خبرگزاری مهر؛ گروه استانها: خانههای قدیمی بخشی از حافظه تاریخی یک شهرند. آنوقتها که هنوز مردمان شهر در آهن و شیشه محصور نشده بودند، با خاک و سنگ، آب و آفتاب در بستر آگاهی و تجربههای دیرین، فضاهایی را سامان دادند که امروزه یادگارهای آن جزو میراث فرهنگی ما و آیندگان سرزمین است.
از کهنترین آنها که بگذریم به خانههایی میرسیم که در کنار هممحله شدند و محلههایی که باهم یک شهر شدند. چند خانواده در یک حیاط، هر خانواده یک اتاق و گاه تنها پیوندشان همسایگی بود. هر فضایی از خانه و حیاط نامی داشت. هیچ فضایی بیهوده نبود و کاربردی روزمره داشت.
پدربزرگ و مادربزرگ؛ فرزندان، نوه و نتیجه که گاهی به ۲۰ نفر میرسیدند، همه بر سر یک سفره مینشستند. آنهایی که از دوردستها آمده بودند باآنکه باورهای متفاوتی داشتند، خیلی زود با ساکنان قدیمی محله همسایه شدند، انگار که سالها یکدیگر را میشناختند، هیچکدام نسبت به هم احساس غریبی نمیکردند. خیلی دور نیست روزهایی که همسایگان عزیزترین و نزدیکترین کسان هم بودند.
محله بخشی از هویت آدمهای یک شهر
یک ظرف آش نذری یا خوراکی اگر همسایه میآورد، بهجایش تلافی میشد و این آداب کاسه همسا (کاسمسا) نام داشت. هیچکس گرسنه نمیماند، از سفرههای همدیگر همسایهها هم سهمی داشتند. دردی اگر بود شریک درد هم بودند، غمی اگر بود تا فراموشی غم کسی تنها نمیماند.
عبور از کوچهپسکوچههای باریک محله، سلام و احوالپرسی، گپ و گفت رهگذران آشنا و همراهی آنها راه را بر هم کوتاه میکردنداز خانه تا راستهبازار، از بازار تا مسجد و هرجایی که نیاز روزانه زندگی بود، راهی نبود. عبور از کوچهپسکوچههای باریک محله، سلام و احوالپرسی، گپ و گفت رهگذران آشنا و همراهی آنها راه را بر هم کوتاه میکردند و اینگونه«محله بخشی از هویت آدمهای یک شهر بود».
این روایتی از محلههای قدیمی شهر کهن خرمآباد است، شهری که در گرداگرد اثری شگرف و ارزشمند چون فلکالافلاک شکلگرفته و در حاشیه «گلال» به درهای خرم و آباد تبدیلشده است.
نقش خانه در سبک زندگی ایرانی
«خانه مکانی است که در آن فرد، ضمن حفاظت از خود در برابر عوامل آب و هوایی، میتواند از فشارها و محدودیتهای جامعه به دور باشد. خانه مکانی است برای استراحت آدمی و آرامش ذهن». این موضوعی است که درروند امروز ساختمانسازی به نظر میرسد از آن غفلت شده است.
مطابق این تعریف خانه از ابعاد مختلف فرهنگی، اخلاقی و انسانی دارای ارزش است بهطوریکه از دیدگاه قرآنی نیز خانه بهعنوان محلی برای تکامل، تعالی و سکون انسان یادشده است.
در فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی خانه جزو میراث معماری ایرانی محسوب شده و دارای ویژگیهای خاصی است که هم نیازهای معنوی و هم نیازهای مادی ساکنان خود را تأمین میکرده استدر فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی خانه جزو میراث معماری ایرانی محسوب شده و دارای ویژگیهای خاصی است که هم نیازهای معنوی و هم نیازهای مادی ساکنان خود را تأمین میکرده است.
بااینوجود امروزه بافاصله گرفتن از سبک زندگی ایرانی- اسلامی شاهد تغییر معماری و سازه ساختمانهای ایرانی نیز هستیم، بهطوریکه آشفتگی بصری که در فضای امروزی شهرهای ما وجود دارد خود نیز سبک زندگی خانوادهها را تحت تأثیر قرار داده است و به نظر میرسد در این زمینه تعامل دوسویهای بین سبک زندگی و خانه ایرانی وجود دارد.
