سعيد ذهني در بيان ويژگيهاي آهنگسازي براي نمايش به خبرنگار موسيقي مهر گفت : موسيقي تئاتر نيست زيرا تاثيرنهايي خود را در تركيب با عناصر بعدي اثر دراماتيك بر بيننده مي گذارد . در موسيقي محض يك ايده ، حسن و يا عاطفه صرفا به وسيله صداي موسيقايي به شنونده منتقل مي شود . تا اينجا ما با هنري سر و كار داريم كه جزء هنرهاي فونتيك است ، يعني هنري شنيداري است . در موسيقي محض فرايند انتقال مفاهيم صرفا از طريق شنيدن به وقوع مي پيوندد . اما زماني كه در مورد موسيقي تئاتر، فيلم و موسيقي دراماتيك صحبت مي كنيم هر چند كه پايه و ابزار اوليه آن همچون موسيقي محض نتها و اصوات موسيقايي هستند ، اما با وجود اين موسيقي دراماتيك صرفا قطعه اي شنيداري نيست ، زيرا تاثير نهايي خود را زماني بر شنونده القاء مي كند كه در كنار عناصر مكمل قرار گيرد . موسيقي دراماتيك زماني تاثير قطعي خود را خواهد گذاشت كه بر روي صحنه قرار گرفته و با بافت بعدي صحنه در هم آميزد . موسيقي دراماتيك هنري است ابتدا براي ديده شدن بعد براي شنيده شدن .
از امتيازات شكل گيري انجمن موسيقي تئاتراين است كه آهنگسازان ، نوازندگان و خوانندگان تئاتر مي توانند از امتيازات صنفي مانند بيمه بازنشستگي و …برخوردار شوند و بهتر بتوانند از حقوق خود دفاع كنند |
وي افزود : در اينجا كار آهنگساز ويژگي هاي خاصي پيدا مي كند . چرا كه آهنگساز قرار نيست همه چيز را به تمامي موسيقي ارائه كند . زيرا فرايندي به نام تئاتر وجود دارد كه بسياري از اتفاقات در آن از طريق ميزانسن به وقوع مي پيوندد . اين يك واقعيت است كه هيچ تئاتري بدون موسيقي از بين نخواهد رفت ، مگر اينكه الزاما صحبت از تئاتر غنايي يا موسيقايي باشد . "ذهني" در بيان لزوم و يا عدم لزوم اجراي موسيقي زنده براي تئاتر گفت : بسياري اين طور تصور مي كنند كه چون تئاتر يك هنر زنده است ، حتما يكي از خصوصيات آن داشتن موسيقي زنده است.در حاليكه اين تصوري اشتباه است .در واقع نوع تئاتر و شيوه اجرايي كارگردان كاملا تعيين كننده اين مطلب است كه آيا اجراي موسيقي مي بايست زنده باشد و يا خير .
وي اضافه كرد : شما وقتي به نمايشنامه اي از برشت برخورد مي كنيد ، از آنجا كه اين فرد معتقد است حتي انجام گريم بايد در مقابل ديدگان تماشاگر انجام شود و "وانمود كردن" جزئي از ويژگي هاي تئاتر اپيك ( تئاتر برشت ) است ، طبيعي است كه اجراي موسيقي حتما به صورت زنده خواهد بود . براي همين ما در " دايره گچي قفقازي " به كارگرداني حميد سمندريان همين كار را كرديم . نوازندگان با با لباسهايي همسان با لباس بازيگران به روي صحنه و در دل نمايش به اجراي موسيقي پرداختند . اما در نمايشي مانند " ملوديت شهد باراني " كه واجد فضاي مه گرفته و مرطوب شمال است و نوعي تداعي خاطرات پسري است كه پدرش از دست رفته است ، فرض كنيد كه در چنين نمايشي يك لشگر نوازنده براي اجراي موسيقي بر روي صحنه مي نشستند ، اين مسئله قطعا به ارتباط مخاطب با نمايش هم لطمه وارد مي آورد . بنابراين موسيقي زنده الزاما مزيتي براي تئاتر محسوب نمي شود . تشخيص اين مطلب توسط آهنگساز بنا بر قوانين انجام مي گيرد و به هيچ عنوان سليقه اي نيست . براي يك تئاتر دو ساعته نيازي يه يك ساعت و چهل دقيقه موسيقي نيست و اين ديگر تئاتر محسوب نمي شود . تنها تئاترهاي موسيقيايي مي توانند واجد چنين شرايطي باشند . خود من بسيار مشتاقم امروزه تئاتري را ببينم كه در آن دو نفر با هم تنها حرف مي زنند، نه اين كه هر وقت به يك سالن تئاتر مي روم گروهي نوازنده را مي بينم كه نشسته اند و ساز مي زنند.
