به گزارش خبرگزاری مهر، واژه دمکراسی همواره یکی از واژه های موثر و پرکاربرد عصر حاضر به شمار می رود. تاسیس و یا تقویت حکومت دمکراتیک، همواره از جمله اهداف دولتهای مدرن به بر شمرده شده است.
تاثیر دموکراسی و ارزش های آن در عصر جدید تا جایی است که حتی کشورهای غیر دموکرات و حکام توتالیتر هم خود را دموکرات و پیرو این گفتمان معرفی می کنند.
اما سوال اینجاست که آیا دموکراسی در تمامی ابعاد وجودی خود، مثبت و موثر بوده و یا مانند هر مفهوم دیگری در جهان سیاست، معایبی را هم با خود به همراه دارد؟
«آلبرتسون» و «گادارین» در کتاب جدید خود با نام «سیاست اضطراب»، که به تازگی توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده، معتقدند که بخش عمده ای از سیاست و رویکرد سیاسی مردم تحت تاثیر احساسات آنها قرار داشته که البته تاثیری مستقیم بر روند و نتیجه تصمیم گیری آنها در امور سیاسی خواهد داشت.
مسلما بهترین مثال برای فهم چنین مساله ای به موضوع انتخابات باز می گردد. نویسندگان کتاب مذکور معتقدند کارکرد بسیاری از شعارهای انتخاباتی همچون مالیات، یارانه، حقوق طبقه محروم، تروریسم، تغییرات آب و هوایی در جهان و امثال اینها، تحریک احساسات مردمی برای جمع آوری رای است و الزاما جنبه عملی ندارند.
نویسندگان این کتاب همچنین به چگونگی انجام فرآیند این تحریک پرداخته و همچنین چگونگی جهت دهی اخبار، شبکه های خبری مورد اعتماد و کمپین ها را بر افکار عمومی و ایجاد تغییر در تفکر سیاسی آنها را مورد بررسی قرار داده اند.