با نگاهی به سبک معماری و ساختمانسازی گذشتگان ما بهراحتی میتوان فهمید که در شکلگیری خانههای سنتی عوامل زیادی نقش داشتهاند که یکی از این عوامل مهم فرهنگ و سبک زندگی مردم یک منطقه بوده است. فرهنگ خود متأثر از مجموعهای از باورها و اعتقادات، روشهای زندگی، ساختار خانواده، روابط اجتماعی، آئینهای بومی و محلی و ... است، موضوعی که روش خانهسازی مردم در جایجای ایران ازجمله لرستان و شهر خرمآباد را تحت تأثیر قرار داده است.
بااینحال آثار چندانی درزمینهٔ هویت محلههای تاریخی و خانههای قدیمی این شهر تولید و تدویننشده است و به نظر میرسد بررسی سازه، معماری و شهرسازی شهر خرمآباد و عناصر فرهنگی تاثیرگذار در نحوه شکلگیری شهرها و بناها نیازمند تدوین پژوهشهای عمیق و گرانسنگ است.
در کتابچهای که بهتازگی از سوی اداره کل میراث فرهنگی لرستان به همت «علیرضا فرزین» و «محمد محمدی اصل» در رابطه با سه خانه قدیمی خرمآباد(شامل خانههای قاضی، چاغروند و کشفی) منتشرشده اطلاعات و تصاویر جالبی در مورد هویت معماری و شهرسازی بافت قدیمی و تاریخی این شهر آمده است که بخشهایی از آن در این گزارش بازخوانی میشود.
گشتی در محله درب باباطاهر
محله درب باباطاهر که در زبان محلی با عنوان «دربوطاهر» از آن یاد میشود یکی از محلههای کهن شهر خرمآباد است که در ضلع جنوب غربی مجموعه کهن دژ و ارگ تاریخی قلعه فلک الافلاک واقعشده است.
بر اساس یافتههای باستانشناسی که گاه بهصورت تصادفی کشف و مشاهدهشده، سکونت در این محله به حدود قرن پنجم هجری قمری میرسد.
از بناهای شاخص آن میتوان به آرامگاه منسوب به شاعر عارفمسلک ایران باباطاهر( دوره سلجوقی)، کنیسه تخریبشده یهودیان(دوره صفویه) و خانههای مسکونی متعددی از روزگار قاجار و پهلوی اشاره کرد.
از این محله نگاهی به معماری و سازه دو خانه تاریخی «قاضی» و «کشفی» خواهیم داشت تا از رهگذر مرور کارکردها و المانهای این خانههای تاریخی به رهیافتی برای ساختمانهای مدرن و امروز دست یافت؛ باشد که فرصتی برای احیای فرم و معنای معماری بومی خرمآباد در شهرسازی جدید باشد.
مقصد: گذر بابا طاهر؛ خانه قاضی
این اثر تاریخی یکی از خانههای زیبا و به نسبت بزرگ موجود در بافت قدیم شهر خرمآباد است. خانه قاضی در محله درب باباطاهر ( دربوطار) و گذر معروف آن کوچه باباطاهر قرار دارد.
تاریخ ساخت آن مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول است. خانه متعلق به «شیخ ابوطالب قاضی» معروف به «آخوند ابوطالب» (آخوند ابو) است. قاضیهای خرمآباد از خاندانهای قدیمی شهر محسوب میشوند که از اوایل دوره قاجار در لرستان منصب قضاوت داشتهاند.
موقعیت و شکل سه بعدی خانه قاضی
خانه معروف به قاضی در دو جبهه مسکونی شمالی و جنوبی به مساحت تقریبی ۷۳۰ مترمربع ساختهشده است. جبهه شمالی (جبهه اصلی بنا) در دوطبقه احداث و فضاهای اصلی خانه را در خود جایداده است.
تو رفتگی نسبتاً بزرگ جلوی بنا به تنوع و زیبایی نمای آن افزوده و باعث گسترش سطح نورگیری فضاها شده است. جبهه جنوبی شامل چند اتاق، مطبخ، راهرو، سردر و هشتی زیبای خانه است. این بخش از خانه در یک طبقه (کوتاهتر از جبهه اصلی بنا) احداثشده؛ این امر باعث تابش نور خورشید در زمستان به میان سرا (حُوش یا قِلا) و جبهه جنوبی میشود.
پشتبام بخش جنوبی بنا، فضای مهتابی دلنشینی را پدید آورده که در ماههای گرم سال بهویژه شبهای تابستان فضای مناسبی برای همنشینی و خواب افراد خانواده بوده استهمچنین پشتبام بخش جنوبی بنا، فضای مهتابی دلنشینی را پدید آورده که در ماههای گرم سال بهویژه شبهای تابستان فضای مناسبی برای همنشینی و خواب افراد خانواده بوده است.
