به گزارش خبرگزاری مهر، گاردین در گزارشی نوشت: چه کاسترو را به عنوان قهرمانی انقلابی بشناسیم چه مثل برخی او را دشمن جهان آزاد به شمار آوریم، نقش غیرقابل باور او در ادبیات جهان را نمیتوانیم انکار کنیم.
رییس جمهوری کوبا که به تازگی و در تاریخ ۲۵ نوامبر درگذشت، نقشی غیررسمی در انتشار آثار رماننویس مشهور کلمبیایی یعنی گابریل گارسیا مارکز داشت و همه متون دست نویس او را خط به خط میخواند و نظراتش را به مارکز اعلام میکرد. این رابطه پس از آشنایی و دوستی این دو در اواخر دهه ۱۹۷۰ شروع شد.
دکتر استفانی پانیچلی باتالا استاد مطالعات آمریکای لاتین در دانشگاه آستون با اعلام این خبر به گاردین گفت: رییس جمهور کوبا کتابخوانی مشتاق بود. وقتی این دو در سال ۱۹۷۷ با هم دیدار کردند و چند گفتوگو با هم درباره ادبیات داشتند، این در نهایت فیدل کاسترو بود که به مارکز پیشنهاد کرد تا دستنوشتههای او را بخواند؛ چون او چشمی تیزبین برای توجه به جزییات داشت.
برنده نوبل ادبیات که سال ۲۰۱۴ درگذشت، یکی از حامیان انقلاب کوبا بود و با وجود انتشار اخباری مبنی بر نقض حقوق بشر در کوبا او هرگز این حمایت را کاهش نداد. پانیچلی باتالا که نویسنده کتابی درباره رابطه این دو با عنوان «فیدل و گابو» در سال ۲۰۰۹ است میگوید این نویسنده مطرح همه دستنوشتههای کتابهایش را پیش از آن که آنها را به ناشرش بدهد، به هاوانا میفرستاد.
به گفته وی تصحیحات کاسترو بیشتر شامل مسایل گرامری و واقعی بودند تا این که به مسایل ایدئولوژیک ارتباط داشته باشند. این نویسنده میافزاید: در کتاب «داستان یک دریانورد کشتی شکسته» یک اشتباه محاسبه درباره سرعت قایق وجود داشت که فیدل متوجه آن شد و همین موجب شد تا گابو از او بخواهد دستنوشتههایش را بخواند... یک مورد دیگر نیز درباره تصحیحی بود که فیدل در کتاب «وقایعنگاری یک مرگ از پیش تعیین شده» انجام داد و اشتباهی را در مشخصات تفنگ شکاری گوشزد کرد. در موارد دیگری نیز کاسترو پیشنهادهایی را درباره گلوله و اسلحههای مورد استفاده توسط شخصیتهای مارکز در کتابهایش ارایه کرده بود.
این دو سال ۱۹۷۷ در کوبا با هم دیدار کردند و گرچه این دیدار تصادفی توصیف شده اما پانیچلا-باتالا معتقداست این احتمال وجود دارد که کاسترو وقتی متوجه سفر گابو به کوبا شد که میخواست کتابی درباره زندگی در کوبا تحت شرایط تحریم آمریکا بنویسد، این دیدار تصادفی را برنامهریزی کرد. چنین کتابی هرگز منتشر نشد.
موارد مشابه متعددی از نزدیک بودن این دو مرد را میتوان در کتابهایی که در کتابخانه شخصی مارکز وجود دارد و اکنون در دانشگاه تگزاس نگهداری میشود مشاهده کرد. یادداشتی از مارکز برای کاسترو را میتوان در صفحه نخست کتاب «استراتژی پیروز» مشاهده کرد. کاسترو نیز یادداشتی در سال ۲۰۱۰ و پس از زلزله هاییتی برای گابو نوشته بود.
البته مارکز با شماری از رهبران جهان روابط نزدیکی داشت که میتوان آثار آن را در مرکز هری رنزام کتابخانه دانشگاه تگزاس مشاهده کرد. یک نسخه اسپانیایی از خاطرات بیل کلینتون با عنوان «زندگی من» با امضای او برای مارکز در این مجموعه وجود دارد که در صفحه نخست آن یادداشت کلینتون برای مارکز مشاهده میشود. گفته شده این رماننویس درباره کوبا با کلینتون زیاد صحبت کرده بود.
گرچه مارکز پیشنهادهای ویرایشی کاسترو را میپذیرفت اما مشخص نیست که آیا او نیز چنین سرویسی به کاسترو میداد یا خیر. گرچه او سال ۱۹۷۸ در یک مصاحبه گفته بود ممکن است خیلی چیزها به صورت خصوصی به کاسترو بگوید اما این کار را هرگز به صورت عمومی انجام نمیدهد.
آنا هروه یکی از مدیران نشر میگوید موفقیت رابطه مارکز و کاسترو بسیار نادر است. وی میافزاید: بیشتر هنرمندان بزرگ نمیپذیرند که خود را در چنین موقعیتی قرار دهند. قاعدتا دیکتاتورها نیز ذائقه ضعیفی دارند.