به گزارش خبرنگار مهر، رمانی از سعید تشکری با عنوان «هرایی» از سوی انتشارات علمی و فرهنگی در حالی منتشر شده است که نویسنده درباره آن میگوید، پس از نزدیک به دوسال صرف زمان برای انتشار این رمان، من به صورت اتفاقی در کتابفروشی آن را دیدم و ناشر محترم حتی به خود زحمت نداد تا با یک تلفن به من انتشار کتاب را اطلاع دهد.
«هرایی» رمانی پر از تامل و تاکید در باره یک موضوع اجتماعی است. همچنان که هندوی شیدا که اکنون در آستانه چاپ دوم در نشر نیستان است. این دو رمان را باید آثاری کنشی و کشش برای ارائه رمان شهودی با مضمون روز جامعه ایرانی دانست که نویسنده در آن کوشیده است تا بر یک بحران کنشگر تاکید کند.
سعید تشکری در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این رمان گفت: ما به مشاغل خویش وفادار و متعهد نیستیم. شغلها ساعات بسیاری از زندگی مارا پر میکند. آرزوهای ما برای رسیدن به جایگاهی که امروز آن را تصاحب کردهایم مارادر برابر یک وظیفه اجتماعی متعهد میکند ولی در عمل چنین نیست. ما وقت کشی میکنیم تا زمان بگذرد. معترضیم و این اعتراض درونی و نه بیرونی، باعث رکود و برودت و عدم کنش متعهدانه انسانی در جامعه میشود که با خود نقصان بسیاری دارد.
تشکری ادامه داد: نگاه تکنیکی در این رمان همچنان نگاه به ادبیاتِ سینماست. یعنی رمانهای که در عین حال و توامان دیدنی و خواندنی هستند. اما با این همه در مفهوم رمان یک تسلسل معرفتی وجو. د دارد. اسراء، قهرمان رمان هرایی میخواهد با شغل خود کنشگر باشد و این اول مصائب اوست. در حوزه جغرافیا رما ن هم «هرایی» و مکانیسم زبان ولحن قهرمانان-شهر هرات و یک قهرمان دری در رمان وجود دارد که خواندنش را جذاب میکند.
هرایی به زبان خراسانی یعنی آوای بلند. یکی از قهرمانهای رمان به زبان دری و خراسان کهن سخن میگوید و ریشههای هراتی دارد و در این رمان سرنوشت خانم پزشکی دنبال میشود که بر خلاف عادت جامعه، هویت خود به عنوان پزشک و قانون پزشک بودن را در تمام مناسبات خود رعایت میکند و تعهد اجتماعی دارد و این نقدی است بر رفتارهای آدمهایی که تعهدی ندارد.
این رمان را سعید تشکری به سفارش بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان تالیف و از سوی این بنیاد برای انتشار در اختیار انتشارات علمی و فرهنگی قرار گرفته است.
تشکری، همزمان با انتشار بیسر و صدای این رمان، از پنج سال انتظار برای انتشار رمان «رژیسور» هم سخن گفته و عنوان میکند: انتشار «هرایی» و «هندوی شیدا» و مجموعه پنج نمایشنامه در «من سقراط مجروح را دوست دارم» در سال نود و پنج از یک نویسنده حرفهای و ایمانی خوش آیند است اما هم چنان ازعدم چاپ رمان رژیسور باید ناراحت بود. چون در حفیقت رژیسور، پاریس پاریس، مفتون و فیروزه یک تریلوژی هستند که هرسه کتاب به سه رویداد بزرگ ر شهر مشهد میپردازند. عدم انتشار گانه اول این مجموعه بی هیچ تردیدی دور کردن مخاطب از رویداد بزرگ به توپ بستن حرم رضوی در زمان مشروطه توسط روسیه تزاری است که تاکنون در حوزه رمان ناگفته مانده است و حاصل سه سال کار و نوشتن مداوم بوده است و حوزه هنری مشهد و جناب اقای ر فایی همه تلاش خود را در پشتیبانی از تولید اثر انجام دادند، اما این کتاب کاش در زمان خودش توسط انتشارات سوره مهر منتشر میشد.این خواسته زیادی است؟