" ذهني" در بيان تعامل كارگردان و آهنگساز در شكل گيري موسيقي يك نمايش گفت : در تئاتر تمامي عوامل نمايش مي پذيرند كه فردي به عنوان ليدر فكري وجود دارد كه نسبت به كل نمايش و روح اثر احاطه بيشتري نسبت به آنها دارد و ديدگاه اوست كه مي بايست به نمايش گذارده شود . بنابراين تعامل ميان آهنگساز و كارگردان همانند رابطه گريمور و كارگرداني، طراح صحنه و كارگردان، بازيگر و كارگردان و … است . حال هر قدر كه كارگردان با استفاده هاي اصولي و كاربردي موسيقي بيشتر آشنا باشد، بهتر مي تواند از آهنگساز استفاده كند . طبيعا نتيجه كار بستگي به ميزان شعور و درك آهنگساز از درام و كارگرداني از موسيقي خواهد داشت .
وي در تشريح مراحل كارش در شكل گيري موسيقي تئاتر گفت : من در مرحله اول نمايشنامه را مي خوانم . بعداز آن چه از من خواسته شود و چه نه در بعضي از جلسات تمرين حاضر مي شوم و تمرينات را نگاه مي كنم ، چرا كه شما وقتي نمايشنامه اي را مي خوانيد تا زماني كه ندانيد چه كساني آن را اجرا مي كنند ، نمي توانيد حس و حال كار را كاملا دريابيد . بنابراين در بعضي از جلسات تمرين حاضر مي شوم و صحنه هايي كه فكر مي كنم بايد موسيقي داشته باشد را مشخص مي كنم . در واقع مرحله جدي ساخت موسيقي تئاتر مرحله خلق تم است . مراحل بعدي مراحل تكنيكي فرضي هستند كه هر چند حائز اهميت اند اما حساسيت مرحله خلاق را ندارند .
در ايران ، همه دانشجويان موسيقي بعد از فارغ التحصيل شدن ، متناسب با علايق شان يك نفر آهنگساز فيلم مي شود ، يكي آهنگساز تئاتر ، يكي تصنيف مي سازد و ديگري سمفوني و اين راهي اشتباه است |
وي با بيان اين مطلب كه امروزه آهنگساز دراماتيك حرفه اي و متخصصين در كشور ما تربيت نمي شود گفت : آهنگساز دراماتيك كسي نيست كه صرفا موسيقي بداند . امروزه در كشور ما يكي از كمبودها در مبحث آموزش در مورد همين رشته است . در دانشكده هاي موسيقي ما دانشجوياني تربيت نمي شوند كه گرايش آنها موسيقي تئاتر يا فيلم باشد . همه دانشجوياني كه در رشته موسيقي تحصيل مي كنند بعد متناسب با علايقشان يك نفر آهنگساز فيلم مي شود، يكي آهنگساز تئاتر، يكي تصنيف مي سازد و ديگري سمفوني و اين راهي اشتباه است . شما نمي توانيد بدون اين كه درام را بشناسيد ادعا كنيد كه يك آهنگساز دراماتيك هستيد ، مگر اين كه با كارگرداني كار كنيد كه اشراف كامل به موسيقي داشته باشد و از شما به عنوان ابزاري براي بيان نظرات خودش استفاده كند . وقتي شما درام را نمي شناسيد اصلا نبايد در مورد موسيقي نمايش نظر بدهيد و صرفا بايد نظريات كارگرداني را پياده كنيد .
