محمدرضا فرزاد از مترجمان ادبيات داستاني در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود : وضعيتي كه امروز ادبيات ما دچار آن شده است هيچ شبيه و نظيري در تاريخ مان ندارد. مي توان گفت نعل به نعل و مشابه آن براي ما تا به حال رخ نداده است اما بيرون از ايران اگر بخواهيم نظيري براي آن بيابيم تا حدودي مي توانيم به شرايط اوايل قرن بيست در اروپاي شرقي و مركزي اشاره كنيم.
وي با اشاره به وضعيت آن زمان در اروپا كه به حبس و تعليق كتاب منجر مي شد ادامه داد : آن شرايط موجب شكل گرفتن پديده اي به نام كتاب هاي زيرزميني شد كه آثار كوندرا و هرابال و .. هم در آن زمره بودند. اصطلاح كتاب هاي زيرزميني زماني رايج شد كه كتاب ها فرجام ناپيدايي پيدا مي كردند . اين اصطلاح به عنوان آثار زيراكسي و غيرقانوني هم تعبير شد.
وي اضافه كرد : تصور نمي كنم وزارت ارشاد هم علاقه داشته باشد كه آثار ايراني به صورت غيرقانوني يا خارج از كشور چاپ شود چرا كه اصولا با شعارهاي فرهنگي اش همخوان نيست.. ضمن اين كه در اين صورت نويسنده و ناشر هم از بهره مندي مادي و مخاطب و خواننده جدي و .. وا مي ماند.
اين مترجم تصريح كرد : چنين روندي اگر در درازمدت امتداد داشته باشد اتفاقات ناخوشايندي را دامن مي زند. والتر بنيامين نقلي دارد كه مي گويد " كتاب يك كالاست و خيلي ها از طريق آن امرار معاش مي كنند ". بايد گفت گرچه سطح دستمزدها و درآمدهاي اين شغل نازل است اما به هر حال وضعيت اشتغال عده اي مختل شده است. به عنوان مثال بسياري از ويراستاران كارمند نشر نيستند اما از طريق سفارشاتي كه دريافت مي كنند امرار معاش دارند و از آن جايي كه كتاب ها امروز به مرحله ويرايش نمي رسند بنابراين آنها هم بيكار مي مانند. در اينجا ناشر در نوع خود حق دارد چون از سرنوشت كتاب مطلع نيست و آن را مسكوت نگه مي دارد.
فرزاد با تاكيد بر اين كه بيشترين خسران ناشي از ركود نشر متوجه مولف و مترجم است، گفت : گاهي حتي اين طور برمي آيد كه چنين شرايطي بطور هدفمند براي مايوس ساختن نويسنده و اهل قلم فراهم شده است. چرا كه به هر حال ناشر راه هاي زيادي براي زمين نخوردن و زنده ماندن دارد ولي صاحب قلم اين گونه نيست.
مترجم " باغ تروتسكي " خاطرنشان كرد : اگر اين وضعيت ادامه يابد با پديده رواج اينترنتي و زيراكس كتاب هاي ممنوعه و يا چاپ آنها در خارج مواجه مي شويم كه از رهگذر آن ، نه جامعه منتفع مي شود ، نه نفع مادي به هنرمند مي رسد و نه دغدغه ها و شعارهاي فرهنگي دولت محقق مي شود. اصولا اين اتفاق براي دولت موجب نقض غرض است ؛ يعني اگر دولت بر آن است كه به فرهنگ و دانش و كتابخواني بها دهد پس اين نتايج را نمي تواند پذيرا باشد، مگر اين كه اين امر هدفمند باشد.
وي ادامه داد : در وضعيتي كه با سريال هاي تلويزيوني نازل و دم دستي، سرگرمي هاي مضحك و سرانه پائين مطالعه دست به گريبان هستيم چنين وضعيتي اوضاع را بدتر و ظالمانه تر مي كند. در اين شرايط وزارت ارشاد و نهادهاي فرهنگي بايد به رشد فرهنگ مطالعه بينديشند ولي سياست هاي موجود عكس اين روند را دامن مي زند.
فرزاد به نشر 68 در كانادا كه با هدف چاپ آثار غيرقابل چاپ نويسندگان چك تاسيس شد و نيز نشر باران در سوئد كه آثار ممنوعه ايراني را به چاپ مي رساند اشاره كرد و گفت : آيا مي خواهيم نشر باران و 68 داشته باشيم؟ بهتر است زودتر فكري به حال قوانين مميزي كنيم و ساختار بوروكراتيك موجود را هم بهينه سازيم. ضمن اين كه به نظر هم نمي رسد راه انداختن بنگاه هايي براي مميزي اقدام كارشناسانه اي باشد چرا كه مي تواند مجددا به اعمال سليقه هاي متكثر و تفاسير و اجتهادهاي گوناگون بينجامد و وضع را آشفته تر از حالا كند.
وي تصريح كرد : قوانين اين حوزه بايد روشن و مشخص باشند. حتي اگر به خط قرمزها و معيارهايي خاص مي انديشيم مي بايست تصميم عاجلي براي كتاب بگيريم و آن را از حال بلاتكليفي خارج كنيم. متاسفانه كتاب امروز در كما به سر مي برد.