مشرق نوشت: سقاها خیلی زود بین مردم ارج و قرب یافتند چرا که، نام سقا همه را یاد سقای کربلا میانداخت که تشنهلب به شهادت رسیده بود.
سقاها کوزهای آب در دست میگرفتند و به بهایی کم، لیوانی آب دست مردم میدادند. بعدها مردم خیّری پیدا شدند که کوزه را یکجا میخریدند تا سقا آب را بین مردم خیرات کند.
رفنه رفته سقاها کوزه را کنار گذاشتند و مشک به دوش گرفتند. بعد هم ظرف بزرگ و مسی را به نام «دوستکامی» پر آب یا شربت میکردند. دوستکامی از جنس سنگ و مس و شبیه گلدانهای بزرگی بود و مردم خیّر آن را سر راه یا جلو مسجد میگذاشتند. آب و آبرسانی مقدس بود و مورد علاقه مردم و برای همین کمکم دوستکامیهای پایهدار هم رایج شد.
دوستکامی را سنگاب هم میگفتند؛ چون برخی از آنها از جنس سنگ بودند. این ظرفها مقدار زیادی آب برای وضو یا آشامیدن درون خود جا میدادند و در مکانهای عمومی مثل مساجد، تکایا و امامزادهها گذاشته میشد.
این دوستکامیها به نوعی همان سقاخانههای اولیه در تهران بودند. با گسترش استفاده از آنها در معابر و مساجد سقاخانههای نخستین شکل گرفتند و به خاطر اعتقادات و باورهای مردم نسبت به آب، زیاد شدند و شدند محلی برای نذر و روشن کردن شمع و... و البته نوشیدن جرعهای آب و سلام بر شهید تشنهلب کربلا .
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹
در طهران قدیم مردم کوچه و خیابان زیاد تشنه میشدند؛ بهویژه در صلاه ظهر. نه آب لولهکشی بود و نه آبسردکنی بود و نه بطریهای آب معدنی. این شد که کمکم شغل سقایی به وجود آمد.