خبرگزاری مهر- گروه هنر: در این سالها یکی از بیشترین معضلاتی که در سریال های تلویزیونی مطرح شده است بحث ازدواج، اعتیاد و مسایلی از این قبیل بوده است که شاید بخش زیادی از جامعه درگیر این مشکلات باشند اما قطعا همه مردم نیستند. نمی توان از بخش های کوچک تر اجتماعی غافل شد که با دغدغه هایی دست و پنجه نرم می کنند که نه تنها اطرافیانشان از آن خبری ندارند که شاید ندانستن و نبود آگاهی باعث میشود موضع گیری های نادرستی داشته باشند.
سریال «پریا» که چندی پیش از شبکه سه روی آنتن رفت با دو شخصیت کیوان و شهرام به نوعی معضلات پیش روی مبتلایان به اچ آی وی را به نمایش گذاشت و از طرفی با نمایش خانواده های این دو شخصیت و همچنین دو راه مختلف برای انتقال این بیماری توانست تا حد زیادی به ایجاد ذهنیت های جدیدی در برابر این بیماری کمک کند، به گونه ای که به گفته عوامل و یکی از مبتلایان، همزمان با پخش این سریال آمار مراجعان حضوری و تلفنی برای انجام آزمایش ها چندین برابر افزایش یافته است.
خبرگزاری مهر در همین راستا نشستی را با اسماعیل عفیفه تهیهکننده و لادن مستوفی یکی از بازیگران این سریال برگزار کرد. همچنین یکی از اعضای فعال باشگاه «یاران مثبت» بیمارستان امام خمینی که تحت نظر مرکز تحقیقات ایدز ایران فعالیت می کند و در طول ساخت سریال با تیم سازنده هم همکاری هایی داشته است در این نشست حضور داشت. صحبت های وی که حدود ۱۰ سال است به اچ آی وی مبتلاست با نام مستعار علیرضا در این نشست آمده است.
تهیهکننده سریال «پریا» در این نشست از کم کاری در حوزه پرداختن به موضوع اچ آی وی گفت و لادن مستوفی نیز در سخنانی بیان کرد که این بیماری مثل بسیاری از بیماری های دیگر راه درمان دارد و جهل و ناآگاهی است که باعث بوجود آمدن ترس های مردم شده است.
در قسمت دوم این نشست تهیه کننده از تغییرات فیلمنامه مخصوصا در پایان بندی سخن گفت و اینکه اگر پایان بندی ابتدایی با نظر مدیران سازمان تغییر نمی کرد به دلیل غیرمنطقی بودن آن قطعا توسط خود عوامل سازنده تغییر می کرد.
با ما با قسمت دوم این نشست همراه شوید:
*فیلمنامه چه زمانی به نگارش درآمد و چقدر طول کشید تا فیلمنامه ای با این موضوع به تصویب سازمان صداوسیما برسد؟
اسماعیل عفیفه: فیلمنامه سال ۹۲ به نگارش درآمد و همان زمان من به روابط عمومی وزارت بهداشت مراجعه کردم. آقای دکتر زارع نژاد در روابط عمومی وزارت ما را به دفتر اچ آی وی و آقای دکتر صداقت وصل کرد، ما فیلمنامه ها را به دکتر صداقت می دادیم و هر سوالی داشتیم با ایشان مشورت می کردیم. بعد از آن تلویزیون از سال ۹۲ به بعد دچار تغییرات مدیریتی شد و کار ما هم با تاخیر مواجه شد وگرنه ما می توانستیم این سریال را در نیمه دوم سال ۹۲ تولید کنیم. در زمان ریاست آقای سرافراز تولید سریال ها به مرکز امور نمایشی سیما سپرده شد و سریال «پریا» هم در این زمان به برآورد رسید و تولید آن جدی شد.
*زمان آقای ضرغامی مشکلی برای فیلمنامه پیش نیامد؟
عفیفه: خیر. گروه های فیلم و سریال و مدیران شبکه ها خودشان تصمیم می گرفتند و مشکلی هم در روند کار نبود.