شرق بنا بهصورت یک دیوار ساده و قسمت غرب دارای چند طاقنما است. درگذشته از این طاقنماهای به نسبت کوچک برای فضاهایی نظیر انبار هیزم (هیمه دُو)، فضای پختوپز نان (مطبخ) در اوقات گرم سال استفاده میشده است.
گویا درگذشته (علاوه بر میان سرای موجود) در ضلع شرقی بنا هم یک باغچه کوچک از درختان میوه وجود داشته است. آب مصرفی خانه و باغچه مذکور از طریق نهر گرداب (گِرداو) که از ضلع شرقی بنا میگذرد تأمین میشده است.
پلان و نمای خانه قاضی
اما در جبهه اصلی بنا در طبقه همکف دو فضای بلند و کشیده به نام تنبی ( تَنَبیه) وجود دارد در اینجا معمار بنا برای کاهش اثر کشیدگی این فضاها آنها را به دو قسمت تقسیم کرده است. در مرکز این جبهه خانه اتاق پنجدری و فضای پشتی متصل به آن قرار دارد که در گویش محلی به این فضا پستو خانه (دِما حُونه) اطلاق میشود.
در فضای مابین تنبیها و پنجدری دو اتاق به نسبت کشیده قرارگرفته که پستو نامیده میشود. در طبقه اول همانند طبقه همکف دو تنبی کشیده در دو طرف و یک پنجدری در مرکز جبهه وجود دارد. در اینجا و در پشت پنجدری فضای پیوسته و بزرگتری به نام شاهنشین یا تالار قرار دارد.
بخشهای مختلف خانه تاریخی قاضی |
کاربرد مبتنی بر سبک زندگی ایرانی- اسلامی |
ورودی اصلی |
در بیشتر خانههای سنتی، درهای ورودی دو لنگه و چوبی هستند و هر لنگه کوبهای نیز دارد. زنها حلقهای که صدای زیری داشت را به صدا درمیآوردند و مردها کوبه چکشی شکل را که صدای بمی داشت. با به صدا درآمدن هر یک از این کوبهها صاحبخانه مطلع میشد که آیا زن پشت در است یا مرد. اگر زن بود، زن میرفت در را باز کند و اگر مرد بود، مرد میرفت و اینچنین مهمان آزرده نمیشد. |
طاقهای چهاربخشی و عرق چین هشتی |
هشتیها اغلب به شکل هشتضلعی یا نیمه هشتضلعی و یا بیشتر مواقع چهارگوش است. هشتی دارای سقفی کوتاه و یک منفذ کوچک نور در سقف گنبدی شکل آن است و عموماّ سکوهایی برای نشستن در آن طراحیشده است. پذیرایی موقت از مراجعهکنندهای که به اتاق پذیرایی دعوت نشده است از کارکردهای این فضا است. میهمانان غریبه و نامحرم بعد از پذیرایی اولیه در این فضا در صورت تمایل، دعوت به بخش بیرونی با حفظ حریم اندرونی میشدند. |
حوض آب |
آبِ آن از نهر تأمین و برای کاستن گرما و تأمین رطوبت هوا، وضو ساختن، شستشو و ذخیره آب و آبیاری ساخته میشده است. حوض دارای مفاهیم نمادین نیز هست، چنانکه گاهی آن را منعکسکننده تصویر آسمان و پیونددهنده فضای زمینی و آسمانی دانستهاند. |
دو دری و سهدری و محل دسترسی به مهتابی خانه |
بهارخواب همان مهتابی است. این فضای بدون سقف در مجاورت حیاط و در طبقات بالاتر از اول ساخته میشده و شبهای تابستان در آن میخوابیدند و بسته به محل استقرار آن، در ساعاتی که دیوارهای اطراف بر آن سایه مناسب میانداخته از آن استفاده میشده. در بهار و پاییز در تمام ساعات روز و در تابستان شبها قابلاستفاده بوده است. |
اتاق تنبی |
اتاقهایی بودند که نسبت به تالار اهمیت کمتری داشتند و از اتاقهای ساده مهمتر بودند. نشیمن، محل تجمع افراد خانواده و مهمانهای بسیار نزدیک بهحساب میآمد این عناصر ازنظر تزئینات بسیار ساده بودند. |
اتاق پنجدری شاهنشین(مهمانخانه) |
شاهنشینها بهعنوان مهمترین اتاق خانه با تزئینات خاصی همراه و محل پذیرایی مهمانان بوده است. ازجمله موارد تطابق معماری خانه بافرهنگ اسلامی را میتوان در اهمیت معماری اتاق پذیرایی مشاهده کرد، زیرا بهترین فضای خانه و زیباترین جای آن به این اتاق اختصاصیافته است تا به دستور اسلام در تکریم مهمان و اختصاص بهترین مکان خانه به او عمل شود. |
حیاط |
