به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه تحلیلی «دفنس وان» اخیرا مقاله ای در مورد ارتباط موقعیت جغرافیایی ایالات متحده آمریکا با انتخابات ریاست جمهوری در این کشور با قلم «یوری فریدمن» منتشر کرده است.
فریدمن در این مقاله پس از توضیح موقعیت جغرافیایی آمریکا اظهارات «آندرس فوگ راسموسن» دبیر کل سابق ناتو در مورد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را ذکر کرده و تبیین می کند. این تحلیل در ادامه آمده است.
ایالات متحده امریکا دارای جمعیت زیاد و سرزمین وسیع بوده و رابطه خوبی با کشورهای شمال و جنوب خود دارد. این سرزمین پهناور در شرق و غرب به اقیانوس منتهی می شود. همانطور که راسموسن می گوید: امریکا توسط همسایگان دوست و ماهی ها مرزبندی شده است. بر اساس موقعیت جغرافیایی راسموسن استلال می کند که امریکا دارای نعمت و مواهب زیادی است، بر همین اساس دیدگاههای «دونالد ترامپ» و «هیلاری کلینتون» نسبت به جهان گسترده می تواند پاسخگوی نیازهای مردم این کشور باشد.
«آندرس فوگ راسموسن» دبیرکل ناتو در کتاب معروف خود با عنوان «اراده رهبری» توضیح داده است: وقتی به دهکده جهانی توجه می کنیم، ایالات متحده کشوری بزرگ و ثروتمند با دیوارهای بلند بوده که اطراف آن را خندق احاطه کرده است. این در حالی است که سایر کشورهای بزرگ و ثروتمند در مکان های خطرناک و در جوار همسایگان خطرناک قرار دارند. در طول تاریخ این موقعیت جغرافیایی بی نظیر باعث شده امریکا دو نقش در نظام بین الملل ایفا کند. در زمانهایی امریکا نقش پلیس را در نظام بین الملل بازی کرده است. در این نقش امریکا وظیفه حفظ نظم در سیستم بین الملل را داشته و اطمینان حاصل کرده است که دیگر بازیگران به قوانین نظام بین الملل احترام می گذارند. در زمانهایی نیز ترجیح داده نقش دروازه بان را داشته و آنچه در صحنه بین الملل رخ می دهد را نادیده بگیرد مگر اینکه تاثیر مستقیم بر امنیت ملی این کشور داشته باشد.
واقعیت این است که «دونالد ترامپ» نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات 2016 ریاست جمهوری امریکا می خواهد ایالات متحده فقط نقش دروازه بانی داشته باشد. خواسته ترامپ در تضاد کامل با خواسته «هیلاری کلینتون» نامزد حزب دموکرات و بسیاری از رهبران حزب جمهوری مانند « مایک پنس» – شخصی که ترامپ به عنوان نامزد معاون اول ریاست جمهوری معرفی کرده است – است.
این شکاف در دومین مناظره میان کلینتون و ترامپ عمیق تر شده است. در این مناظره ترامپ از مایک پنس به علت حمایت از بمباران نیروهای سوری توسط امریکا در صورتی که روسیه و حکومت اسد به بمباران شهر حلب ادامه دهند، به شدت انتقاد نمود. این در حالی است که کلینتون در پاسخ به بمباران هوایی روسیه فقط خواستار ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه شد.
به عبارت دیگر پنس و کلینتون می خواهند امریکا نقض قوانین بین المللی جنگ را مورد بررسی قرار داده و نظم در سیستم بین الملل را مدیریت کند. ترامپ در مقابل می خواهد امریکا نقض قوانین بین المللی اگر باعث از بین رفتن داعش می شود را نادیده گیرد. وی در این ارتباط می گوید: من اسد را اصلا دوست ندارم. اما اسد نیروهای داعش را می کشد. روسیه نیروهای داعش را می کشد.
در واقع ترامپ به صراحت این تصور را که امریکا باید پلیس بین المللی بوده و نظم در سیستم را مدیریت کند، نپذیرفته است. با این حال سیاستمدارانی مانند برنی سندرز، باراک اوباما، جورج بوش پسر و پدر دارای این تصور بوده و هستند که امریکا باید در جهان نقش پلیس داشته باشد و نظم را برقرار نماید. این دو دستگی نشان می دهد که ایالات متحده نمی تواند به طور بالقوه هر مشکلی را در هر مکانی حل نماید. ترامپ با این حال فراتر رفته است. وی که خود را به عنوان نامزد حفظ نظم و قانون معرفی کرده است می گوید: ایالات متحده نه تنها نمی تواند پلیس جهان باشد بلکه نیازی نیست در اجرای قوانین بین المللی و اعاده نظم آنچنان که در حال حاضر درگیر شده، درگیر شود. بیش از هر نامزد ریاست جمهوری در امریکا ترامپ نظریه ترومن در مورد مدیریت سیستم بین الملل توسط امریکا را زیر سوال برده است. این نظریه که بعد از جنگ جهانی دوم توسط ترومن طراحی شد، ارزش امریکا را بسیار دانسته و معتقد است که با توجه به قدرت سیاسی، اقتصادی ، نظامی و فرهنگی امریکا باید مدیریت نظم در سیستم بین المللی را برعهده گیرد. ایجاد پیمان ناتو، پیمان تجارت آزاد، پیمان گسترش سلاح های هسته ای، معاهدات دوجانبه دفاعی، ساخت پایگاههای نظامی در خارج از امریکا و ... در این راستا صورت گرفته است.
