به گزارش خبرگزاري "مهر" به نقل از خبرگزاري نووستي، "جيم هوگلند"، در خصوص توانايي آمريكا براي برقراري صلح، از جمله در خاورميانه مي گويد: اكنون، زماني كه روياي آمريكايي ابرقدرت بودن و چيرگي بر جهان گذشته است، براي آمريكا در سياست خارجي بهترين زمان است كه از مواضع از پيش برنامه ريزي شده خود كنار كشيده و "خط قرمزهاي" جديدي را ترسيم كند.
هوگلند در مصاحبه به اين خبرگزاري گفت: مطمئن نيستم كه يك چنين روياي آمريكايي وجود داشته كه بخواهد بر جهان استيلا يابد. شايد، چنين رويايي وجود داشته باشد كه تمامي جهان را درس دهد و اين نيز مانند تلاش براي چيرگي يافتن بر جهان اعتراض هايي را حتي بيشتر در پي خواهد داشت.
هوگلند در ادامه تصريح كرد: برخي از درس ها را ما مجبور شديم بياموزيم. امروز سوالاتي جدي درباره ماهيت صدارت آمريكا در جهان مطرح هستند. اكنون طرح صدارت را آنطور كه رئيس جمهور بوش ديكته كرده بود، بدون قيد و شرط نمي پذيرند، اما يقين دارم كه بوش به راستي ديدگاه هاي خود را به علت تجربيات چند سال اخير بطور قابل توجهي تغيير داده است.
وي با اشاره به تجربه دولت آمريكا در عراق ادامه داد: اين تجربه اي تراژديك براي آمريكاييان بود. در اوائل جنگ، يادم مي آيد كه به دوست فرانسوي خود كه با او عاقلانه بودن ورود به عراق را بررسي مي كرديم، گفتم كه آمريكايي ها احتمالاً اشتباه مي كنند. نمي توانم امروز بگويم كه ما بسرعت از اشتباه خود در عراق درس گرفتيم.
هوگلند در مورد عقب نشيني از خاور ميانه و همچنين "خط قرمزهاي جديد" در اين منطقه نفت و گاز گفت: نظر شخص من اين است كه در اين تفكر گرايشي ملاحظه كارانه بجاي عقب نشيني، وجود دارد.
به باور اين تحليلگر آمريكايي با وجود تروريسم و مشكلات مربوط به موضوع هسته اي ايران و مسائل كلي در خاورميانه بعيد است كه آمريكا تا پايان مهلت رياست جمهوري جرج بوش و حتي تا سال ها پس از آن، بتواند همه چيز را در خاورميانه تغيير دهد، اما به گفته وي، واشنگتن نمي تواند تمركز خود را تا حد انزوا تغيير دهد براي اينكه به آمريكا اجازه داده نخواهد شد تا آرام بماند.
اين كارشناس درباره فعاليت آمريكا در منطقه درياي خزر و اينكه آيا منابع نفتي اين منطقه انگيزه اي براي افزايش فعاليت هاي آمريكا در اين منطقه به شمار نمي رود ، اظهار داشت: اين تا حدي درست است، اما فكر مي كنم كه بيشتر آمريكايي ها، از جمله بيشتر سران سياسي، بعيد است كه دركي روشن از آنچه كه گفته مي شود داشته باشند. تمركز آنها بر خزر به عنوان جايگزيني براي خاورميانه نيست. بيشتر افراد طرز فكر ديگري دارند مبني بر اينكه كل نظم سياسي جهان در خاورميانه از جمله كشورهاي تامين كننده نفت جهان، غير قابل تحمل است و ما نياز به آلترناتيو داريم، اما ما فكر مي كرديم كه آن عراق خواهد بود! اما چنين نشد.
وي در ادامه تصريح كرد: شايد، گروه اندكي از مردم درباره خزر نيز فكر مي كنند، اما بياييد صادق باشيم و به ياد دولت كلينتون نيز بيفتيم، جهات اصلي سياست آن كدام بود؟ بدست آوردن لوله هاي انتقال نفت از منطقه خزر كه دورتر از كنترل روسيه باشند و آغزگر اين مسئله كلينتون بود.
هوگلند گفت: اين سياست دائم آمريكاست، نمي گويم كه هوشمندانه است، اما به روسيه ارتباط دارد، چرا كه مانع از جذب جمهوري هاي اتحاد جماهير شوروي سابق توسط روسيه است و اين در سياست آمريكا عنصري مهمتر از اين است كه خزر، آلترناتيوي براي خاورميانه از لحاظ نفت باشد.