در خانههای قدیمی مرکز و قلب ساختمان بوده است. حیاط مرکزی همراه با ایوان در هر سمت، ویژگی بود که از گذشتههای دور در معماری ایرانی به چشم میآمد. حیاط محلی برای برگزاری مراسم مختلف نظیر مراسم مذهبی، عروسی و تجمع اقوام بود. |
فضای سبز محوطه حیاط با درختان نارنج |
حیاط و باغچه پیوند فرخنده زیبایی و سودمندی است. در یک حیاط به عبارتی در یک نگاره تجسم و بعد یافته، آب، گیاه، خورشید، و باد، هریک به نحوی، از طریق فن شناسی سنتی به کار گرفته میشوند، و مجموعهای هماهنگ از کاربریهای زیستمحیطی را فراهم میآورند. |
از این دو فضای بههمپیوسته – پنجدری و شاهنشین یا تالار – برای پذیرایی و مهمان استفاده میشده است. در جبهه جنوبی بنا نیز دو اتاق کوچک دو دری با راهرویی در میان و با کارکردهایی چندگانه وجود دارد.
بدین ترتیب بیشتر فضاهای عمومی نظیر دودری، مطبخ و فضاهای مورداستفاده روزمره خانواده در طبقه همکف و فضاهای مربوط به پذیرایی از میهمان و نشیمن در طبقه نخست بنا بوده است.
خانه قاضی درمجموع دارای ۱۵ اتاق کوچک و بزرگ (دودری، سهدری، تنبی و ...) و دالان، هشتی، ورودی، مطبخ، آبریزگاه(کنار آو)، انبار و... است. پی خانه از سنگ لاشه، دیوارها از خشت و آجر است.
آسمانههای بنا (سقف) از طلاق آجری ( معروف به طاق سیس در گویش محلی) در بخشی از آسمانه همکف و تیرپوشهای چوبی در طبقه اول ساختهشده است. برای استحکام و حفظ یکپارچگی بیشتر در داخل و نمای بیرونی از کش های چوبی برای تقویت دیوارها استفاده کردهاند.
خانه قاضی دارای آرایههای تزیینی موقر و زیبایی است. نمای بنا بهتمامی از آجر ساختهشده است. تزیینات آجری بیشتر بهصورت خفتهوراسته ساده و خفتهوراسته برجسته است.
در رخبام بنا از آرایههای آجری موسوم به «زبانگنجشکی» و در سقف فضاهای طبقه همکف از تزیینات «خفتهوراسته» آجری استفادهشده است. نمای داخلی بیشتر از آرایههای گچبری ساده و ارسیها دارای اشکال هندسی بدیعی است که در ترکیب با شیشههای رنگی نمای زیبایی را پدید آورده است.
اغلب ساکنین این خانه که عمر سکونت آنها به حدود سه نسل میرسد از یک تبار بوده و تمامی فضاها در اختیار خودشان بوده است.
برخی کارکردهای فضاهای داخلی خانه تاریخی قاضی |
|
تورفتگی نسبتاً بزرگ جلوی بنا |
* به تنوع و زیبایی نماافزوده است * باعث گسترش سطح نورگیری فضاها شده است |
جبهه جنوبی شامل چند اتاق، مطبخ، راهرو، سردر و هشتی زیبای خانه است. این بخش از خانه در یک طبقه(کوتاهتر از جبهه اصلی بنا) احداثشده است. |
* این امر باعث تابش نور خورشید در زمستان به میان سرا (حوش یا قلا) و جبهه جنوبی میشود |
پشتبام بخش جنوبی بنا، فضای مهتابی دلنشینی را پدید آورده است. |
*در ماههای گرم سال بهویژه شبهای تابستان فضای مناسبی برای همنشینی و خواب افراد خانواده بوده است |
شرق بنا بهصورت یک دیوار ساده و قسمت غرب دارای چند طاقنما است. |
* درگذشته از این طاقنماهای به نسبت کوچک برای فضاهایی نظیر انبار هیزم (هیمه دو)، فضای پختوپز نان (مطبخ) در اوقات گرم سال استفاده میشده است |
نمای داخلی بیشتر از آرایههای گچبری ساده و ارسیها دارای اشکال هندسی بدیعی است که در ترکیب با شیشههای رنگی نمای زیبایی را پدید آورده است. |
* زیبایی بنا |
گویا درگذشته (علاوه بر میان سرای موجود) در ضلع شرقی بنا هم یک باغچه کوچک از درختان میوه وجود داشته است. |
* فضای سبز، تامین میوه، استفاده از سایه، خنکی و تامین اکسیژن |
خانه قاضی به لحاظ دارا بودن سبک دوره معماری قاجار یکی از نمونههای بارز این دوره در شهر خرمآباد است. بنا به روایت ریشسفیدان و آگاهان محلی معماران این خانهها اکثراً بومی بودهاند. آنها با الهام از سبک و سیاق معماری قاجار و استفاده از مصالح بومی سازگار، اینگونه بناها را به یادگار گذاشتند.