*عنوان شد که فیلمنامه با تغییرات زیادی مواجه شده است و پایان بندی هم که ما در قسمت های آخر سریال دیدیم کمی غریب بود. آیا می خواهید در این باره توضیحی ارائه دهید؟
در پایانبندی اولیه کیوان قرار بود پریا را طلاق بدهد و در این زمان تهران را ترک می کرد و بدون اینکه متوجه شود زنش حامله است، گم و گور می شدعفیفه: من پیش از اینکه بخواهم توضیحی درباره این تغییرات بدهم باید نکته ای را بیان کنم. ما برنامهسازها گاهی از تغییراتی که در سازمان رخ می دهد سوءاستفاده می کنیم و گاه ضعف های کار خودمان را به دلیل دخالت مدیران و تغییرات تحمیلی از طرف آنها عنوان می کنیم. من می خواهم اینجا آنچه را که در واقع رخ داد بگویم. بخشی از اینها ناشی از نظرات سازمان و بخشی دیگر به عهده ما به عنوان سازندگان کار است. فیلمنامه «پریا» پایانی داشت که احتمالا اگر ما آن پایانبندی را اجرایی می کردیم با اهداف خود سریال منطبق نبود. در پایانبندی اولیه کیوان قرار بود پریا را طلاق بدهد و در این زمان تهران را ترک می کرد و بدون اینکه متوجه شود زنش حامله است، گم و گور می شد. حدود یک سال خانواده از او بی خبر می ماند و بعد از این مدت او را می دیدیم که با دختری که او هم اچ آی وی مثبت دارد ازدواج کرده و با یکدیگر زندگی می کنند. بنابراین در پایان سریال یا باید با آن دختر بماند و یا او را ترک کند و به نزد پریا بازگردد، این پایانبندی مناسب نبود و مستلزم این بود که ما بپذیریم باید مبتلایان ویروس اچ آی وی را از باقی مردم جدا کنیم. این جمله ای بود که مدیران سازمان به ما گفتند و به همین دلیل خواستار تغییر پایان فیلمنامه شدند. به نظرم استدلالشان درست بود زیرا این از اهداف وزارت بهداشت نیز هست که با مبتلایان به ویروس اچ ای وی مانند دیگر بیماران مواجه شویم.
ما در طول تحقیقات که با مبتلایان و پزشکان صحبت کردیم طی جلسات متعدد به این نتیجه رسیدیم که این پایان بسیار ناخوشایند و به نوعی صحه گذاشتن بر امری غلط است. قطعا خود ما در روند کار این پایانبندی را تغییر می دادیم و یا دوستان وزارت بهداشت در این باره به ما تذکر می دادند. بنابراین من تایید میکنم پایانبندی اولیه خوب نبود و نیاز به بازنگری داشت. بعد از آن اما ما روی چند پایانبندی دیگر هم فکر کردیم و یکی از آنها را که منطقی تر و بهتر بود آقای فرهادی نوشت که متاسفانه در اجرا دچار تغییراتی شد. در این پایان بندی، بعد از درگیری های منزل حبیب، ضربه ای که به سر سهیل می خورد او را راهی بیمارستان می کرد و در مرزی بین مرگ و زندگی قرار می داد. حبیب در آن صحنه در وضعیت پشیمانی قرار می گرفت و خودش را مقصر این اتفاق می دانست. داستان در چنین فضایی به پایان می رسید و با یک پرش زمانی به چند ماه بعد می رسیدیم. در سکانس پایانی حبیب را می دیدیم که با عصا حرکت می کند و بچه هایش را به منزل کیوان و پریا می آورد. سپس با بچه ها وارد خانه می شدیم که در آنجا جشن کوچکی به مناسبت تولد یک کودک برگزار شده بود و خانواده برای اولین بار نوزادشان را حمام می کردند و سریال در فضای شادی که امید به زندگی هم در آن جریان داشت به پایان می رسید. در این پایانبندی بیمار اچ آی وی مثبت ما نه تنها بر چالش های بیماری خود غلبه می کند بلکه چشم اندازی برای یک زندگی طولانی هم در مقابلش قرار دارد و تولد این فرزند و در ادامه بزرگ کردن او نشانه ای از امید به آینده است. کارگردان سریال «پریا» چون طرح اولیه قصه را خوانده بود، دوست داشت که پایان بندی در روستا و تولد بچه همزمان با طلوع خورشید باشد. ما جلسات متعددی با مرکز امور نمایشی سیما داشتیم و در نهایت این پایان اجرایی شد. با این حال همانطور که گفتم فیلمسازی یک کار جمعی است و مسئولیت آنچه که به نمایش در می آید با گروه تولید است.
