خودمان کارگاه درست نمیکنیم و با کارگاههایی که در بخش اجتماعی فعال هستند کار میکنیم. یعنی یک ایده تجاری را بهجای کارگاههای تولیدی معمولی به این کارگاهها و خیریهها میدهیم و آنها را سرپا میکنیم. ناتوانترین کسی که در این کارگاهها کار میکند، حقوق ۳۰۰ هزار تومانی دریافت میکند و افراد توانمند طبق قانون کار حقوق دریافت میکنند.»