خبرگزاری مهر-گروه هنر: همانطور که در قسمت های قبلی مرور کردیم فاصله میان اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ سال های پر باری برای دیزنی بود. سفید برفی و هفت کوتوله (۱۹۳۷)، پینوکیو (۱۹۴۰)، فانتازیا (۱۹۴۰) و دامبو (۱۹۴۱) و بامبی (۱۹۴۲) همگی از تولیدات این سال ها بود که نام و حساب های بانکی دیزنی را پر از اعتبار کرد اما روزهای سختی در پیش رو بود و بحران جنگ در آن سوی خانه سایه می گستراند و بحران اعتصاب در خانه گریبان دیزنی را گرفت.
بحران و خیانت
«اعتصاب انیماتورهای دیزنی» نام اعتصاب کارگری ای بود که در ۱۹۴۱ به وقوع پیوست. ماجرا اما به چند سال قبل برمیگشت. دهه ۳۰ برای اقتصاد آمریکا سال های فاجعه باری بود و رکود بزرگ آن دوره دگرگونی هایی در ساختار جامعه آمریکا به وجود آورد. یکی از آنها متحد شدن کارگران و تشکیل اتحادیه های کارگری برای صیانت از حقوق صنفی بود. صنعت سینما نیز از این امر مستثنی نماند و انجمن های گوناگونی در صنعت سینما تشکیل شد. یکی از آنها انجمن کارتونیست های سینما یا «Screen Cartoonist's Guild» بود. این تشکل زاییده بحران استودیو انیمیشن سازی فلشر Fleischer Studios بود؛ زمانی که مکس فلشر بیش از ۱۵ نفر از کارتونیست های کمپانی خود را اخراج کرد.
با اعلام وجود این انجمن، آرتیست ها و کارتونیست های گوناگونی از کمپانی های مختلف به آن پیوستند، اما بزرگترین لقمه این اتحادیه جایی نبود جز دیزنی.
هنرمندان دیزنی جزو مرفه ترین کارتونیست های صنف خود بودند. با این که آنها بالاترین حقوق ها را دریافت می کردند، اما نارضایتی عمیقی در کمپانی وجود داشت و دلیل آن شکاف عجیب درآمدی بین کارتونیست ها بود. در واقع سیستم حقوق دهی دیزنی چنان تبعیض آمیز و نابرابر بود که بعضی از کارتونیست ها تا ۴۰۰ دلار در هفته حقوق دریافت می کردند و دستمزد برخی دیگر به زحمت به ۱۲ دلار در هفته می رسید. تبعیض در استفاده از خدمات رفاهی کمپانی مانند سالن های ورزشی، رستوران، فضای کار و حتی جای پارک ماشین از دیگر عوامل تشدیدکننده این نابسامانی بود تا جایی که افرادی چون آرت بابیت «Art Babbitt» که خود از حلقه حواریون و رده بالای دیزنی بود به این اعتراضات پیوست. والت دیزنی در ابتدا توجهی به این اعتراضات نداشت و باور نمیکرد در کمپانی او که آن را «یک خانواده بزرگ» می نامید چنین حرف و حدیث هایی وجود داشته باشد.
خطابه آتشین دیزنی
او سرانجام در فوریه ۱۹۴۱ بیش از ۱۲۰۰ نفر از کارکنان خود را در سالن اجتماعات کمپانی جمع و خطابه ای آتشین ایراد کرد: «من بیش از ۲۰ سال در این صنعت بوده ام. در تمام این سال ها راهور طوفان های سخت بوده ام نه دریاهای آرام. این راه نیازمند کار سخت، مبارزه، اراده، لیاقت، ایمان و بالاتر از همه تواضع است. بعضی ها متعجبند که چرا گروهی جای بهتری در این صحنه دارند، چرا بعضی ها اتاق بهتر و جای پارک ماشین دارند و گروهی نه. همیشه اعتقاد داشته ام و خواهم داشت که آنانی که با کمپانی همزیستی بیشتری دارند و از خود به آن می بخشند علاوه بر احترام فراوان، شایسته برخورداری از مواهبند. توصیه من به شما این است: بروید به کار خود برسید. شما هیچ چیز لعنتی را نمی توانید با غر زدن و انتظار بیهوده داشتن کامل کنید. اگر آن چیزی را که می خواهید را ندارید به جای غرغر و ناله، کاری انجام دهید.»
همانطور که انتظار می رفت سخنرانی والت دیزنی همچون بنزین روی توده آتش بود. بسیاری از کارکنان قبل از اتمام سخنان او بیرون آمدند و افراد بیشتری به اتحادیه کارتونیست ها پیوستند. تنش بین والت و آرت بابیت -که دیگر از رهبران اتحادیه بود - به اوج خود رسید. والت رفتار بابیت را خیانتکارانه می دانست و سرانجام او را اخراج کرد. اخراج بابیت که خود از پیشکسوتان دیزنی و خالق شخصیت های مهمی چون «گوفی» بود، جرقه آخر این نابسامانی را زد و فردای آن صدها نفر از کارتونیست های دیزنی دست از کار کشیدند.