*خانم مستوفی سریال «پریا» به اتفاقی در جامعه پرداخت که شاید سال ها به صورت یک تابو بود فکر می کنید پرداختن به چنین موضوعاتی چقدر می تواند مفید و کمک کننده به اجتماع باشد؟
اتفاقا بخش مهمی از مسایلی را که نمی توان بیان کرد در جامعه اتفاق می افتند و با نگفتن و سرپوش گذاشتن بر آنها مشکل حل نمی شود، به طور مثال بخش عمده انتقال بیماری اچ آی وی مثبت به دلیل روابط جنسی استلادن مستوفی: اچ آی وی مثبت یک بیماری است که به معضلات اجتماعی و دیگر بیماری ها در جامعه ما ارتباط دارد و برای همین هم نیاز به آگاهی سازی های فراوانی دارد. مثلا بخشی از آن به بلوغ ارتباط پیدا می کند و فکر می کنم حتی باید در کنار اچ آی وی به این مسایل دیگر هم بپردازیم. به طور مثال یکی از مسایلی که این روزها در کشور ما خیلی دیده می شود بلوغ زودرس است که در کودکان ما اتفاق می افتد که بخشی از آن به دلیل تغذیه نادرست و مواد غذایی ناسالم است. این بلوغ زودرس و نبود آگاهی در مدارس باعث روابط ناسالم می شود. از طرف دیگر یکی از مشکلات ما در صداوسیما این است که نمی توان همه معضلات را نمایش داد و یا بیان کرد. اتفاقا بخش مهمی از مسایلی را که نمی توان بیان کرد در جامعه اتفاق می افتند و با نگفتن و سرپوش گذاشتن بر آنها مشکل حل نمی شود، به طور مثال بخش عمده انتقال بیماری اچ آی وی مثبت به دلیل روابط جنسی است.
عفیفه: ما به دنبال راه هایی هستیم که بتوانیم به نوعی این مسایل را مطرح کنیم.
*البته فکر می کنم حضور مدیران جدید در سازمان صداوسیما باعث شود بیشتر به سمت طرح معضلات اصلی جامعه قدم برداشته شود.
مستوفی: افراد مهم نیستند. ما در بین مدیران اجرایی تلویزیون افراد تحصیلکرده و آگاه کم نداریم و چه بسا معضلات اجتماعی موجود دغدغه بسیاری از آنها هم باشد اما سیاست های اجرایی حاکم بر تلویزیون باعث شده تا مدیران تصمیم گیرنده نتوانند قدم های جدی و مثبت تری در جهت رفع این معضلات بردارند که نتیجه این سیاست ها، کارهایی است که علی رغم تلاش سازندگان و صرف وقت و هزینه های بسیار حق مطلب را ادا نمی کنند.
*آقای عفیفه در ابتدای این نشست اشاره کردند که در قبال بسیاری از مسایل، خط قرمز و یا سیاستگذاری مشخصی وجود ندارد و خود نویسندگان و تهیه کنندگان به نوعی به خودسانسوری می رسند.