"ذهني" تفاوت آهنگساز دراماتيك و آهنگساز غير دراماتيك را در شناخت كامل درام وعناصر آن دانسته و گفت : اگر كارگرداني بگويد مي خواهم نمايشي از" پينتر" را به روي صحنه بياورم ، شما به عنوان آهنگساز تئاتر بايستي "پينتر" و نوع نگرش او را بشناسيد ، به اين صورت پنجاه درصد راه طي شده است .اما اگر اينگونه نباشد اين كمبود چگونه مي تواند جبران شود . از طرفي ديگر، در دانشكده هاي سينما و تئاتر هم آموزش دو درس دو واحدي موسيقي 1 و 2 به دانشجويان تئاتر وسينما صرفا يك شوخي است . من دوازده سال است كه در دانشگاه مشغول به تدريس هستم . معتقدم كه بسياري از واحدهاي زائد را مي توان حذف كرد و در عوض به آموزش دروس مورد نياز و ضروري پرداخت . البته قرار نيست دانشجوي تئاتر يا سينما ، آهنگساز شود بلكه بايد بداند كه چگونه مي تواند از موسيقي استفاده كند.
وي با تصريح اين كه تعداد آهنگساز دراماتيك در كشور بسياركم است گفت : حتي پيشكسوتان بزرگ ما براي اين كار تربيت نشده اند و تنها از راه تجربه آثاري را خلق كرده اند . مسير آنان مسيري تجربي است نه حرفه اي و براي همين موسيقي دراماتيك ما امروزه در دنيا حرفي براي گفتن ندارد .
"ذهني" در تشريح محدوديتهاي اجرايي كا رخود توضيح داد : بزرگترين محدوديت ها مربوط به اعتبار بودجه اي است كه به موسيقي تئاتر اختصاص داده شده است .دوستان در خانه تئاتر تعرفه هايي را تعيين كرده اند كه ربطي به واقعيات موجود ندارد . مثلا اگر تعرفه براي بازيگر حرفه اي درجه يك چيزي در حدود سه ميليون تومان است ، براي آهنگساز حرفه اي اين تعرفه هفتصد هزار تومان تعيين شده است و اين بدين معني است كه شما اصلا موسيقي تئاتر كار نكنيد .
وي در ادامه گفت : يكي ديگر از مسايل نداشتن امكانات اكوستيك درست در سالنهاست . با وجود هزينه هاي هنگفتي كه در اين زمينه شده است اما به دليل اين كه تهيه ابزار و لوازم صدا برداري بدون مشورت با متخصصين بوده ، نتيجه كار متاسفانه به جز هدر دادن بودجه چيز ديگري نبوده است و هنوز پخش موسيقي در سالنهاي تئاتر همچنان با كيفيتي نامطلوب انجام مي گيرد . سومين مشكل فقري است كه در مورد نوازنده و خواننده تئاتر مطرح است . نوازنده و خواننده اي مي تواند در خدمت تئاتر قرار گيرد كه بتواند نوازنگي و خوانندگي دراماتيك انجام بدهد كه متاسفانه آموزشي در اين زمينه ها در كشور ما وجود ندارد .
"ذهني" اعلام كرد : با هماهنگي و همكاري خانه تئاتر، صحبتهايي شفاهي انجام گرفته است و بناست صنفي تحت عنوان " انجمن موسيقي تئاتر " شكل گرفته و در خدمت آهنگسازان ، نوازندگان و خوانندگان تئاتر قرا ر بگيرند. خوشبختانه طي جلسه اي هيئت موسس اين انجمن انتخاب شده و آئين نامه اي براي آن تبيين شد كه مورد تصويب هيئت مديره خانه تئاتر قرار گرفت .
وي در پايان گفت : انشاءالله مترصد هستيم طي يك ماه آينده مجمع عمومي اين انجمن تشكيل شود و هيئت مديره انتخاب گردد تا بتوانيم عضوگيري را شروع كنيم . از امتيازات شكل گيري اين انجمن اين است كه آهنگسازان، نوازندگان و خوانندگان تئاتر مي توانند از امتيازات صنفي مانند بيمه بازنشستگي و … برخوردار شوند و بهتر بتوانند از حقوق خود دفاع كنند .