اعتصاب در میانه ساخت کارتون «دامبو» به وقوع پیوست و دیزنی عصبانیت خود از آنان را با گنجاندن صحنه زد و خورد دلقک ها با رییس برای حقوق بیشتر، در فیلم نشان داد.
اعتصاب کارتونیست های دیزنی نزدیک به ۲ ماه طول کشید. سرانجام با پادرمیانی یکی از افراد رده بالای وزارت امور خارجه آمریکا و آژانس ملی اتحادیه های کارگری تنش فروکش کرد و طرفین به مصالحه دست یافتند و دیزنی به اتحادیه پیوست.
سال های جنگ و رکود
با این وجود این اعتصاب اثری عمیق بر والت دیزنی و تاریخ کمپانی گذاشت. والت هرگز اعتصاب کنندگان را نبخشید و بسیاری از آنان در سال های بعد از کمپانی جدا شدند. «یک خانواده بزرگ» دیگر به رویا پیوسته بود و چشمه جوشان خلاقیت در کمپانی تا سال های سال خشکید.
در همین دوران با شعله ورتر شدن آتش جنگ جهانی دوم در دنیا، دیزنی نیز تغییر جهت داد. آنها که با بحران های اخیر و البته افت فروش شدید کارهای اخیر رمقی برایشان باقی نمانده بود روی به ساخت آثار کوتاه، سبک و تبلیغی برای پروپاگاندای جنگ آوردند. تمرین برای مرگ (۱۹۴۳)، پیروزی در هوا (۱۹۴۳) و دانل داک در سرزمین نازی ها (۱۹۴۳) همگی آثار کوتاهی بودند که دیزنی در راستای سیاست کلان فرهنگی ایالات متحده برای تبلیغ جنگ و جمع آوری بودجه تجهیزات جنگی روی پرده های سینما آورد.
دانل داک در سرزمین نازی ها با نام دیگر «چهره پیشوا»، نمونه کاملی از این سیاست بود که به ماجرای حضور دانل داک در کارخانه های جنگی آلمان نازی می پردازد و جایزه بهترین انیمیشن کوتاه پانزدهمین دوره جوایز اسکار را بدست آورد. در یک نظرسنجی در ۱۹۹۴ این فیلم رتبه ۲۲ از ۵۰ فیم برتر تاریخ انیمیشن تا آن زمان را بدست آورد، هرچند دیزنی به خاطر طبیعت پروپاگاندایی فیلم و همچنین نمایش دانل داک به عنوان عضوی از حزب نازی ها آن را تا چندین دهه بعد از دایره محصولاتش خارج کرد. در این سالها بیش از ۹۰% از ۵۵۰ کارمند دیزنی در تولید فیلم های مرتبط با جنگ دست داشتند.
دیزنی در این دوران طیف وسیعی از مستندهای کوتاه و فیلم های سفارشی آموزشِ نظامی نیز تولید کرد تا این سال های کابوس وار را تنها به حفظ موجودیت کمپانی و سر به سر کردن هزینه ها بپردازد.
تنها رگه از دیزنی خلاق سال های قبل، گروه کوچکی از کارکنان با بودجه ای محدود بودند که در خلال و بعد از سال های جنگ با ساخت محصولات پکیجی یا فیلم هایی که هرکدام از چندین فیلم کوچکتر تشکیل می شدند، شعله انیمیشن سازی دیزنی را روشن نگه داشتند.
سلام برادران (۱۹۴۲) که ترکیبی از چهار کارتون کوتاه تر بود و فضای آن در آمریکای جنوبی می گذشت نقطه آغاز فیلم های این چنینی بود. فیلم بعدی، سه اسب سوار (۱۹۴۴) نیز در همین فضا می گذشت و نشانه حسن نظر و دوستی دیزنی با فرهنگ آمریکای لاتین بود. در این فیلم ها شخصیت های جدیدی همچون «طوطی سیگار برگ کش» به نمایندگی برزیل یا «خروس هفت تیرکش» به نشانه مکزیک در کنار دانل داک حضور داشتند.
Make Mine Music(۱۹۴۶)، Fun and Fancy Free(۱۹۴۷)، Melody Time(۱۹۴۸) و یکی دو عنوان دیگر، بسته فیلم هایی بودند که هر کدام از چندین کارتون کوتاه دیگر تشکیل شده بودند تا استودیوی دیزنی را با حداقل بودجه و نیرو سرپا نگه دارد. شاید بتوان گفت این سیاست، ایده ای هوشمندانه از دیزنی بود تا بتواند در دوران بحران به ترمیم زخم های خود بپردازد و البته ذخایر مالی کمپانی را آماده ورود به دهه ۵۰ و ساخت دوباره فیلم های بلند کند.
دهه ای که با ظهور تلویزیون به فرصتی مجدد برای رستاخیز دیزنی مبدل شد و یکی از ناب ترین ایده های والت دیزنی فقید به وقوع پیوست. ایده ای که نقطه عطفی طلایی در صنعت سرگرمی و توریسم شد. پارکهای دیزنی لند!
ادامه دارد...