خبرگزاری مهر، سرویس بین الملل- مهدی ذوالفقاری: «ینس استولتنبرگ» دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با اشاره به توسعه مأموریت های این سازمان با هدف گسترش ثبات و امنیت در سخنان ۲۳ سپتامبر خود در دانشگاه هاروارد گفته بود: ناتو به عصر جدیدی از فعالیت های خود مبنی بر توسعه مأموریت هایش در راستای تأمین ثبات در سایر کشورها رسیده است. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در عصر جدید، هم باید به دفاع جمعی بپردازد و هم به اداره بحران ها مبادرت نماید تا از این طریق به اشاعه ثبات در فراسوی مرزهای خود دست یابد.
وی در ادامه به سیاست های توسعه طلبانه این سازمان اشاره و تأکید کرد: ناتو برای گسترش دامنه اقدامات خود هیچ حد و مرزی نمی شناسد؛ چرا که بر اساس تجربه یافته است که لازمه دست یابی به ثباتِ بلند مدت، تقویت نیروها و نهادهای محلی است.
سخنان کنونی استولتنبرگ به مؤلفه های جدیدی مانند «تأمین ثبات در سایر کشورها»، «اداره بحران ها»، «گسترش دامنه اقدامات ناتو بدون رعایت هیچ حد و مرزی» و بالاخره «ثبات بلند مدت در گرو تقویت نیروها و نهادهای محلی» اشاره صریح دارد.
از آنجائیکه ناتو از بدو تأسیس تا کنون سیاست های خود را بر اساس مدیریت تحولات در نقاط راهبردی مورد نظر خود دنبال کرده و رویه توسعه طلبانه ای را نیز علناً پیگیری نموده است، سخنان اخیر استولتنبرگ به مثابه نشانه هایی از دسیسه جدید این سازمان برای توسعه مداخله جویانه دامنه حضور و تأمین منافع خود در شکل کاملاً نوینی استاین سخنان به مثابه نشانه هایی از دسیسه جدید این سازمان برای توسعه مداخله جویانه دامنه حضور و تأمین منافع خود در شکل کاملاً نوینی است؛ برنامه خطرناکی که برای پی بردن به ابعاد آن لازم است نگاه مختصری به فعالیت های سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در گذشته و حال بیندازیم.
پیشینه ناتو از بدو تأسیس تا زمان حال
با پایان جنگ دوم جهانی و آغاز جنگ سرد، آمریکا و برخی از کشورهای اروپای غربی در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی (۱۵ فروردین ۱۳۲۸) به تشکیل ناتو مبادرت ورزیدند؛ اقدامی که هدف آن جلوگیری از تهدیدی به نام توسعه کمونیسم پس از خلاصی از مخاطرات گسترش نازیسم بر مبنای «تئوری استراتژی نگهدارنده جرج کنان» بود.
هر چند پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از بین رفتن پیمان ورشو و پایان جنگ سرد، ناتو ماهیت وجودی خود را از دست داد؛ این سازمان بحران هویت خود را با تغییر اهداف و نیز به واسطه تغییر از رویکرد نظامی- دفاعی به رویکردهای سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی جبران نمود، تحولی که کارشناسان چنین بازتعریف اهداف را در سه مقوله همبستگی، آزادی و امنیت (SFS) تبیین کردند.
بازتبیین اهداف در حوزه های سه گانه فوق بسترهای لازم برای آنچه امروز در قالب گسترش ناتو به شرق نظاره گر آن هستیم را مهیا ساخت. به این ترتیب بود که ناتو تجربه هایی را در حوزه مداخله های نظامی و خلق فجایع عظیم از بالکان آغاز و سپس به عنوان بازوی قهریه قطعنامه «مسئولیت حمایتِ» (Responsibility to Protect) شورای امنیت سازمان ملل به ایفای نقش پرداخت. اکنون نیز به صورت مستقیم به تسلیح هر چه بیشتر نیروهای نظامی خود در کشورهای اروپای شرقی پرداخته و با تلاش برای اتمام فرایند عضویت «مونته نگرو» می کوشد تا کریدور شمال به جنوبِ انسداد نفوذ مسکو را در مرزهای غربی این کشور به اتمام برساند. («مونته نگرو» میان کرواسی در شمال و آلبانی در جنوب قرار گرفته و عضویت آن در ناتو به مثابه تشکیل کریدور شمال به جنوب برای اعمال محدودیت در غرب روسیه است).
راهبرد عملیاتی جدید ناتو
اظهارات اخیر «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو نمی تواند صرفاً تأکیدی بر سیاست های توسعه طلبانه پیشین این سازمان (آنچه در بالا به آن اشاره شد) به بهانه تأمین امنیت در مناطق پیرامونی محسوب شود؛ چرا که در این صورت سخنان کهنه ای از قبیل لزوم کمک به صلح و ثبات در جهان بدون تأکید بر فاکتورهای زیر ادامه می یافت.
بر این اساس، بُعد دیگر عباراتی مانند «تأمین ثبات در سایر کشورها»، «اداره بحران ها»، «گسترش دامنه اقدامات ناتو بدون رعایت هیچ حد و مرزی» و بالاخره «ثبات بلند مدت در گرو تقویت نیروها و نهادهای محلی» که در سخنان اخیر وی شاهد آن هستیم، به تلاش برای ایفای نقش مرجعیت نظامی و امنیتی در مناطقی که درگیری ها به صورت فرسایشی ادامه دار شده اند، اشاره دارد؛ بدین ترتیب که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در صدد است تا دخالت در امور داخلی کشورها را به رویه حقوقی تبدیل کرده، از این رهگذر منافع کثیری را برای اعضاء برجسته ناتو به ارمغان آوردسازمان پیمان آتلانتیک شمالی در صدد است تا دخالت در امور داخلی کشورها را به رویه حقوقی تبدیل کرده، از این رهگذر منافع کثیری را برای اعضاء برجسته ناتو به ارمغان آورد.