مستوفی: دقیقا همینطور است. تیم های سازنده هم در این شرایط از ترس دیده نشدن تلاششان و برای قربانی نشدن مفهوم کلی اثر در مرز باریکی حرکت می کنند. این شرایط نه تولیدکنندگان اثر و نه بیننده فهیم امروزی را راضی نخواهد کرد که نتیجه این روند برنامه سازان را از پرداختن به عرصه های تاثیرگذار اجتماعی دلسرد و از سویی دیگر بیننده را از تلویزیون و برنامه های داخلی دور می کند.
بزرگترین چالش ما در نمایش اچ آی وی در تلویزیون این بود که ما نمی توانستیم، بیان کنیم که این مساله از طریق روابط جنسی انتقال پیدا می کندعفیفه: بزرگترین چالش ما در نمایش اچ آی وی در تلویزیون این بود که ما نمی توانستیم، بیان کنیم که این مساله از طریق روابط جنسی انتقال پیدا می کند. درحالیکه در چند سال اخیر فراوانی انتقال از طریق ارتباط جنسی بوده است که خود کارشناسان از آن به عنوان موج سوم ابتلا به این بیماری یاد می کنند. البته این موج بدین معنا نیست که شیوع ویروس از طریق تزریق کم است بلکه در کنار آن انتقال ویروس از راه روابط جنسی پرخطر در حال افزایش است. در نتیجه ما به دنبال راهی بودیم که به نوعی به نقش روابط جنسی هم اشاره کنیم. در اولین سکانس می بینیم که دختر و پسری در ماشین هستند، چند فلاش بک می بینیم و مخاطب کمابیش متوجه می شود که این دختر و پسر در خیابان با یکدیگر آشنا شده اند.
مستوفی: که البته بیننده بیشتر با حدس و گمان باید به این نتیجه گیری می رسید. اساسا سریال داستانی نباید بیننده خود را سردرگم و درگیر حاشیه های بی مورد کند. سکانس مذکور یک گره داستانی بود آن هم در قسمت اول سریال که قرار است مثلا بیننده را جذب قصه کند و تنها جمله ای که می توانست کمی این گره را باز کند، حذف شد.
عفیفه: بله این جمله اولین قسمت سریال بود که دختر به پسر می گفت که «خانه مرتبی داشتی». من همان روز با مسئول پخش شبکه صحبت کردم و از او خواستم که این سریال را متفاوت ببیند چون معضلی را مطرح می کند و فیلمنامه بر اساس آمار و پژوهش ها ساخته شده است. من برای اینکه زهر این صحنه ها هم کاهش یابد مستندی را به نام «روبان قرمز» ساختم که بعد از سریال پخش می شد. این مستند روشی بود که ما به مخاطب عام که ممکن بود معترض شود، نشان دهیم که معضلات این سریال به صورت آموزشی و علمی مطرح می شود و اگر نکته ای غیراخلاقی هم در آن دیده اند ما ناچار بوده ایم که آن را نمایش دهیم.
*و فکر نمی کنم با توجه به ناآگاهی که مخاطب نسبت به این موضوع داشت با این حال جهت گیری منفی داشته باشد.
عفیفه: من چنین جهت گیری ای به خاطر ندارم.
در طول پخش سریال افراد زیادی به خاطر شماره تلفن هایی که در هنگام پخش سریال زیرنویس شده بود با ما تماس می گرفتند و می خواستند آزمایش بدهند که سنین ۱۳ سالگی تا میانسالی را شامل می شدند و این تاثیر سریال را نشان می دادعلیرضا: اتفاقا در طول پخش سریال افراد زیادی به خاطر شماره تلفن هایی که در هنگام پخش سریال زیرنویس شده بود با ما تماس می گرفتند و می خواستند آزمایش بدهند که سنین ۱۳ سالگی تا میانسالی را شامل می شدند و این تاثیر سریال را نشان می داد. در حالی که پیش از پخش سریال افراد زیادی با ما تماس می گرفتند و از راه های انتقال HIV سوال می کردند و به طور مثال می پرسیدند که آیا این بیماری از سرویس بهداشتی، حمام، دست دادن و... منتقل می شود یا خیر؟ و ما زمانیکه بعد از ارائه اطلاعات می فهمیدیم شخص هنوز متقاعد نشده است، بیان می کردیم که در حال حاضر زن و شوهرهایی وجود دارند که یکی از آنها مثبت و دیگر منفی است و همچنان با یکدیگر زندگی می کنند و از آنجایی که در سریال «پریا» این اتفاق به صورت نمایشی نشان داده شد، فکر می کنم بخشی از سوالات مردم هم حل شد زیرا راه های انتقال به خوبی در آن نشان داده شد.