خانه کشفی؛ یادگاری ارزشمند
خانه کشفی در محله حکیمآباد و در کوچهای به نام کشفی، در سراشیبی معروف به کوچه کشفی(بِناری آقا محمود) قرارگرفته و یادگاری ارزشمند از خانههای تاریخی دوره قاجار خرمآباد است.این خانه متعلق به شخصی به نام سید محمود کشفی است.
خانه کشفی به مساحت تقریبی ۱۹۲ مترمربع و زیربنای ۱۰۸ مترمربع، در یک جبهه اصلی در دوطبقه با محوریت شرقی - غربی ساختهشده است. این بنای تاریخی از شمال و شرق به خانههای موجود در بافت قدیم محله و از دو جهت دیگر متصل به گذر است.ورودی بنا نیز در جبهه جنوبی بنا واقعشده است.
موقعیت و شکل سه بعدی خانه کشفی
ابعاد خانه در جهات چهارگانه باهم برابر نیست و کشیدگی ضلع شمالی، زمین را بهصورت یک ذوزنقه درآورده است. این ناهمگونی در جبهه مسکونی خانه حلشده است. در طبقه همکف مجموعه پله و فضای پیوسته زیر آن در مرکز قرارگرفته که نقش ارتباطدهنده فضاهای این مجموعه را به عهده دارد.
افزون بر آن چهار روزن کوچک در ارتفاع پلهها مکانیابی شده که نور کمی به فضای زیر پله که راهروی ارتباطی بین دو اتاق است، میتاباند. در جنوب این جبهه یک اتاق سهدری و انباری کوچک قرار دارد. بخش شمالی نیز از سهدری به انضمام فضایی در پشت این اتاق و یک انباری کوچک تبدیلشده است.
در طبقه اول بعد از گذر از پلههای ورودی به فضایی راهرو مانند میرسیم. در انتهای این راهرو پله دیگری قرار دارد که به اتاق میهمانخانه منتهی میشود. در سمت چپ فضای راهرو یک اتاق سهدری قرارگرفته است.
نمای خانه ترکیبی است از آرایههای آجری «خفتهوراسته» و «زبانگنجشکی» که در ترکیب با پنجرههای چوبی و ارسی، نقوش و شیشههای رنگی نمای زیبا و منحصربهفردی را ایجاد کرده استدر اینجا به جهت ذوزنقه بودن زمین، فضای باقیمانده مثلثی شکل پشت راهپله دوم بهصورت یک فضای انباری درآمده و با تمهیدات معمارانه به اتاق سهدری این بخش متصل شده و در سمت راست راهرو، اتاق سهدری کشیدهای قرارگرفته که در انتهای خود یک فضای انباری کوچک بدان ضمیمهشده است. بهمنظور کاهش اثر روانی کشیدگی طولی اتاق، ستونی در میانه و نیم ستونی در طرفین آن قرار دارد.
ستونها از نوع گچی دارای سرستونهای زیبایی با نقوش گیاهی گل و برگ هستند. نهر مشهور به گرداب (گرداو) از زیر این خانه عبور میکند. بهرغم اینکه (در حال حاضر) شواهدی مبنی بر تمهیدات معماری خاص برای دسترسی مستقیم به آب نهر در این خانه به چشم نمیخورد، گمان میرود که در اینجا هم چون خانههای قرارگرفته در مسیر نهر (خانه چاغروند، خانه مرحوم سیفالله خان والی زاده و...) سازوکارهای بدین منظور ایجاد کرده باشند.
آسمانه خانه در طبقه همکف از نوع طاق گهوارهای (سیس در گویش محلی) و در طبقات اول و دوم از نوع تیرپوش چوبی است و مصالح عمده بهکاررفته در بنا عبارتاند از خشت، گل و آجر.