سازمان مذکور بر آن است تا در شرایط کنونی با مقدمه چینی هایی حساب شده و گام به گام، زمینه ورود به عرصه بحران در سوریه را به بهانه های واهی مانند «تأمین ثبات در سایر کشورها»، «اداره بحران ها» و «گسترش دامنه اقدامات ناتو بدون رعایت هیچ حد و مرزی» (که در سخنان دبیر کل ناتو بیان گردید) حتی به قیمت رویاروئی با روسیه مهیا کند.
این نهاد می کوشد تا در راستای تعمیم اهداف نظامی و امنیتی خود، این بار به نقش مرجعیت بزرگتری دست یافته تا از این طریق ابزار حقوقی لازم را برای تصمیم سازی به موازات شورای امنیت به چنگ آورد (مشروعیت تصمیم سازی به موازات شورای امنیت)؛ تنها در این صورت است که می تواند در برابر وتوی روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد ایستادگی کرده و به صورت مستقیم وارد کارزار جنگ در سوریه شود، دو کشور چین و روسیه را مهار کرده و دامنه نفوذ آن ها را از بُعد نظامی و حتی اقتصادی محدود کند.
در صورتی که ناتو به پشتوانه اعضای تأثیرگذار خود مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه و یا حتی ترکیه بتواند زمینه را برای مداخله مستقیم در سوریه فراهم نماید، زیرساخت های لازم در راستای نقش آفرینی خود به موازات شورای امنیت را به دست آورده و لذا در گام های بَعد آن را به رویه حقوقی معمول نیز مبدل خواهد ساخت.
علاوه بر جملات و عبارات به کار رفته توسط استولتنبرگ، آنچه در روزهای اخیر شاهد آن هستیم نیز مؤید دسیسه چینی ناتو و اعضاء اصلی آن درخصوص سوریه است؛ برجسته ترین نشانه های آن را می توان در نمونه های زیر به تماشا نشست.
نمونه های عینیِ بسترسازی برای تحقق اظهارات استولتنبرگ
* تأمل در فحوای سخنان نمایندگان آمریکا، انگلیس و فرانسه در یکشنبه هفته گذشته (۲۵ دسامبر) در نشست شورای امنیت سازمان ملل درباره سوریه که مسکو را به «وحشی گری» و «همدستی با سوریه در ارتکاب جنایت جنگی» متهم کرده بودند، نشانه روشنی از اقدامات سازمان یافته و هماهنگ غرب برای زمینه سازیِ ورود بازوی نظامی خود یعنی ناتو به بحران سوریه است؛ یعنی دقیقاً همان معیارهایی که در سخنان دبیرکل ناتو مشهود است.
* «میخائیل بوگدانف» معاون وزیر خارجه روسیه دوشنبه (۲۶ سپتامبر) در سخنانی اشاره های مقامات آمریکا به وجود نقشه B درباره سوریه بدون توجه به توافق آتش بس را اصرار آنها در به کارگیری راهکار نظامی برای سوریه توصیف کرد.
* سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در روزهای گذشته به نقل از «جان کری» وزیر خارجه این کشور تهدید کرد؛ در صورتیکه روسیه اقدامات لازم برای توقف حملات ارتش و نیروهای مردمی سوریه به تروریست ها در حلب را متوقف نکند، تمامی همکاری های نظامی واشنگتن و مسکو را متوقف خواهد کرد.
* «اشتون کارتر» وزیر دفاع آمریکا نیز ۲۷ سپتامبر در اتهامی جدید علیه روسیه مدعی شد تلاش برای استفاده از تسلیحات هسته ای توسط این کشور و کره شمالی را بسیار بدیهی می داند؛ اما پنتاگون اجازه این کار را نداده و لذا با متحدین خود درباره روش های جدید تقابل هسته ای به مشورت خواهد نشست.
جمع بندی
پس از پایان جنگ سرد، ناتو اهداف و نقشه راه خود را در قبال سیاست های توسعه طلبانه به بهانه تأمین امنیتِ مناطق پیرامونی پیگیری نمود تا به مهار کشورهای رقیبی مانند روسیه، چین و ایران مطابق با سیاست اعلام شده خود مبنی بر «نگاه به شرق» مبادرت نماید. اما اکنون در پی آن است تا پس از القاء اطمینان در به بن بست رسیدن شورای امنیت سازمان ملل در حل و فصل بحران سوریه؛ بتواند با تکرار سناریوئی شبیه به آنچه درباره لیبی به وقوع پیوست به نوعی نقش آفرینِ مهم پلان B آمریکائی ها در این کشور راهبردی در خاورمیانه به شمار آید؛ از این طریق به لحاظ حقوقی مداخلات خود را به رویه نظام مند تبدیل کند، بن بست ایجاد شده در شورای امنیت به واسطه مقاومت چین و روسیه را در هم شکسته، در نهایت با عملکردی به موازات این نهاد بین المللی تجاوزات خود را توجیه نموده، این اقدام را مبنای عمل خود در سایر کشورها در آینده قرار دهد.