کلینتون این سیستم و نظریه را مورد تحسین قرار می دهد و در اولین مناظره می گوید: آیا ما خواستار رهبری جهان با قدرت و بر اساس ارزش های خودمان هستیم؟ قطعا بله. من می خواهم این کار را انجام دهم. من می خواهم رهبری باشم که مردم انتظار دارند. من می خواهم در داخل و در خارج خواسته مردم را پاسخگو باشم. می خواهم تصمیماتی اتخاذ کنم که صلح و رفاه بیشتر برای مردم به ارمغان آورده و همچنان امریکا در جهان با اقتدار و قدرتمند باشد.
به همین علت موقعیت کلینتون خیلی بهتر از ترامپ است زیرا ترامپ نمی خواهد امریکا سیستم بین الملل را رهبری کند تا زمانی که در داخل به اندازه کافی قدرتمند نشده است. ترامپ به صراحت می گوید: امریکا نباید ارزشهای خود را ترویج کند زمانی که ارزشهایش در داخل توسط مسائل داخلی لکه دار شده است. متحدین آنهایی که به امریکا تکیه می کنند در واقع گدایانی هستند که ثروت امریکا را غارت می کنند. عقیده ای که رهبری سیستم بین الملل توسط امریکا باعث پیشرفت صلح و رفاه می شود، اشتباه است زیرا امورات بین المللی بر اساس حاصل جمع جبری صفر است. در این میان امریکا تمام ثروت و امتیازات خود را از دست می دهد. امریکا در واقع گردن کلفت احمق است که به طور سیستمی توسط هر کسی غارت می شود.
راسموسن می گوید: من علاقه ای به انتخاب یکی از کاندیدای ریاست جمهوری در امریکا ندارم. اما اگر ترامپ به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب شود، من در مورد پایان نظم جهانی به رهبری امریکا نگران می شوم زیرا اگر نظم کنونی از بین رود هم برای امریکا و هم برای جهان خوشایند نیست.
راسموسن - کسی که ناتو را در سال 2014 وقتی پوتین در اوکراین دخالت نظامی کرد، رهبری می کرد- به طور آشکارا با تحسین اقدامات پوتین توسط ترامپ و خودداری وی از انتقاد علیه تجاوزات روسیه مشکل دارد. وی همچنین در مورد این تفکر ترامپ - عدم دفاع از اعضای ناتو اگر آنها تعهدات مالی اتحاد نظامی را برآورده نکنند - نگران است.
راسموسن در این ارتباط می گوید: اگر اتحاد ناتو توسط روسیه مورد حمله قرار گیرد و و اگر اتحاد توان پاسخگویی نداشته باشد، قطعا فرو خواهد پاشید. ترامپ، پوتین رئیس جمهور روسیه و برخی دیگر را مورد تحسین قرار داده است. به نظر من ترامپ سیاست های داخلی را بهتر مدیریت می کند. همچنان که در صحبت های ترامپ مشخص است وی معتقد است جهان بدون درگیر شدن امریکا در بحران ها می تواند مدیریت شده و نظم در آن برقرار شود.
راسموسن معتقد است: امریکا با توجه به قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی و دیپلماتیک خود باید نقش رهبر نظام بین الملل را عهده دار شود. سازمان ملل و اتحادیه اروپا بیش از حد ضعیف بوده و از لحاظ داخلی دارای مشکلاتی هستند، بنابراین نمی توانند این مسئولیت را عهده دار شوند. کشور چین جهت مدیریت نظام بین لملل فاقد اعتبار است. دولت روسیه نیز قدرت لازم برای مدیریت نظام بین الملل را ندارد. پس امریکا تنها ابرقدرتی است که می تواند این مسئولیت را عهده دار شود.
وی استدلال می کند که باراک اوباما در دوره ریاست جمهوری اش، درجه ای از انزواطلبی ترامپ را نشان داده که دارای عواقب شومی برای ایالات متحده آمریکا بوده است. اگر امریکا در دوره اوباما همان سیاست دولتهای پیشین و رهبری نظام بین الملل را ادامه داده بود، روسیه نمی توانست به راحتی به اوکراین حمله کرده و در سوریه حملات بی پروا هوایی انجام دهد. با توجه به حمله 11 سپامبر باید گفت که به نفع آمریکاست که به دشمن خود حمله کند قبل از اینکه آنان به امریکا حمله کرده و منافع این کشور را در خطر قرار دهند. البته هزینه نظامی آمریکا و مدیریت نظام بین الملل بسیار زیاد است ولی واقعیت این است که ارزش این اقدامات نیز بسیار زیاد است. با مدیریت نظام بین الملل توسط امریکا بعد از جنگ جهانی دوم عصری از صلح و رفاه در امریکا وجود داشته و به مدت 70 سال جنگ هسته ای و جنگ جهانی رخ نداده است. اکثر مرم آمریکا از لحاظ اقتصادی نفع برده اند وقتی در جهان صلح آمیز تجارت آزاد بر اساس قوانین خاص رونق داشته است. امریکا سیستم بین الملل حال حاضر را طراحی کرده است و بدون شک اگر نقش بین المللی خود را کاهش دهد این سیستم دچار اختلال می شود. کشورهای دیگر و به خصوص دموکراسی های همفکر باید منابع بیشتری را صرف کمک به امریکا و انجام وظایف کلانتری این کشور کنند.