نمای خانه ترکیبی است از آرایههای آجری «خفتهوراسته» و «زبانگنجشکی» که در ترکیب با پنجرههای چوبی و ارسی، نقوش و شیشههای رنگی نمای زیبا و منحصربهفردی را ایجاد کرده است.
موقعیت خاص قرارگیری پنجرههای این خانه روزگاری چشمانداز بدیعی به باغات جنوب شهر، کوههای رو به روی آن و همچنین مجموعه تاریخی قلعه فلک الافلاک داشته است. اکنون نیز میتوان از لابهلای سازههای جدید به گوشههایی از این چشماندازها چشم گشود.
مطالعات زیادی انجامنشده است
دکتر فریدون امیدی نسب دکترای عمران در این رابطه معتقد است که امکان احیا و انتقال بعضی از المانها و کارکردهای مربوط به سبک ساختمانسازی خاص هر منطقه به ساختمانهای مدرن وجود دارد و البته تأکید میکند بر سر راه تحقق این امر موانعی وجود دارد.
وی با یادآوری اینکه متأسفانه مطالعات زیادی در این زمینه انجامنشده است، میگوید: بامطالعه و تطبیق میتوان نسبت به احیا و انتقال سبک معماری و شهرسازی ایرانی اقدام کرد.
متأسفانه افرادی که درزمینهٔ ساختمانهای سنتی، قدیمی و تاریخی کار میکنند بیشتر از دیدگاه تاریخی تحقیق انجام میدهند و بهطور عمده معمار و باستانشناس هستندامیدی نسب یادآور میشود: متأسفانه افرادی که درزمینهٔ ساختمانهای سنتی، قدیمی و تاریخی کار میکنند بیشتر از دیدگاه تاریخی تحقیق انجام میدهند و بهطور عمده معمار و باستانشناس هستند.
وی بر لزوم انجام کار علمی و تطبیقی در حوزه «سازه» تأکید کرده و میگوید: متأسفانه مطالعات و پژوهش تطبیقی برای انطباق ساختار خانههای سنتی و بومی با ساختمانهای مدرن و امروزی انجامنشده است.
امیدی نسب این موضوع را از ضعفهای پژوهشگران حوزه علوم فنی و مهندسی میداند و معتقد است که در رشتههای علوم انسانی کارهای پژوهشی تطبیقی مناسبی انجام میشود.
این دکترای عمران ادامه میدهد: اگر مهندس معمار و سازه با این دید که چه الگوهایی از گذشته میتوان گرفت و در ساختمانهای امروزی استفاده کرد وارد میدان میشدند میتوانستیم به نتیجهبخش بودن فعالیتها در این زمینه امیدوار باشیم.
توفیقی نداشتهایم
وی البته به یک مانع پیش روی احیای فضای خانههای قدیمی در ساختمانهای مدرن هم اشاره میکند و میگوید: سبک معماری و ساختمانسازی گذشته نیاز به زمین بیشتری دارد درصورتیکه در حال حاضر اکثر مردم در فضاهای کوچکی مثل آپارتمان زندگی میکنند که امکان ایجاد اینگونه فضاها را ندارد.
امیدی نسب ادامه میدهد: البته درزمینهٔ انتقال و احیای کارکردهای خانههای قدیمی مانند استفاده حداکثری از انرژیهای پاک و تجدید پذیر مانند انرژی خورشید، باد و تعبیه فضاهای با کاربری نورگیری در ساختارهای جدید میتوان قدمهای خوبی برداشت.
وی تحقیق و در نظر گرفتن اعتبار برای انجام کارهای پژوهشی خوب و کاربردی را ضرورت تحقق سند چشمانداز درزمینهٔ احیای سبک معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی میداند و یادآور میشود: مرحله بعد وضع قوانین، مقررات و ضوابط بر اساس پژوهشهای انجامشده است؛ سپس دستگاههای اجرایی مرتبط میتوانند وارد عمل شوند.
امیدی نسب در مورد وضعیت کنونی هویت شهرهای مختلف کشور معتقد است که در تحقق معماری و شهرسازی ایرانی - اسلامی توفیقی نداشتهایم.
این دکترای سازه یادآور میشود: از طرف دیگر چون متولیان حوزه ساختوساز چند نهاد یا ارگان هستند این امر موجب فعالیت جزیرهای در این بخش شده و فعالیتها هم قابل نظارت نیست، شاید اگر یکنهاد یکپارچه یا سازمان یا وزارت خانه مسئول باشد بهتر و بیشتر میشود نظارت و از فعالیت جزیرهای جلوگیری کرد.
