به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر سخنرانی حجت الاسلام خسروپناه در روز جهانی فلسفه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است که در ادامه می خوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی رسوله و آله الاطهار قال الله تعالی فی محکم کتابه الحکیم: و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناسو یکون الرسولُ علیکم شهیداً»
«عقلانیت و اعتدال» عنوان بحث روز جهانی فلسفه در امسال با مشورت دوستان موسسه، انتخاب شده است. استادان گرامی مباحث ارزشمندی ارایه کردند و ارایه میکنند. بنده بر خود لازم میدانم از همه استادان به جهت پذیرش دعوت مؤسسه و ارایه بحث علمی تشکر کنم. تشکر ویژه از دکتر توکلی به جهت مدیریت این نشست دارم.
«کدام عقلانیت و کدام اعتدال» موضوع بحث بنده، است. یعنی آیا هر عقلانیتی، مستلزم اعتدال است؟ هر اعتدالی، زاییده عقلانیت است؟ آیا کسانی که فاقد اعتدال هستند؛ فاقد عقلانیت اند؟ آیا کسانی که از عقلانیت بهره نمیبرند؛ گرفتار افراط و تفریطند؟
کدام اعتدال؟
اجازه بدهید ابتدا به سراغ بحث از «کدام اعتدال» برویم. اعتدال در مقابل افراط و تفریط و به معنای میانه روی است و شامل همه عرصه های فردی و اجتماعی و بین المللی می شود.
رسطو حد وسط و اعتدال را فضیلت و افراط و تفریط را رذیلت می داند و مصداق اعتدال و افراط و تفریط در هر یک از سه قوه شهوت و غضب و عقل را بیان میکند.
شجاعت در قوه غضب، حد وسط جبن و تهور است.
عفت در قوه شهوت، حدوسط خمودی و فجره است.
حکمت در قوه عاقله، حد وسط جربزه و بلاهت است.
ارسطو، عدالت را نیز به عنوان یکی دیگر از فضایل اضافه میکند و مجموع شجاعت و عفت و حکمت و عدالت را مصادیق اعتدال معرفی میکند. وی اعتدال را امری میداند که سلامت و سعادت زندگی را تضمین میکند.
قرآن نیز در چند آیه بر اعتدال تأکید کرده و افراط و تفریط را مذموم شمرده است. یکی در آیه 143 سوره بقره که در ابتدای بحث قرائت شد. «و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس» این آیه، بهترین امت را امت وسط معرفی میکند و نیز آیه 29 سوره اسرا «یکون الرسولُ علیکم شهیداً خست و لاتَجعَل یدَک مغلولهً الی عُنقِک و لاتَبسُطها کلَّ البسط فتقعُدَ ملوماً محسوراً» خست و سخاوت حداکثری را مذموم و باعث ملامت و حسرت خوردگی میشمارد و نیز آیه 67 سوره فرقان «و الذین اذا اَنفقُوا لم یُسرِفُوا و لم یَقتُرُوا و کان بین ذلک قَواماً» تأکید دارد که در هزینه کردن، اسراف و خست نورزید و میانه روی داشته باشید که راه قوام و استواری است.
پس مقابل اعتدال فقط خشونت نیست که تساهل و مداهنه هم هست. باید اعتدال در همه قوای انسانی، دیده شود تا شجاعت و عفت و حکمت و عدالت تحقق یابد.
اما کدام عقلانیت؟
عقلانیت معانی مختلف دارد.
معنای اول: کاربست عقل استدلالگر یعنی قوه ای که با کمک معلومات به کشف مجهولات می پردازد. این نوع از عقلانیت به صورت گسترده در فلسفه اسلامی بکار می رود. عقلگرایان فرانسه نیز به این نوع عقلانیت باور دارند.
معنای دوم: عقلانیت ابزاری که ماکس وبر در کتاب اقتصاد و جامعه بکار برده است و به معنای کنش های عقلانی هدفدار گرفته است یعنی کاربست ابزارهای معرفتی انسان برای رسیدن به اهداف حساب شده.
عقلانیت اقتصادی که برای کسب منافع و سود بیشتر است؛ نیز نوعی عقلانیت ابزاری است؛ هر چند ماکس وبر در عرض عقلانیت ابزاری قرار داده است.
هایدگر در مقابل عقل حسابگر و عقلانیت ابزاری از عقل تعمقی استفاده میکند.
معنای سوم: عقلانیت اخلاقی است که برای ایجاد اجماع اجتماعی توسط اندرو لیتر از مکتب فرانکفورت مطرح کرده است. عقلانیت اخلاقی میتواند به معنای کنشهای عقلانی برگرفته از ارزش های اخلاقی باشد .
معنای چهارم: عقلانیت راهبردی که برای تسلط بر جوامع است. اندرو لیتر در مکتب فرانکفورت به تبعیت از هابرماس سه نوع عقلانیت را مطرح کرده است: 1 - عقلانیت ابزاری برای تسلط بر طبیعت و 2 - عقلانیت اخلاقی برای ایجاد اجماع اجتماعی 3 - عقلانیت راهبردی برای تسلط برای جوامع
معنای پنجم: عقلانیت دینی یا کنشهای عقلانی برگرفته از آموزههای دینی
عقلانیت ابزاری و عقلانیت اقتصادی در دنیای مدرن برای تسلط بر عالم و آدم است؛ به نظر بنده اعتدال گریز و گاهی اعتدال ستیز بوده است؛ خواه با هدف آزادی در لیبرالیسم یا با هدف عدالت اجتماعی در سوسیالیسم یا با هدف امنیت در نازیسم و فاشیسم. تاریخ مکاتب اجتماعی، اعتدال گریزی و اعتدال ستیزی را گواهی میدهد و منطق حاکم بر عقلانیت ابزاری، اعتدال گریزی را نشان میدهد.
افزودن عقلانیت اخلاقی، اعتدال گریزیِ عقلانیت ابرازی را کاهش می دهد؛ ولی اعتدالگرایی همه جانبه در عقلانیت ابزاری به عقلانیت استدلالگر و نوعی از عقلانیت دینی و معنوی نیازمند است.
خواه اسلامی یا مسیحی یا یهودی و غیره آیا اعتدالگرایی یا اعتدالگریزی یا اعتدال ، عقلانیت دینی ستیزی را دنبال می کند؟ پاسخ بنده این است: عقلانیت دینی دو نوع است؛ یک نوعش، عقل قبل از ایمان و نوع دیگرش، عقل بعد از ایمان است. پذیرش عقلانیت قبل از ایمان به معنای پذیرش عقل استدلالگر در حوزه عقل نظری و حسن و قبح عقلی در حوزه عقل عملی است و آموزه ها و ارزشهای دینی بعد از عقل نظری و عقل عملی، معنا می یابد. این مدل از عقلانیت در حکمت اسلامی اعم از مشا و اشراق و متعالیه جریان دارد. این مدل از عقلانیت به اعتقاد بنده، اعتدالگرا است. اما انکار عقل قبل از ایمان و عقلانیتِ تابع آموزه های دینی ظاهرگرایانه، گرفتار اعتدال ستیزی خواهد بود؛ همانگونه که همگان خشونت و جنایت امروز را در مدل عقلانیت تکفیری مشاهده می کنند.