*و می خواهید بگویید این تاثیری است که یک مجموعه نمایشی در مقابل شما داشته است که هر روز ساعت ها به تلفن ها و سوال های زیادی پاسخ می گویید و اطلاعات خود را ارائه می کنید.
علیرضا: بله، همین طور است. ما سال ها تلاش می کردیم تا نشان دهیم که انتقال تنها چند راه دارد.
عفیفه: خود ما هم البته گاهی وقتها به صورت مستقیم توضیحات خود را ارائه می کردیم و اطلاعات را از طرف یک پزشک خطاب به یکی از کاراکترهای سریال بیان می کردیم.
*نکته ای را آقای علیرضا اشاره کرد که پیش از این حتی هنرمندان هم حاضر به ایفای نقش در سریال یا فیلمی با موضوع HIV نبودند، شما به عنوان یک هنرمند چقدر با این موضوع در میان همکارانتان مواجه بوده اید؟
لادن مستوفی: من چنین چیزی ندیده ام.
علیرضا: اما کسی حاضر نبود به جای ما حتی در یک اثر مستند نقش ایفا کند و زمانیکه برای تهیه اثری سراغ ما می آمدند اگر می خواستیم توضیحاتی را ارایه کنیم و همان نقش را شخص دیگری ایفا کند، کسی نمی پذیرفت.
مستوفی: مساله این است که در این زمینه کاری تولید نشده بود و کارگردانان به سمت چنین موضوعی نرفته بودند، اما فکر نمی کنم مساله اصلی این باشد که بازیگر به سمت چنین نقشی نیاید. اتفاقا به نظر من این نقش جزو نقش های چالش برانگیز است.
عفیفه: بعضی از بازیگران چنین نظری دارند و برای من پیش آمده است که با معدود افرادی مواجه شده ام که نمی خواهند تصویری که از آنها در ذهن مردم است، خراب شود که بیشتر هم به نسل قدیم تعلق دارند ولی نسل جدید ما این چنین نیست.
مستوفی: اتفاقا به نظر من جزو نقش هایی است که می تواند جوایزی مثل اسکار را هم برای بازیگر در پی داشته باشد. ( با خنده) ما دو بازیگر داریم که به خاطر بازی در چنین نقش هایی اسکار گرفته اند.
عفیفه: اتفاقا در ایران هم فرهاد اصلانی نقش فردی را داشت که به HIV مثبت مبتلا بود.
*زمانی هم بازیگری در سریال «ستاره شب» چنین نقشی را ایفا می کرد که علی فرهمند نام داشت و هما روستا و داوود رشیدی نیز در آن بازی می کردند، حدود سه قسمت هم بیشتر نبود.
عده ای فکر می کنند اگر کسی مبتلا به HIV می شود حتما باید در بستر باشد و یا سرفه کندعلیرضا: بله اما فرد مبتلا در آن سریال دائم مریض بود، سرفه می کرد و اتفاقا تاثیر لازم را نداشت. ما اکنون جوانانی را داریم که مبتلا به HIV هستند و از یک مادر مبتلا به دنیا آمده اند، اما سال هاست که مثل دیگر جوانان زندگی می کنند و مشکلی هم ندارند. به این دلیل که دارو مصرف می کنند و نشانه های بیماری در آنها دیده نمی شود. در حالی که عده ای فکر می کنند اگر کسی مبتلا به HIV می شود حتما باید در بستر باشد و یا سرفه کند.
ادامه دارد...