حرکتی از پوسته تا معنا
فاطمه رستمی استاد دانشگاه و کارشناس ارشد معماری در مورد احیای کارکردها، ساختمانها و المانهای مربوط به معماری و شهرسازی گذشته در ساختمانسازی مدرن و امروزی نکات قابلتأمل و مهمی دارد.
وی معتقد است که بهجای پرداختن به «پوسته» معماری ایرانی باید به «معنای» این سبک معماری و ساختمانسازی پرداخت و نسبت به احیای معنا در قالب ساختوسازهای امروزی اقدام کرد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه فنی و حرفهای خرمآباد با تأکید بر اینکه خانههای امروزی باید معرف معماری، اصالت و شخصیت بومی و ملی ساکنان آن باشند، میگوید: موضوع «حریم بندی» خانهها نکته مهمی است که در معماری و فضای خانههای قدیمی و سنتی ما به آن توجه جدی میشده ولی امروزه کمتر موردتوجه قرار میگیرد.
«باید معناها را از معماری قدیمی بگیریم» این موضوعی است که فاطمه رستمی روی آن تأکید دارد و معتقد است: «سلسلهمراتب دسترسی» در خانههای قدیمی و «تعیین حرایم» باید در ساختمانهای امروزی نیز احیا شود.
وی با یادآوری اینکه در خانههای قدیمی جای مهمان مشخص بود و حتی برای در زدن نیز زن و مرد هرکدام کوبهای با صدای خاص خود را داشتند، میگوید: فراموش نکنیم هرچقدر که ما مدرن شویم شخصیت ایرانی و هویت اسلامی ما تغییر نکرده است و باید این هویت و شخصیت را در خانههایمان هم احیا کنیم.
این پژوهشگر حوزه معماری تأکید میکند: انتقال معنای معماری ایرانی به این معنی نیست که پوسته یعنی طاق و قوسها را منتقل کنیم، قوسی که در ساختمانهای قدیمی وجود دارد به این دلیل است که تکنیک دیگری برای دهانههای وسیع وجود نداشته، بلکه باید معنای این نوع معماری را بگیریم و منتقل کنیم.
اقلیم، اقلیم و اقلیم
رستمی نکته قابلتأمل دیگری نیز دارد و آنهم موضوع «بوم آور» بودن مصالح در معماری گذشتگان ماست. در این مورد توضیح میدهد: بحث بوم آور بودن، خودبسندگی، مردمواری و پرهیز از بیهودگی چهار شاخصی است که اساتید این حوزه برای معماری گذشته ما برمیشمارند.
وی تلفیق معنای معماری سنتی و قالب مدرن را منجر به شکلگیری معماری پستمدرن منطبق بر هویت و شخصیت بومی و ملی هر منطقه میداند و یادآور میشود: ما میتوانیم خصوصیات مدرن را در کنار ویژگیهای فرهنگی و هویتی در معماری امروز داشته باشیم.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود به معماری خاص و بومی خرمآباد هم میپردازد و میگوید: مهمترین رکن ساختمانهای قدیمی خرمآباد احداث آن متناسب با اقلیم خاص این شهر بهمنظور استفاده حداکثری از انرژی گرمایشی و نور خورشید بوده است.
ساختمانهای شمالی در محلههای قدیمی خرمآباد در دوطبقه و خانههای جنوبی در یک طبقه احداث میشده استرستمی ادامه میدهد: اگر دقت کنیم ساختمانهای شمالی در محلههای قدیمی خرمآباد در دوطبقه و خانههای جنوبی در یک طبقه احداث میشده است که این تصمیم کاملاً به خاطر اقلیم خاص این شهر بوده است.
این محقق و پژوهشگر بحث سایهاندازیها و نوردهی را از ارکانی میداند که در خانههای قدیمی ازجمله خانه قاضی به آن توجه شده است و یادآور میشود: از این موارد باید درس شیوه ساختمانسازی مبتنی بر شرایط اقلیمی را بگیریم.
«تاریخ بهترین تجربهها و درسها را به ما میدهد»، نکتهای که فاطمه رستمی روی آن تأکید دارد و برای این موضوع شاهد مثال میآورد و میگوید: در بررسی که روی مقاطع دیوارهای خانه تاریخی قاضی خرمآباد داشتهام متوجه شدم که این دیوارها بهگونهای ساختهشدهاند که کاملاً مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان در بحث بهرهوری انرژی را پاسخگو بودهاند. این نقش توجه به اقلیم در ساختمانسازی را نشان میدهد تا ساختمانهای ما هم در تابستان و هم در زمستان بتوانند بهترین کارکرد عایق را داشته باشند.
مشکل همیشگی خلأ قانونی
فاطمه رستمی که پایهیک معماری دارد در ادامه حرفهایش تلنگری به ضعفهای موجود در حوزه شهرسازی امروزی ما میزند و میگوید: چیزی که الآن میبینیم حاصل قوانین نامناسبی است که بر شهرهای ما ازجمله خرمآباد حاکم است.
کارکردهای قابل احیای معماری گذشته در ساختمانسازی مدرن |
لزوم حریم بندی خانهها متناسب با فرهنگ ایرانی – اسلامی |
ایجاد سلسلهمراتب دسترسی به فضاها و بخشهای مختلف خانه |
بوم آور بودن مصالح متناسب با اقلیم منطقه |
پرهیز از بیهودگی در طراحی و اجرای فضاها |
احداث بنا متناسب با اقلیم بهمنظور استفاده حداکثری از انرژی گرمایشی و نور خورشید و بهرهوری انرژی |
وی معتقد است مشاورانی که طرحهای جامع شهری را تدوین میکنند بهرغم تأکیداتی که روی نگاه و مطالعات تاریخی وجود دارد به این موضوع رجوع نکردهاند و ادامه میدهد: خلأ قانونی امروز ما را برای احیای معنا و فرمهای معماری بومی و ایرانی آزار میدهد و این آسیبزا است.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: به نظر من احیای معماری ایرانی- اسلامی بر اساس تأکیدات سند چشمانداز توسعه کشور تعامل هوشمندانه بین قوانین و مقررات از یک سو و پیوند مهندسان و مسئولان در حوزه اجرا میخواهد و اگر از تخصصهای مختلف برای پیوند این دو بخش استفاده نشود راه بهجایی نخواهیم برد.
رستمی ادامه میدهد: امروز شاهد هستیم که بین طراحی و اجرای ساختمانها فاصله افتاده، طرح پیشنهادی از سوی طراح و معمار گاهی اجرا نمیشود و جمیع این مسائل باعث شده که پروژههای عمرانی سهلانگارانه طراحی و اجرا شوند.
اگر قانونگذاران ما قانون شفاف و با ضمانت اجرایی تدوین کنند میتوان به احیای معماری ایرانی- اسلامی امیدوار بود چراکه امروز در برخی موارد شاهد هستیم که یا قانون سکوت کرده و یا عملیاتی نمیشودوی عمده نقدش را به سمت خلأهای قانونی میبرد و معتقد است که اگر قانونگذاران ما قانون شفاف و با ضمانت اجرایی تدوین کنند میتوان به احیای معماری ایرانی- اسلامی امیدوار بود چراکه امروز در برخی موارد شاهد هستیم که یا قانون سکوت کرده و یا عملیاتی نمیشود.
این کارشناس ارشد معماری با یادآوری اینکه فاصله تدوین سند تا عملیات در این حوزه زیاد است، تأکید میکند: امروز باید رجوع کنیم به تجربههای تاریخی خود و ببینیم در خرمآباد چه امکاناتی داریم که میتواند وارد فرآیند طراحی و اجرا در حوزه معماری و شهرسازی شود.
رستمی «منظر شهری» خرمآباد را از دیگر موضوعات قابل نقد میداند و تأکید میکند که متأسفانه تعامل جدی میان مشاوران، طراحان و مجریان وجود ندارد بهطوریکه حتی اگر معمار متعهدی باشیم و در معماری و طراحی المانها و طراحی فضاها منطبق با سبک معماری بومی و فرهنگ اسلامی طراحی کنیم متأسفانه در اجرا شاهد تغییراتی هستیم و عملاً کارها ابتر میماند.
این استاد دانشگاه حرفهایش را اینگونه میبندد: انتظار میرود متولیان روند ساخت و سازها را رصد کنند و با نظارت جدیتر در حوزه منظر شهری، کنترل شود که آیا طراحیها بهخوبی اجرا میشود یا روی کاغذ و نقشه باقی میماند.
و شاید بیشتر طراحیها روی نقشهها به فراموشی سپرده میشوند، مانند خاطره خانههای تاریخی که حالا غبارگرفته و کارکرد فضاهای مختلف آن در کوران ساختمانسازی مدرن تنها در آلبوم آثار تاریخی و میراث فرهنگی جا خوش کرده است، حرکت جدیدی نیاز است، باید طرحی نو درانداخت، طرحی شایسته و بایسته فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی.